دعوت به رعایت اخلاق هنری و احترام به حقوق مولفان در تئاتر
دعوت به رعایت اخلاق هنری و احترام به حقوق مولفان در تئاتر

یکی از مهمترین اشکالات وارد به تئاتر ایران عدم‌توجه و آشنایی کافی و تأثیرپذیری مناسب کارگردانان از دیگر آثار فکری و هنری و به‌خصوص آثار تجسمی چون نقاشی و عکاسی است.  یکی از دوستان چند قطعه عکس از نمایشی آلمانی برای من فرستاد که شباهت بسیاری به طراحی یکی از نمایش‌هایی داشت که در حال […]

یکی از مهمترین اشکالات وارد به تئاتر ایران عدم‌توجه و آشنایی کافی و تأثیرپذیری مناسب کارگردانان از دیگر آثار فکری و هنری و به‌خصوص آثار تجسمی چون نقاشی و عکاسی است.

 یکی از دوستان چند قطعه عکس از نمایشی آلمانی برای من فرستاد که شباهت بسیاری به طراحی یکی از نمایش‌هایی داشت که در حال حاضر بر صحنه است – و حسب اتفاق من مطلب تحسین‌آمیز بلندی درباره‌ آن نوشته‌ام- و ایشان که فیلم آن نمایش را هم دیده بود، اظهار می‌کرد که تأثیرپذیری از نمایش آلمانی محدود به طراحی نبوده و کلیت و تمامی اجزای نمایش به‌طور کامل، متاثر از آن نمایش بوده است.به‌نظرم رسید به این بهانه موضوعی البته بدیهی را در میان بگذارم:

متأسفانه هر چند برداشت از دیگر آثار -که در صورت اشاره به منابع، امری مجاز و متداول و حتی توصیه‌شده است- و یا حتی گاه تقلید -که چندان پسندیده نیست) بدون اشاره به منابع، در تئاتر ایران تازگی ندارد و معدودی از مهمترین و بزرگترین کارگردانان تئاتر ما به‌خصوص آنان که در فرنگ تحصیل کرده‌اند هم همیشه در مظان چنین نوع سوءظن‌ها یا گاه حتی اتهام‌هایی بوده‌اند؛ اما امروزه با گسترش و سهولت امکان دسترسی به اینترنت و همزمان گسترش منابع در دسترس، این موضوع دارد به یک اپیدمی تبدیل می‌شود و تقریباً بسیاری از کارگردان‌های موفق و جوان ما بدون ذکر منابع از این نوع برداشت‌ها و تقلیدها انجام می‌دهند -که البته در صورت انجام بدون ذکر منبع، از این عمل حتی با تعابیری چون دزدی و سرقت هنری یاد می‌شود و قوانینی هم در اکثر نقاط جهان برای طرح دعوا در این موارد وجود دارد و حتی در صورت عدم‌وجود قوانین، از نظر اخلاق انسانی و هنری هم چنین موضوعی، سوءاستفاده قلمداد شده و مذموم است.

یک نشانه‌ قوی برای گستردگی تأثیر چنین برداشت‌هایی بر نمایش‌های روی صحنه، بی‌ارتباطی برخی صحنه‌ها یا اجزای نسبتاً درخشان و نبوغ‌آمیز با کلیت نمایش، مضمون آن یا سیر رویدادها و زیبایی‌شناسی اثر است، صحنه‌ها و اجزایی که به‌نظر می‌رسد از منابعی دیگر اخذ شده‌اند و چنان کارگردانان را تحت‌تأثیر قرار داده‌اند که بدون تفکر به هماهنگی آن‌ها با دیگر اجزای آثارشان و یا حتی تلاش برای ایجاد هماهنگی، در استفاده از آن‌ها تردید نکرده‌اند.

همان‌گونه که گفتم این کار فی‌نفسه هم مشکلی ندارد؛ البته اگر اشاره‌ای به منابع‌ تأثیرپذیری بشود -و همگون و هماهنگ با اثر باشد-؛ چرا که اصولاً خلق هر اثر بدون تأثیرپذیری از تجربیات زندگی و از جمله مهمترین آن‌ها مواجهه با آثار فلسفی و هنری امری ناممکن است.

حتی یکی از مهمترین اشکالات وارد به تئاتر ایران عدم‌توجه و آشنایی کافی و تأثیرپذیری مناسب کارگردانان از دیگر آثار فکری و هنری و به‌خصوص آثار تجسمی چون نقاشی و عکاسی است. موضوعی که تقریباً در خلق بسیاری آثار هنری، کاری رایج و متداول و حتی پسندیده است؛ چرا که به‌طور متداول تغییرات، تفاوت‌ها و دیگر برجستگی‌های آثار تازه، عموماً آن‌چنان بارز و شاخص است که چنین تأثیرپذیری‌هایی -البته در نسبت با میزان تاثیر- چیزی از ارزش‌های آن کم نمی‌کند. بماند که به‌دلیل مشابهت یا همزمانی شکل‌گیری ایده‌ها در نقاط و آثاری که مسلماً هیچ ارتباطی با هم نداشته‌اند، از اساس هرگز نمی‌توان از چنین تاثیرپذیری‌هایی اطمینان کامل یافت؛ ️بنابراین نباید امری توصیه‌شده و پسندیده را با عدم‌ذکر منابع مسموم و مذموم کرد.

چنین حساسیتی باید در دیگر موارد هم با توجه به حقوق مولفان، انجام می‌شده و بشود، و عدم‌‌یافتن یا افشای منابع تاثیر، مانع از آن نباشد.  شاید اگر جامعه‌ی تئاتر مدت‌ها پیش از این نسبت به حذف نام نویسنده و مترجم در آثاری که بیش‌تر بر مبنای یک تلخیص از آثار دیگر هنرمندان، حتی آثار بزرگ، کلاسیک و شناخته‌شده انجام شده و تنها به‌نام تلخیص‌کننده بر روی صحنه رفته‌اند، حساسیت و اعتراضی انجام می‌داد این پدیده هم‌اکنون شکل مناسب‌تر و قانون‌مندتری می‌داشت.

نگاه من ابداً به گذشته نیست، اما امیدوارم از هم‌اکنون و در آینده به این موضوع توجه جدی‌تر و بیش‌تری بشود.