در سرمقاله روز گذشته به این امر پرداختم که در سال ۱۳۴۳ حسن علی منصور در ظاهر بدست مذهبیونی با عنوان هیاتهای مذهبی موتلفه ترور شد که دوموضوع این ترور را زیر سئوال برده است اول اینکه حبیب الله عسکر اولادی و اسدالله بادامچیان در دو مصاحبه با فاصله حدودی یک سال اظهار نموده اند که اسلحه ای که منصور با آن ترور شد از اکبر هاشمی رفسنجانی گرفته شده بود و هاشمی که در دو مقطع کاملا مشکوک به زندان افتاده و مشکوک تر آزاد شده بود تا زمان مرگ خود حاضر به اعتراف به اینکه او اسلحه در اختیار موتلفه گذاشته نشد و این امر درحالی بوده که هاشمی در خاطراتش در حد نیمرو خوردن با فاطی (دخترش) را نیز ثبت نموده است و اظهار ننمودن وی به چنین امر باصطلاح انقلابی آنهم کشتن نخست وزیر منصور در سال ۴۳ که خفقان از در و دیوار کشور موج میزند و انقلابیون تشنه یک عملیات غرور آفرین برای نشان دادن موجودیت خویشند، و حتی تطبیق آن با زمانهای زندان رفتن و آزاد شدن هاشمی رفسنجانی شبهه ای عمیق در اینکه چه جریانی میخواسته است که اولا منصور که جریان حزب دموکرات آمریکا را در ایران نمایندگی میکرد در قدرت باقی نماند و در ثانی این نبودن را بگردن جریان مذهبی تند روی بیاندازد  که موضوع ارتباط و حمایتش از امام خمینی محرز بوده است تا از آن بهره سیاسی هم برده باشد.

در ثانی در زمان دستگیری حسین فردوست بازجویی هایی از او بعمل می آمد که حقیر در حدی از این بازجویی ها مطلع میشدم ، در یکی از این گفتگوها فردوست اعتراف کرد که منصور را ما (ساواک یا جریانی نفوذی در ساواک) زدیم و بگردن موتلفه انداختیم.

اعدام نشدن هاشمی رفسنجانی بعنوان تهیه کننده اسلحه و هم چنین زندانی بلند مدت حبیب الله عسکر اولادی و اعدام نشدنش را هم  میتوان در همین چارچوب تحلیل نمود البته در مصاحبه ای برخی محمد بخارایی را از نهضت آزادی بر شمرده و سنخیت او با موتلفه را زیر سئوال برده بودند که برادر ارجند و انقلابی ما جناب صفار هرندی پاسخ آنها را داده بود و از حقوق شهیدان والا مقام جریان اعدام انقلابی حسن علی منصور دفاع نموده بود .

به هر حال بحث پیچیدگی روابط سیاسی زمان شاه بین رفتارهای یک بام و دو هوای انگلستان با آمریکا روزی بیشتر افشا خواهد شد و ملت ها از نقشه های شوم قدرتها علیه یکدیگر مطلع تر خواهند شد.

آن چه رفتار استکباری امریکا و موذیگری انگلیس در ایران را بیش از پیش افشاء میکند رفتار کاملا مشکوک رادیو بی بی سی در جریان تحقق پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است که بوضوح نشان میداد این کشور در صدد سر نگون کردن شاه از قدرت و پذیرش جایگزینی یک جریان کاملا مذهبی بوده است و در راستای تحقق این هدف که بسیار زمان بعد از تحقق انقلاب اسلامی رفته رفته افشا شده است ، واضح و مبرهن است که انگلستان یار گیری های فراوانی در نیرو های مذهبی و نیمه مذهبی و حتی نفوذ در پیکره سازمان منافقین را برای نتیجه ای که از خیلی جلو تر ها رقم زده بود ، در وجود بنی صدر  و بعد از بنی صدر میر حسین موسوی و برخی ارکان دولت رجایی با نفوذهای در ساختارهای کلیدی کشور جستجو مینمود و اقدام جسورانه برخی نیروهای مخلص امثال شهید دکتر حسن آیت در طرح و به تصویب رساندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی پنبه بسیاری از آرزو ها را به باد داد.

کارشناسانی که رفتار آمریکا را میشناسند بوضوح درک میکنند که کارهایی دراز مدت از جریانی که هر ۴ سال مجبور به تغییر است بر نمی اید و طرح هایی با همکاری آمریکا به تحقق می نشیند که حد اکثر طول برنامه ریزی آن کمتر از سه سال بطول بیانجامد.

راهبرد هایی که طول برنامه آن به ده سال یابیشتر زمان لازم داشته باشد یقینا از سرویسهایی میسر است که سرنخ مدیریت پادشاهی و نه ریاست جمهوری دارند. و در میان دشمنان اسلام  ایران خصوصا ولایت فقیه این فقط از انگلستان بر  می اید و البته با بودجه های امریکایی و چاشنی توانمندیهای اسراییل عملیاتی میشوند.نفوذ در جبهه های انقلاب اسلامی برای ایجاد دگردیسی در هدف و ساختار توسط انگلستان از قبل از سال ۴۲  بوضوح به چشم میخورد و تکه هایی از این جریان دراز مدت گاهگاهی با سرویس های فرانسه و اسرائیل و بیشتر امریکا بدلیل جذب بودجه میسر بوده است.

شرایط هموار نیست و باید در لفافه سخن گفت باشد که روزی شفافیت اقتضا کند و مکنون لازم در گفتار خریدار یابد. شیخ بهایی رحمت الله جمله جالبی دارد که میفرماید:

دو چیز تیره عقل است ، لب فرو بستن بوقت گفتن و گفتن بوقت خاموشی. والسلام

حمید رضا نقاشیان