نقش واپس گرای امروز اروپا در مواجهه با خروج آمریکا از برجام با شروع اقدامات علیه شرکتهایی که با ایران قرارداد منعقد نموده اند همراه است . این شرکتها علی رغم نگاه کشورهای خود به عملکرد امریکا که به تازگی در جریان گروه ۷ منتشر شده و به نوعی آمریکا را در یک تهدید نسبی […]
نقش واپس گرای امروز اروپا در مواجهه با خروج آمریکا از برجام با شروع اقدامات علیه شرکتهایی که با ایران قرارداد منعقد نموده اند همراه است .
این شرکتها علی رغم نگاه کشورهای خود به عملکرد امریکا که به تازگی در جریان گروه ۷ منتشر شده و به نوعی آمریکا را در یک تهدید نسبی به چالش کشیده اند ، با ترس و تردید برای ماندن در ایران مواجه شده است.
این ترس و تهدید و نگرانی و گاهی هم وحشت با همه حمایتهای رهبران اروپایی و آسیایی از ایران، تا ثیر عمده ای بر عملکرد و شاید ریسک پذیری سشان نداشته است.
شاید اگر بخواهیم واقعگرایانه تحلیل کنیم هم به نظر میرسد که وزن اقتصادی آمریکا برای این شرکتها بسیار بزرگتر از آن است که نادیده گرفته شود.
شرکتها و موسسات گوناگون، از شرکتهای بیمه خودروسازی گرفته تا شرکتهای حملونقل دریایی، همگی بعد از تهدیدات متکی به ژست ترامپ ، اعلام میکنند که تجارت با ایران را به دلیل تحریمهای آمریکا و ترس از تجویز و تحمیل جریمه های سنگین متوقف می کنند.
در این سرمقاله بنظر میرسد باید به لیستی از شرکتهایی که ترس موجب کهیر زدن اندامشان گردیده است ، اشاره کنم. یکی از این شرکتها شرکت زیمنس آلمانی ، اروپایی است که محصولات گوناگونی از تنوع فعالیتها اعم از ، صنعتی، انرژی و اتومبیل تولید میکند.
این شرکت اخیرا اعلام کرده است که دیگر سفارشهای جدید از ایران نخواهد پذیرفت و تجارتش در این کشور را کاهش خواهد داد.
این شرکت در طول چهل سال گذشته مستقیم و غیر مستقیم بیش از ۴ میلیارد دلار با ایران تجارت داشته و یکی از پایگاههای تولید درامد خود را ایران قرارداده بوده است.
اساسا زیمنس در ۱۲ اکتبر سال ۱۸۴۷ توسط ارنست زیمنس تأسیس شده بود. او این شرکت را در آغاز بنام Bauanstalt von Siemens & Halske در گارگاه خود افتتاح نمود.
در سال ۱۸۴۸ نخستین و طولانیترین خط تلگراف بین برلین تا فرانکفورت را ساخته و در سال ۱۸۵۰ برادر خود ویلیام زیمنس را به نمایندگی زیمنس در لندن گماشت. او پس از افتتاح نمایندگی در انگلستان، شروع به ساخت و راهاندازی خطوط و شبکههای مخابراتی در روسیه مشغول شد. در سالهای ۱۸۶۷ خط تلگراف بین لندن – کلکته را به پایان رسانید. در سالهای پس از این شرکت رشد و ترقی خود را با ساختن موتورهای برقی و لامپ ادامه داده و در سال ۱۸۹۷ نام شرکت از Bauanstalt von Siemens & Halske به (S&H) تغییر کرد.
در سال ۱۹۱۹ شرکت زیمنس با همکاری دو شرکت دیگر بهطور مشترک شرکت اوسرام OSRAM بنیان نهادند و در سال ۱۹۲۳ شرکتهای فرعی و زیر مجموعه آن در ژاپن تأسیس گردید و به تجارت بین اروپا و ژاپن پرداخت.
این شرکت در پیشبرد برنامه هستهای ایران مشارکت محدودی بعهده داشتهاست. در سال ۲۰۱۲ مقامات ایرانی اعلام کردند که در تجهیزات فروخته شده به ایران مواد منفجرهای جاسازی شده بود که در صورت نصب و راهاندازی این قطعات، منفجر میشدند.
در همین رابطه مسئولین سیاسی در ایران اعلام کردند که دانشمندان ایران در بازرسیهای پیش از نصب نهایی از این مواد منفجره آگاه شدند و آنها را خنثی کردند.
البته بعد از اعلام این خبر در واکنشی تقریبا سیاسی، شرکت زیمنس این دعاوی ایران را تکذیب کرد و اعلام کرد که بعد از انقلاب ۱۹۷۹ با برنامه هستهای ایران هیچگونه همکاری نداشتهاست.
حال این شرکت با توجه به سهام موجود خود و شرکتهای اقماریش در بورس فرانکفورت با ورود سرمایه گذاران امریکایی به ساختار سهامداران نیز مواجه است که بطور طبیعی میتواند تحت تاثیر فشار ترامپ به بقای خود در این بازار خاتمه داده تا از گزند احتمالی آمریکا در امان بماند.
حال و با این فرایند پیش رو چگونه میتوان به برجامی اعتماد داشت که گوشت اجرا کنندگان منویات آن زیر دندان گرگ جهانخوار است؟ منطقی ترین شرایط این است که ما هم با عزت در یک واکنش عقلانی و انقلابی برجام و منافع خفت بارش را که طبعا از زیان هم زیانبار تر است ببوسیم و از آن خارج شویم و بقول مردم عادی عطایش را به لقایش ببخشیم.با هر منطقی که تحلیل میکنیم نفع بی برجامی برای کشور به زیان با برجامی عمیقا و شدیدا و ملموسا و حتی با منطق بازاری هم عقلانی تر است. والسلام
حمید رضا نقاشیان