کلنجار های نفتی در سال ۳۲ حوادث زیانباری برای ملت ایران به بار آورده است که پرداختن به همه حوادث و زوایای آنها مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود لاکن موضوعات منجر به عزل مصدق توسط شاه و نقش خاله زنک بازی در دربار توسط اشرف و من تبع انگلیسی تبار او از جذابیت نوشتن […]
کلنجار های نفتی در سال ۳۲ حوادث زیانباری برای ملت ایران به بار آورده است که پرداختن به همه حوادث و زوایای آنها مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود لاکن موضوعات منجر به عزل مصدق توسط شاه و نقش خاله زنک بازی در دربار توسط اشرف و من تبع انگلیسی تبار او از جذابیت نوشتن تا خواندن و به بحث گذاشتن برخوردار است و در این رقیمه به این مقوله خواهم پرداخت.
انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی برخی ملی گرایان و مخالفان دربار را بیش از پیش به هم نزدیک کرد.
در این انتخابات دستگاه حکومتی به تقلب های عجیب و قریبی دست یازیده بود که ورد زبان خاص و عام گردید.
در همین دوران هم جبهه ملی ایران به کمک معترضانی چون دکتر محمد مصدق، حسین مکی و مظفر بقایی تأسیس شد.
مجلس شانزدهم (در دور دوم انتخابات) زمینه ورود مخالفین دستگاه پادشاهی را به نمایندگی مردم در مجلس شورای ملی فراهم نمود و راه را برای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت هموار کرد و سرانجام به رهبری محمد مصدق و حمایت آیت الله کاشانی ، ملی شدن نفت ایران از طرح به قانون مبدل شد. فضای بیگانه ستیزی در ایران بالا گرفته بود و ترور نخست وزیر وقت، سپهبد حاجعلی رزم آرا به دست “فدائیان اسلام” زنگ خطر دیگری بود هم برای شاه، هم برای کسانی که “خائن” و “مزدور بیگانه” نامیده میشدند.
حسین علاء که عکس برگردان تقی زاده در آنگلوخون بودن شناخته میشد، هم که به جای نخست وزیر معدوم ، حاج علی رزم آرا نشست، دیر زمانی نپایید و چارهای جز استعفاء و سپردن صدارت به دکتر محمد مصدق نیافت.
برنامه اصلی دولت ملی دکتر محمد مصدق به اجرا درآوردن قانون “ملی شدن صنعت نفت” و نجات منابع نفتی ایران از تاراج انگلستان بود.
اما متاسفانه شرکت نفت آماده پذیرش ملی شدن نفت ایران نبود و همچنان بر ادامه قرارداد ۱۹۳۳ اصرار می ورزید. دکتر مصدق از شرکت نفت ایران و انگلیس که مدعی اصلی و حقوقی ماجرا بود، خلع ید کرد و کارشناسان و مدیران انگلیسی این شرکت ناچار از ترک ایران شدند .
در این شرایط اولین مخالفان دکتر مصدق و به عبارتی وابستگان سببی و نسبی شرکت نفت ایران و انگلیس و نوعا هواداران سیاست انگلیس در ایران مجتمع شدند.
از آنجا که این گروه در بخشهای مختلف اجتماع فعال بودند جو شایعه سازی و اختلاط درست و غلط علیه دکتر مصدق روز به روز جان تازه میگرفت.
برخی از نمایندگان دوره هفدهم مجلس شورای ملی در همه جا به ویژه در مجلس با دکتر مصدق آشکار و پنهان به کارشکنی و مخالفت برخااستند.
دستگاه های مطبوعاتی مستمری بگیر و وابسته به شرکت نفت ایران و انگلیس هم با نوشتن مقاله و پخش اخبار و دامن زدن به شایعات نقش خود را در منفعت یابی از وضع پیچیده و در هم و برهم آن روز مطالبه و نقش مدعی ایفا میکردند.
در ایران کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جهانی، سازمان مخفی اطلاعات آم آی سیکس انگلیس، به ریاست شاپور ریپورتر که به عنوان رئیس (بعد از جنگ دوم جهانی) شبکه اطلاعاتی انگلیس در ایران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت. در رأس عملیات انتشاراتی و دروغ پراکنی انگلیسیها در ایران دکتر زنر از نزدیکان خانم لمبتون قرارداشت که بهویژه برای همکاری با “شرکت نفت ایران و انگلیس” از سوی سازمان مخفی اطلاعات انگلیس اینتلیجنت سرویس، به ایران اعزام شده بودند. بعد از جریانات مطبوعاتی و جامعه ملتهب و تشنه خبر که معمولا جوی ساختگی توسط مطبوعات است، گروه دیگر درباریان و وابستگانشان بودند. اشرف پهلوی و شاهپور علیرضا از فعالترین درباریان مخالف دکتر محمد مصدق نیز در داخل و خارج کشور به دشمنانی خونی علیه دکتر مصدق تبدیل شدند و با رهبری دستگاه اطلاعاتی انگلستان دائما به مصاحبه و جو سازی در مطبوعات داخل و خارج می پرداختند.
با چنین فضا سازی ها و در برخی مواقع تهدید و تطمیع عوامل حزبی اطراف دکتر مصدق در کمتر از پنج سال زمان از تشکیل “جبهه ملی ایران” تا وقوع کودتای ۲۸ مرداد، اختلافهای بسیاری میان مصدق و نزدیکانش ایجاد شد و این درگیریها بین دکتر مصدق با یاران سابقش، سرنگونی دولت او را تسهیل کرد.
اگرچه محمدرضا پهلوی نیز از بن دندان خواهان برکنار نمودن دکتر مصدق بود، اما به نظر میرسد ترس او از عواقب احتمالی شکست در برابر نخست وزیری به اصطلاح مردمی، توان مقابله رودر رو را تا حد بسیاری از او گرفته بود. در آغاز سال ۱۳۳۱، قوام السلطنه به ایران بازگشت و حمایت انگلیسی ها و نزدیکان شاه، بخصوص خواهرش اشرف از قوام، مشکلات دکتر مصدق با مجلس شورای ملی فضا علیه ملیون تغییر یافته و حسن امامی آخوند وابسته به دربار رئیس وقت مجلس شد.
وقایع سی تیر ۱۳۳۱ و برکناری قوام، حمله مطبوعات بین المللی طرفدار انگلیس به دکترمصدق و درگیری و زورآزمایی او با شرکت نفت انگلیس (بی.پی) و عدم صادرات نفت ایران و مسدود شدن اعتبارات بین المللی و بروز سایر مشکلات و از همه مهمتر فاصله بین او و آیت الله کاشانی از دکتر مصدق یک سیاستمدار منزوی ساخته بود.
دکتر مصدق تلاش میکرد تا اقتصاد بدون نفت ایران را شکل دهد و بر پایه گرفتن مالیات از صاحبان صنایع و بازاریان این هدف را به انجام برساند. اما با سنگ اندازیهای بسیاری که بدنه انگلیسی تجارت و صنعت در کشور ایجاد میکرد ، نتوانست اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.
تا قبل از پروژه کودتا اشرف پهلوی که با فشار مصدق، از ایران خارج شده بود، در پاریس بعد از دیدار با فاستر دالس و اسدالله رشیدیان و گرفتن پیغام با نام خانوادگی “شفیق” وارد ایران شد و طی ملاقاتی مخفیانه با شاه به وی اطلاع داد که امریکا و انگلیس از وی در برابر مصدق و کمونیستهای حزب توده که دور دکتر مصدق را احاطه کرده بودند، حمایت میکنند.
اطلاع دکتر مصدق از بازگشت اشرف به کشور، موجب شد عکس العمل تندی نسبت به شاه و خاندان سلطنت نشان داده و به شاه اعلام کرد که اگر خواهر شاه خاک ایران را تا بیست و چهار ساعت ترک نکند وی را زندانی و دادگاهی خواهد کرد. در پی عکس العمل تند دکتر مصدق دوباره اشرف از ایران خارج شد. در همین حال ژنرال نورمن شوارتسکف، با مبالغی پول نقد به بهانه ماموریت در لبنان و مصر و پاکستان وارد ایران شد و با هماهنگی سفارت انگلستان با شاه ملاقات کرد. رابط انگلیسی یعنی شاپور ریپورتر نیز با شاه ملاقاتی داشت و از طریق او به شاه پیام داده شد که آمریکا و انگلستان قصد کودتا در ایران را علیه دکتر مصدق دارند، شاه نیز با قصد آنان موافقت کرد. در آن دیدار مهم ژنرال نورمن شوارتسکف به شاه اطلاع داد که افسر جوان فرمانده کودتا (روزولت) نیز قصد دیدار با او را دارد. شاه اظهار نگرانی کرد و درخواست کرد که این دیدار محرمانه باشد تا دیگران به این قضیه پی نبرند و به مصدق گزارش ندهند.
این دیداری در یک شب تاریک در خیابان و در اتومبیل روی داد و روزولت در حالی که در عقب اتومبیل زیر پتو خوابیده بود پنهانی با شاه مذاکره کرد و اطمینان داد که عزل دکتر مصدق مشکلی ایجاد نمیکند.
والسلام
حمید رضا نقاشیان