پاریس- نوفل لوشاتو – امام خمینی تصمیم گرفتند صبح روز ۸ بهمن ۱۳۵۷ با هواپیمایی که برای سفر امام خمینی رحمت الله علیه ، از شرکت ایر فرانس  توسط برخی بازاری های تهران چارتر شده بود به تهران تشریف بیاورند. تهران این روزها در پوست خود نمیگنجد جوانان پر شور انقلابی دسته دسته به محل […]

پاریس- نوفل لوشاتو – امام خمینی تصمیم گرفتند صبح روز ۸ بهمن ۱۳۵۷ با هواپیمایی که برای سفر امام خمینی رحمت الله علیه ، از شرکت ایر فرانس  توسط برخی بازاری های تهران چارتر شده بود به تهران تشریف بیاورند.

تهران این روزها در پوست خود نمیگنجد جوانان پر شور انقلابی دسته دسته به محل تعیین شده برای اقامت امام هجوم میاورند ما هم با جمع دوستان خود در مدرسه رفاه مشغول آماده سازی مراسم استقبال از امام امتیم.

به چهره ها که نگاه میکنم شور و شعف در چشمان همه از پیر و جوان و خرد و کلان موج میزند و همه در وجد انتظار غوطه ورند هیاهوی عشق با مردم چه کرده که حال ملتی را در کشوری  به حال بی مانندی کشانده و این جامعه که در اطراف ماست مشتی از یک دامن ملت بیش نیست که خود را برای ورود فرشته وحی می آرایند. درست همانند جبراییل امام هم از آسمان می آمد . می آمد تا جانی نو در کالبد خسته از ستم شاهنشاهی مزدور غرب ، بدمد و حیاتی نو در ملتی نو باور بیافریند.

هرگروه با معرفی از مسجدی به اقامت گاه می آمدند و برای گرفتن بازوبند انتظامات در مسیر فرودگاه تا شهر ری دستور العمل دریافت کنند. مدرسه های دخترانه و دبستان علوی و مدرسه رفاه همه آماده استقبالند.برخی بدلیل وابستگی های این مدارس به جریان حجتیه در طهارت استقبال تردید می افریدند اما حضور یاران امام  در ماجرای استقبال بر این تردید ها مهر باطل می نواخت و اهمیت آنها را کاهش میداد دم دمای غروب روز هفتم درست وقتی خبر ورود امام خمینی همه ایران و حتی جهان را پر کرده بود خبر غیر قابل باوری جانمان را به تعجب واداشت و تنمان  را لرزاند. شاپور بختیار که آخرین پسمانده نظام فروریخته پهلوی بود با ستاد مشترک ارتش شاه جلسه کرده تصمیم گرفته بودند فرودگاه تهران را برای ورود هواپیمای امام مسدود کنند و این خبر را برای جلوگیری از ورود امام به تهران منتشر نمودند.

همان شب روحانیت مبارز تهران بیانیه داد و عمل بختیار را محکوم و تصمیم گرفتند از صبح روز هشتم بهمن در اعتراض به جلوگیری از ورود امام امت به تهران  در مسجد دانشگاه تهران تحصن نمایند .

صبح روز هشتم بهمن خبر های نگران کننده ای از گروه ها و دستجات و حتی مردم عادی به اقامتگاه میرسید که حاکی از عصبانیت مردم نسبت به تصمیم دیشب بختیار بود و لذا جمعیت کثیری از مردم را در خیابان جمع و به سمت فرودگاه برای گشایش فرودگاه بسیج نموده بود حرکتی خود جوش که میتوانست به فاجعه ای جبران ناپذیر مبدل شود.

این خبر موجب شد حضرت ایت الله دکتر محمد حسین بهشتی مامووریتی به حضرت ایت الله حاج شیخ محمد رضا مهدوی کنی و همراهان ایشان به عبارتی حاج سید حسن طاهری خرم آبادی و آیت الله ربانی املشی محول نموده که به فرودگاه رفته و جلو هجوم مردم و گروهها را به فرود گاه بگیرند تا دستگاه بختیار بهانه کشتار نیافته و موجبات فاجعه ای خونبار از نوع جمعه سیاه را نیافریند.

امروز روز یک شنبه ۸ بهمن ۱۳۵۷ است و من هم بدستور دکتر بهشتی بمنظور حفاظت از جان حضرات ایات همراه تیمی از دوستان گروه صف مینی بوسی آماده نموده و همراه حضرات از بیراهه های شمال تهران و نهایتا ده کن از شمال میدان شهیاد سردر آوردیم و من به روی سقف مینی بوس رفته و با دعوت مردم به آرامش و اعلام حضور حضرات از اقامتگاه و نگرانی بخشیدن به مردم از توطئه احتمالی کشتار در قصد گشایش فرودگاه  و مقاومت ارتش توانستم اعتماد مردم را با شعار و اطلاع رسانی جلب نموده و اولین و آخرین راهپیمایی تاریخ انقلاب را از میدان شهیاد (آزادی) بسمت میدان انقلاب سامان دهم که جمعیت همانند روزهای ۲۲ بهمن بعد از انقلاب با مینی بوس ما هماهنگ و چندین بار حضرات را بالای مینی بوس برده و برای مردم سخن رانی و پیام امام را که از پاریس واصل شده بود قرائت میفرمودند، تا رسیدیم به اول خیابان بهبودی در مقابل مسجد صاحب الزمان (عج) که گاردی ها با گروهان زرهی نفر بر و تانک مسیر منتهی به میدان ۲۴ اسفند (آنقلاب فعلی) رابسته و مردم را از دوطرف شمال به خیابان بهبودی و از جنوب به خیابان آذربایجان هدایت میکردند که ناگهان درب مینی بوس را گشوده و قصد تعرض به ساحت آیات را داشتند که با مقاومت حقیر روبرو شده و کتک مفصلی به بنده خورانده و از مغز سر تا کتف و کول و صورت و دست و بینی ام را در هم نوردیده خونین و مالین نمودند اما اجازه ندادم کوچکترین تعرضی به ساحت حضرات صورت پذیرد. به عبارتی تا مرز کشته شدن بنای مقاومت داشتم و ابایی نبود.

بالا خره با نهیب و شعار برخی مردم در اطراف مینی بوس ترسیده ما را رها کرده و از لابلای نفر برها بسمت میدان انقلاب روانه مان کردند تا دومرتبه موجبات گرد آمدن مردم را فراهم نیاوریم. ما هم که ماموریت جلوگیری از ورود مردم به فرودگاه را با صد در صد با موفقیت انجام داده بودیم به اقامتگاه آمدیم و در استانه ورود به آقامتگاه با فیلمبرداری گروهی از جوانان روبروشدیم که با دوربین های کوچک برای ثبت خاطرات انقلاب از هر جریانی فیلم میگرفتندو مرا هم با همان خونهای خشک شده در سر و صورت با فیلمی که بار ها از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده به تاریخ الصاق کردند.

مجموعه این حوادث و حوادثی که بعد ها در خاطراتم خواهید خواند موجب شد روز ۱۱ بهمن دولت بختیار فرودگاهها را گشوده و روز پنجشنبه ۱۲ بهمن امام با همان هواپیمای چارتر به تهران آمدند.والسلام

حمید رضا نقاشیان