حمیدرضا نقاشیان – سخنان مهم آیت‏‌الله علی‌اکبر رشاد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مؤسس و رئیس حوزهٔ علمیه‌ی‌امام رضا و رئیس شورای حوزه‌های علمیهٔ استان تهران در خصوص اعتراضات مردمی اخیر که در کانالهای تلگرامی به تواتر انتشار یافته بود، به حقیر انگیزه داد بجای […]

حمیدرضا نقاشیان – سخنان مهم آیت‏‌الله علی‌اکبر رشاد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مؤسس و رئیس حوزهٔ علمیه‌ی‌امام رضا و رئیس شورای حوزه‌های علمیهٔ استان تهران در خصوص اعتراضات مردمی اخیر که در کانالهای تلگرامی به تواتر انتشار یافته بود، به حقیر انگیزه داد بجای اینکه مطلبی از خود در تشریح مطالب ایشان بنویسم عین مطالب ایشان را در سرمقاله بنگارش آورد و میدانم همانند گفته ها و نوشته های بسیاری از دیگران تاثیری در کسی نخواهد نمود اما گاهی گفته ای برای ثبت در تاریخ بهتر که ثبت و درج تا شاید آیندگان بخوانند و قضاوت کنند که بخش اعظم انحرافات در نظام اسلامی ایران از کجا و متکی به چه نوع بی دردی آغاز و به بی درمانی افتاده بود؟!

این استاد حوزوی اینگونه فرموده اند که:

ای‌‏کاش آقای رئیس‏‌جمهور، آقای رئیس مجلس، آقای رئیس قوه‏‌ی قضائیه در خانه دو سه جوان بیکار با مدرک بالا داشتند تا می‌فهمیدند بیکاری یعنی چه!

ای‏‌کاش این آقایان بزرگوار، ممکن بود، ناشناخته به ادارات مراجعه می‌‏کردند و می‏‌دیدند که در این ادارات چه بر سر مردم می‌‏آید!

ای‏ کاش این آقایان پرونده‌‏ قضایی می‌‏داشتند که مثل دیگران ۱۰ سال، ۱۵ سال و ۲۰ سال لاینحل می‏‌ماند تا می‌‏فهمیدند مردم از فرایند فرساینده‏‌ رسیدگی قضایی چه می‏‌کشند!

ای‏‌کاش این آقایان مسکن نداشتند و اجاره‏‌نشین بودند تا درک می‌‏کردند درد بی‏‌خانگی یعنی چه! کاش سر بُرج این آقایان در پرداخت اجاره‏‌ مسکن‌شان مشکل پیدا می‏‌کردند، آنگاه می‏‌فهمیدند که مردم زیر بار کمرشکن اجاره‌‏ مسکن چه می‏‌کشند.

کاش مقامات هر کدام یک فرزند شهید و برادر شهید داشتند، آنگاه می‏‌فهمیدند که این انقلاب چقدر ارزش دارد و برای مردم چند تمام شده و قدر این انقلاب را می‏‌دانستند.

ای‌‏کاش در خانه‏ بیماری داشتند و از این بیمارستان به آن بیمارستان می‏‌رفتند و بیمارشان را نمی‏‌پذیرفتند و اگر هم می‏‌پذیرفتند با هزینه‏‌های بسیار سنگین می‌‏پذیرفتند.

ای‏‌کاش اینها دسترسی به اطبای حاذق و معتبر نمی‏‌داشتند. کاش برای آنها، به محض اینکه سرما می‏‌خوردند در بیمارستان وی‏،آی،‏پی و اتاق ویژه حاضر نمی‏‌کردند که سرماخوردگی‏شان را در وی،‏آی،‏پی بگذرانند.

کاش مختصر کمردرد و پادرد و عمل آب مروارید چشمشان را به برلین و پاریس و اینجا و آنجا نمی‏‌بردند و مجبور بودند در همین بیمارستان‏‌های دولتی خودمان معالجه کنند. آنگاه می‏‌فهمیدند که مردم عادی فقیر بی‏‌پول و بی‌‏پارتی در این مراکز درمانی چه می‏‌کشند.

کار از جناح‏‌گرایی گذشته است، جناح‏‌پرستی بس است، این جناح‌‏بندی‏‌ها و جناح‏‌ها به‌‏جای اینکه بال انقلاب باشند وبال انقلاب شده‌‏اند!

آقایان اولاً برای خدا، و اگرنه، لااقل به‏‌خاطر حفظ مقام و موقعیت خودتان، از این کارها دست بردارید و به کار مردم بپردازید.

آقایان باید تدبیر کنند و ببینند باید چه کنند که این فریادها دیگر برنخیزد، نه اینکه فریادها را در گلو خفه کنند، بلکه اقدامی کنند که مردم دیگر در سینه فریادی نداشته باشند.