دولت تازه و موضوع عدالت اجتماعی و اقتصادی
دولت تازه و موضوع عدالت اجتماعی و اقتصادی

این روزها همه توجه ها و تحلیل ها پیرامون کابینه معرفی شده از سوی رئیس جمهور و موضع نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره این افراد است . واضح است که ترکیب کابینه بیان کننده وضعیت و کارایی دولت در چهار سال آینده خواهد بود و از این رو است که این روزها درباره این ترکیب […]

این روزها همه توجه ها و تحلیل ها پیرامون کابینه معرفی شده از سوی رئیس جمهور و موضع نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره این افراد است . واضح است که ترکیب کابینه بیان کننده وضعیت و کارایی دولت در چهار سال آینده خواهد بود و از این رو است که این روزها درباره این ترکیب سخنان بسیار گفته می شود و حساسیت بسیاری در این باره وجود دارد ؛ اما اگر از منظر یک شهروند عادی ، بخواهیم دغدغه ها و انتظارات را از دولت تازه تشکیل شده بیان کنیم ، اینکه چه کسی وزیر باشد چندان اهمیتی ندارد و آنچه بیشتر مدنظر مردم است ، این است که دولت در قبال مسائل و مشکلاتی که مردم سالها است با آن دست به گریبان هستند ، چه خواهد کرد ؛ مسائل و مشکلاتی که بیشترین و مهمترین آنها ، مسائل اقتصادی است .

مطمئنا این واقعیت که مسایل اقتصادی هنوز بخش قابل توجهی از مطالبات مردم است از دید دولتمردان دور نمانده است . وقتی مهمترین شعارهای اقتصادی در دوره تبلیغات ریاست جمهوری ، چه از سوی حسن روحانی و چه رقبایش ، شعارهایی اقتصادی بود ، نشان می دهد که هم سیاستمداران و مشاورانشان درک نسبتا درستی از مطالبات مردم دارند ؛ اما آنچه مهم است این است که چه برنامه ای برای پاسخگویی به این مطالبات دارند و آیا می توانند مسائل و مشکلات اقتصادی مردم بخصوص اقشار کم درآمد را حل کنند؟! اگر چنین توانی در کابینه وجود داشته باشد ، دیگر برای مردم چندان مهم نیست که کدام چهره به عنوان وزیر انتخاب می شود ؛ بر این اساس است که می توان گفت همه این شور و غوغاهایی که این روزها درباره کابینه به گوش می رسد ، از فریادهای سهم خواهی تا غوغای مخالفت یا موافقت با چهره هایی خاص در کابینه چندان مردمی نیست و بیشتر بازی سیاسی جناح ها و افرادی است که به دنبال سهم خویش در دولت تازه هستند.

این داد و فریادهای سیاسی ، در حالی است که در زیر پوست جامعه وضعیتی جریان دارد که می تواند در آینده به تلاشی اجتماعی منجر شود : عدالت اقتصادی و اجتماعی ، شعاری است که در طول همه این سالها از سوی عموم مسئولان سر داده شده است ولی در عمل چنین چیزی دیده نشده است . فاصله طبقاتی شکل گرفته در جامعه بر اثر فاصله عجیب سطح درآمدی قشرهای مختلف ، جامعه را چند پاره کرده است . زندگی اقلیت پردرآمد جامعه ایرانی با اکثریت اقشار مردم که در حول و حوش خط فقر روزگار می گذرانند به اندازه ای زیاد است که گویی این دو گروه در دو جهان بیگانه از هم زندگی می کنند ؛ کسانی خودروهای میلیاردی سوار می شوند و کسانی برای رفع مایحتاج روزانه خود به چند ده هزار تومان نیاز دارند . دولتهای گذشته به جای اینکه به فکر رفع این معضل ویرانگر اجتماعی باشند ، حداکثر  دغدغه شان این بوده که یارانه ۴۵ هزار تومانی را به چه کسی بدهند و به چه کسی ندهند ؛ در حالی که مساله خیلی بزرگتر از این حرفها است .

آیا چهار سال بعد ، فاصله طبقاتی نجومی تر از آنچه هم اکنون هست ، خواهد شد یا اینکه با تدبیر دولت ، با کنترل درآمدها و اصلاح قوانین مالیاتی ، یا به عبارت بهتر اجرای قوانین مالیاتی ؛ و همچنین اختصاص عملی یارانه ها به قشرهای کم درآمد این فاصله کمتر خواهد شد ؟ این چیزی است که برای مردم مهم است و برای حکومت و دولت هم باید مهم باشد ، و همان چیزی است که می تواند عامل بقای نظام و افزایش پشتوانه مردمی اش باشد .