ناگفته هایی از روابط ایران و آمریکا در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی (قسمت پایانی)
ناگفته هایی از روابط ایران و آمریکا در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی (قسمت پایانی)

مورد دوم بعد از انتخاب آقای کلینتون “اف بی ای” از طرف ایشان با من تماس گرفت. آشنایی من با “اف بی ای” از شکایت جنایی آقای پهلوی بر علیه من در کشور سوئیس آغاز شده بود. ایشان به من گفتند که آقای کلینتون خواستار اطلاعات در مورد آنچه به نام واقعه غیر منتظره اکتبر […]

مورد دوم

بعد از انتخاب آقای کلینتون “اف بی ای” از طرف ایشان با من تماس گرفت. آشنایی من با “اف بی ای” از شکایت جنایی آقای پهلوی بر علیه من در کشور سوئیس آغاز شده بود. ایشان به من گفتند که آقای کلینتون خواستار اطلاعات در مورد آنچه به نام واقعه غیر منتظره اکتبر معرف شده است میباشد. این واقعه مربوط به عقب انداختن آزادی گروگانهای سفارت امریکا تا بعد از انتخابات امریکا برای لطمه زدن به انتخاب دوباره آقای کارتر به ریاست جمهوری بود. با اینکه بخاطر آنچه قبلا اتفاق افتاده بود که در بالا شرح آن را دادم، دوستان در ایران بسیار دلگیر بودند به لطف خداوند من در خواست آقای کلینتون را به نهاد ریاست جمهوری دادم. جواب این بود که آنچه در این مورد  اتفاق افتاد میان دو دولت نبوده است. افرادی غیر رسمی از آمریکا با افراد غیر رسمی در ایران به صورت خصوصی با هم در انجام این کار همکاری کرده اند. آیا آقای کلینتون علاقه به داشتن این اطلاعات با اینکه جنبه رسمی ندارد، دارند؟  جواب آقای کلینتون  این بود که با اینکه آن اطلاعات از جهت ایران رسمیت ندارد باز خواستار مذاکره و ملاقات و معامله میباشند.  در جواب ایران از من خواست که آقای کلینتون بگویم که ایران این اطلاعات را در اختیار خواهد گذاشت و در مقابل خواستار گرفتن اطلاعات است. . این پیشنهاد  نیز مورد قبول آقای کلینتون بود. خواسته آقای کلینتون این بود که هر چه زودتر به دعوت ایشان برای انجام ملاقات جواب مثبت داده شود.  از طرف ایران چند هفته ای سکوت شد. از طرف آمریکا فشار به پیشرفت کار بود. آخر ضرب العجل از طرف آقای کلینتون تعین شد که ایران باید تا روز پنجم مارچ   ۱۹۹۳برای تعین روز ملاقات جواب بدهد و یا کل مسئله منتفی میباشد. جوابی نیامد و روز دهم مارچ آقای کریستوفر وزیر خارجه وقت حملات خود را بر علیه  ایران را شروع کرد. بعد ها از دوستان سئوال کردم که دلیل ندان جواب چه بوده است. آنچه به من گفته شد این بود که آقای ابراهیم یزدی آن زمان در آمریکا بود و ایران میخواست ایشان قبل از اینکه اطلاعاتی رد و بدل شود به ایران برگردد. یکی از افرادی که در این کار نقش اساسی داشت از فامیل های ایشان بود. خداوند در  سوره اسراء ایه  ٣۶. میفرماید”بکارى که علم واطمینان ندارى دنبال نکن.”  چون به اسمی که شنیده ام مطمن نیستم اسم ایشانرا در اینجا افشا نمیکنم.

(برداشت من از آنچه شاهد آن بودم این است که دوستانی خواهان انتخاب آقای ریگان بودند وجه قابل ملاحظه ای را به فرد ذینفوذی از خانواده آقای یزدی در داخل ایران داده بودند تا ایشان از نفوذ خود استفاده و مانع آزادی گروگانها تا قبل از انتخابات بشوند.)

مورد سوم

چند ماه بعد از قطع مذاکرات واقعه ملقب به واقعه غیر منتظره اکتبر سازمان اف بی ای با من تماس گرفت و از من خواست تا به ایران بگویم ایشان خواهان ایجاد رابطه هستند. ایران جواب داد در چه مرتبه،در کجا، در چه زمانی  و در مورد چه مسائلی خواهان ایجاد ارتباط هستند. جواب اف بی ای در مورد موضوع مورد علاقه ایشان در مرحله اول اطلاعات در مورد میر ایمال کانسی) وی در ژانویه ان سال تعدادی از کارمندان سازمان سیا را با بستن به رگبار گلوله کشته و زخمی کرده و بعد به پاکستان فرار کرده بود) و در مرحله دوم مسائل مربوط به عملیات ترروریستی، مسائل مربوط به قاچاق مواد مخدر، گروگیرندگان لبنان و،…..بود. ایران نیز علاوه بر اطلاعات مشترک مانند قاچاق مواد مخدر مسائل مورد علاقه خود مانند آزاد کردن اموال مسدود شده خود، سازمان مجاهدین خلق و… را داشت. در مورد کانسی ایران اعلام نمود که او در ایران نیست ولیکن ممکن است اطلاعاتی در مورد او داشته باشند.  درتاریخ  نهم اوت ۱۹۹۳  اف بی ای جواب داد که آیا ایران خواهان ملاقات است و آیا حاضر هستند تا این ملاقات در آمریکا صورت گیرد؟ و اضافه کرد که ما باید قدم به قدم جلو برویم و ملاقات افراد در سطح برابر خواهد بود. در جواب ایران در سپتامبر ۱۹۹۳ سئوال کرد که آیا دوستان امریکایی حاضر به ملاقات در ایران هستند.

اف بی ای  در روز ۱۹ اکتبر جواب داد آیا ما می توانیم در اروپا ملاقات کنیم؟

در ماه اکتبر آن سال جناب فلاحیان به آلمان رفته و در مورد روابط اطلاعاتی آلمان و ایران مصاحبه مطبوعاتی برگزار کرد که سر صدای زیادی در مورد آن بلند شده و اعتراضات فراوانی به این رابطه شد. این مسئله در آمریکا  باعث شد که بعد از آن تمام ملاقات ها از طریق وزارت خارجه هماهنگ گردد. در روز دوم نوامبر اف بی ای با من تماس گرفت و گفت که به ایران بگویم از این به بعد تمام تماس ها باید از طریق وزارت خارجه صورت بگیرد.

ایران در روز ۱۰ نوامبر  جواب داد:

۱- که حاضرند که ملاقات در عالی ترین رده صورت پذیرد.

۲- حاضرند به آمریکا بیایند ولیکن خواستار دعوت نامه رسمی هستند و دیدار بازگشت باید در ایران باشد.

۳-اگر کشور ثالث انتخاب شود باید با هماهنگی  دولت ان کشور باشد.

در ژانویه سال ۱۹۹۴  اف بی ای به من گفت که ایشان خواهان این ملاقات هستند ولیکن باید صبر کنند تا سر صدای  های مربوط به سفر آقای فلاحیان به آلمان فراموش شود. ایشان در فوریه سال ۹۴  گفتند که سعی در انجام ملاقات بعد از ماه رمضان خواهند کرد و بعد از آن دیگر خبری نشد.

مورد چهارم

در اوریل سال ۱۹۹۵ قبل از سفر آقای کلینتون به مسکو از طرف کاخ سفید با من تماس گرفتند و شرح دادند که آقای کلینتون در ماه “می” برای ملاقات با “یلتسین” عازم مسکو خواهد بود و امیداوار است که مسئله ساخت نیروگاه اتمی بوشهر جزئی از مباحث مورد مذاکره او با شخص یلتسین نباشد. قرار شد مذاکره این مورد را با ایران به عنوان یک فکر و نه پیشنهاد مطرح کنم تا اگر ایران حاضر به شنیدن این فکر و یا چیزی به این مضمون باشند این فکر از طریق من به ایران پیشنهاد شود. فکر مطرح شده این بود که آیا ایران حاضر است نیروگاه بوشهر به جای اتمی به نیروگاه گازی تبدیل شود و شرکتهای روسی و آمریکایی با کمک هم این تبدیل را انجام دهند. در مقابل آمریکا اموال مسدود شده ایران را آزاد نموده و از روش سر سختانه خود در مورد محدود کردن اعتبارات مالی ایران در جهان دست بردارد و هزینه این تبدیل از اموال آزاد شده ایران تامین شود. قرار شد  اگر ایران موافقت خود را با این فکر اعلام کرد ، به صورت پیشنهاد ارائه شود. من این فکر  را به ایران منتقل کردم . چند روز بعد از ایران با من تماس گرفتند و گفتند حاضر به شنیدن این فکر وخواهان دریافت پیشنهاد شدند.

در جواب دوستان آمریکایی به من گفتند علاوه بر مطالبی  که در چهار چوب فکر مطرح کرده ام مطالب زیر را نیز اضافه کرده و از طرف خود به ایران پیشنهاد کنم.

موارد مورد نظر آمریکا این بود که  دوستان ایران به سفیر سوئیس بگویند من مورد تایید ایران برای رد بدل کردن پیام در این مورد هستم. در ضمن مایل هستند که تا قبل از رفتن آقای کلینتون به مسکو در ماه “می” در این موارد توافق حاصل شود، چون اگر چنین نشود حتما یکی از مسائلی که با اقای “یلتسین” مطرح خواهد شد آوردن فشار بر روسیه برای متوفق کردن این پروژه خواهد بود . من این مطالب را به ایران از طرف خود  منتقل کردم. در جواب دوستان ایران گفتند که از طرف آمریکا به سفیر سوئیس در تهران گفته شود به آقای فلاحیان بگوید با پیشنهاد انصاری موافق هستند. من این جواب را به دوستان آمریکایی دادم و ایشان گفتند که این کار انجام می گیرد. پیغام را به ایران دادم که با خواسته آنها موافقت شده است. چند روز بعد از تهران با من تماس گرفتند که آقای فلاحیان با سفیر سوئیس ملاقات کرده و سفیر چیزی به او نگفته است. با دوستان آمریکایی تماس گرفتم و پیام ایران را به ایشان دادم. ایشان به من گفتند وکلا اعلام کرده اند که بر اساس قوانین  امریکا، امریکا  نمیتواند شروع کنده این مذاکرات باشد و در صورت امکان ایران به سفیر سوییس بگوید با پیشنهاد انصاری موافق است. وقتی که این پیغام را به ایران دادم ایشان اظهار کردند که آمریکایی ها جدی نبوده و ایران علاقه ای به ادامه این بحث ندارد. بعد ها به من گفته شد که در زمانی که من این پیشنهاد را به ایران منعکس کردم آقای رفسنجانی در هندوستان بود و این پیشنهاد را در پای پله هواپیما به ایشان ارائه میکنند و ایشان چراغ سبز آن را میدهد. در ششم ماه مه ۱۹۹۵ آقای کلینتون دستور  تحریم های تجاری بر علیه ایران را داد. بعد از آن آقای هاشمی می گفت که آمریکایی ها جدی نیستند.

احمد علی مسعود انصاری