باکودتای اقتصادی شیلی نمیشویم
باکودتای اقتصادی شیلی نمیشویم

یکی دو روز پیش وقتی رسیدم منزل تلویزیون روشن بود و استاد حسین راغفر اقتصاد دان مشهور ایرانی مشغول پاسخ گویی به سئوالات مجری بود که از او پرسید جناب آقای راغفر مقصر این ماجرای کاهش ارزش پول کیست؟ ایشان اینگونه شروع فرمودند که علی الاصول این اتفاقات بیشتر شبیه یک کودتای اقتصادی است و […]

یکی دو روز پیش وقتی رسیدم منزل تلویزیون روشن بود و استاد حسین راغفر اقتصاد دان مشهور ایرانی مشغول پاسخ گویی به سئوالات مجری بود که از او پرسید جناب آقای راغفر مقصر این ماجرای کاهش ارزش پول کیست؟ ایشان اینگونه شروع فرمودند که علی الاصول این اتفاقات بیشتر شبیه یک کودتای اقتصادی است و ما واقعا پاسخ  مردم را نداریم و نمیدانیم دولت بنابر سکوت معنی داری گرفته و هرزمان یکبار دلار را به نرخهای جدید میرسانند و چند روز ساکت میشوند.اساسا این مقدار وجه نقد دست جریانی که دولت درش دخالت نداشته باشد نیست.به همین دلیل عرض میکنم این یک کودتای سیاسی اقتصادی است. سال ۹۲ چند روز قبل از انتخابات آقای حسن روحانی در توییتر جمله به یاد ماندنی ای نوشت :جمله توییت آقای حسن روحانی در روز چهارشنبه هشت خرداد هزار و سیصد و نود و دو است. یعنی چهارده روز قبل انتخابات که نوشتند : «««دلار به چندین برابر قیمت افزایش پیدا می‌کند .مشکل  کجاست؟ عدم مشورت، خودشیفتگی، عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره  کشور و بی‌ثباتی‌ها »»» این کنایه های منعکس شده در توییت آقای حسن روحانی کنایه های نیش دار به محمود احمدی نژاد بود  ه متهم شده بود به اعتبار عدم بنیه علمی کشور را به نابودی اقتصادی کشانده است ! به یاد می آورم در ان سالها چطور و با چه عداوت و خصومتی کلیت رفتارهای دولت او را مورد حمله و نقد قرار میدادند و حتی تحریمها را هم نه تقصیر آمریکا که تقصیر شخص احمدی نژاد مینداختند، آقای علیزاده که شوری ماجرا را در لندن چشیده به برخی نکات اشاره کرده که : هدف من از «یادآوری» این توییت حمله به شخص حسن روحانی نیست. هدف نشان دادن «سیاست قدسی» و پیشا مدرن اصلاح طلبان است. سیاستی که ابزار اصلیش «شر مطلق» و فاسد دانستن جناح مقابل و «معصوم مطلق» دانستن خود است و «نقد از خود» و نگاه تاریخی در آن هیچ جایی ندارد. هیولاسازی از او بود. تا جایی که اگر میگفت ماست سفید است به او حمله میکردیم و میگفتیم سیاه است. رفتار ما به شدت ضد منافع ملی بود.

البته این رفتار ها در جهان بار اولی نیست که اجرا میشود در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۰ شیلی، سالوادور آلنده با تفاوت بسیار کمی بیشترین مقدار آرا را بدست آورد و با ۳۶٫۶ درصد آرا از خرخه الساندرو رودریگز (رئیس‌جمهور سابق شیلی با گرایش‌های سیاسی محافظه کارانه ) با ۳۵٫۸ درصد آرا، و رادومیرو تومیک (با گرایش‌های دموکرات مسیحی) با ۲۷٫۹ درصد آرا جلو افتاد. از سالوادور آلنده به عنوان اولین رئیس‌جمهور مارکسیست که با رأی و دموکراسی به قدرت رسید نام می‌برند.

به دلیل این‌که آلنده اکثریت مطلقی به‌دست نیاورد، برای انتخاب شدنش نیاز به یک رأی اضافی از طرف مجلس ملی شیلی داشت. برطبق قانون اساسی شیلی، این رأی باعث منصوب شدن سالوادور آلنده به پست رئیس‌جمهوری شیلی شد.

بخش‌های مختلفی از جامعهٔ شیلی، و هم‌چنین ایالات متحده آمریکا، به رئیس‌جمهور شدن آلنده اعتراض داشتند. آمریکا به‌همین دلیل فشار اقتصادی و دیپلماتیک زیادی روی دولت شیلی آورند.

در ۱۱ سپتامبر۱۹۷۳ فرماندهان ارتش شیلی با همراهی سازمان سیا سالوادور آلنده را برکنار کردند.  آلنده در این کودتا، به همراه نزدیک به سه هزار نفر از یارانش کشته شد و آگوستو پینوشه  کسی که سر سپردگی وی به امریکا زبانزد خاص و عام بود قدرت را در دست گرفت. اساس برنامه ریزی برای از میان برداشتن آلنده شروع اعتصاباتی بود که توسط رانندگان کامیون اغاز و به بخش های دیگر اقتصادی در شیلی تسری پیدا کرد و شاید کسانی که پشت کودتای خزنده اقتصادی در ایران نشسته اند نسخه شیلی را برای اقتصاد ایران هم پیچیده باشند اما این خواب با ملت ایران تعبیر نخواهد شد و روسیاهی به ذغال باقی خواهد ماند. والسلام

حمید رضا نقاشیان