نگاه جامع به نظام اسلامی و رژیم پهلوی (۱)
نگاه جامع به نظام اسلامی و رژیم پهلوی (۱)

روز سه شنبه چهارم اردیبهشت امسال ۹۷ ناهار مهمان اخوان خاموشی در دفتر برادر زادگانشان اخوان لواسانی و پدر محترم ایشان بودم. این مهمانی بیشتر در صدد تقدیر از حکمیتی بود که جناب خاموشی برای رفع کدورت از خانواده محترم زرین و محترمین لواسانی ها شرف انجام یافته بود. در اثنای ناهار سئوالی پیش آمد […]

روز سه شنبه چهارم اردیبهشت امسال ۹۷ ناهار مهمان اخوان خاموشی در دفتر برادر زادگانشان اخوان لواسانی و پدر محترم ایشان بودم.

این مهمانی بیشتر در صدد تقدیر از حکمیتی بود که جناب خاموشی برای رفع کدورت از خانواده محترم زرین و محترمین لواسانی ها شرف انجام یافته بود.

در اثنای ناهار سئوالی پیش آمد که فی الواقع مقام معظم رهبری مسیر درستی را یرگزیده اند یا تا حدودی رفع اشکال شده مسیر حسن روحانی صحیح است؟

و از آنجا که من بیشتر طرف سئوال واقع شده بودم باید پاسخ دوستان را میدادم که البته منطقی هم در این پاسخ لحاظ شده باشد.

پاسخ را اینگونه شروع کردم که این سئوال شما را نوع دیگری هم میتوان پرسید و آن اینکه واقعا نظام شاه چه اشکالی داشت؟

این سئوال البته باعث خنده ای طولانی شد که زمینه ای مسبوق به سابقه میان خود دوستان داشت و من در جریان موضوع نبودم .

خنده که تا حدودی پایان یافت من پاسخم را اغاز کردم که امروز اگر ولایت فقیه را از حاکمیت نظام حذف کنیم هم دنیا با ما مدارا میکند و هم نظام تقریبا در حد و حدودی همان نظام شاه خواهد شد. شاید تفاوت عمده این باشد که شاه به آمریکا متکی بود امروز ما به اروپا خصوصا انگلیس.

علت تحقق انقلاب اسلامی اگر یادمان رفته باید یاد آوری شود.

مردم تحقیر شده در طول بیش از یکصد سال در اینکه هر قیام و اعتراضی به دخالت بیگانه و مدیریت مزدورانه در کشور ، کرده بودند، به نوعی انحراف یا شکست انجامیده بود این بار رهبری در راس حضورشان یافته بودند که زیر و بم انحرافات و وابستگی های رژیم شاه را میدانست فلذا در طول حدود ۱۵ سال دل به راهش بختند و مسیر زندگی خود را با خواست وی همسونموده و انقلاب اسلامی را آفریدند. کلیدی ترین حرف مردم این بود که ما آقا میخواهیم که بالای سرمان باشد نه نوکر و در طول این ۵۵ سال هم پای حرفشان ایستاده و آن را با هزینه ای زیاد به کرسی نشاندند. ادامه دادم که این مردم در این مسیر هزینه کرده اند و هنوز هم این هزینه را ادامه میدهند. تفاوت راه حسن روحانی و ارباب وی هاشمی رفسنجانی و حتی بنی صدر و میر حسین و از همه بد تر سید محمد خاتمی با مقام عظمای ولایت و پیش تر خود امام (ره) در این دو راه است اینکه ما حاکمیت رابرای پیاده کردن اسلام بخواهیم یا اسلام را برای حکومت و تلذذ دنیا را؟ تا اونجا که من تشخیص میدهم بجز مقام معظم رهبری و امام (ره) بقیه راه دوم را میرفته اند.

رژیم پهلوی تحت تاثیر فرامین لندن بستر فکری حکومت را بدست بهایی ها و ماسونیسم داده بود و اسلام به معمای اسلام با این معنا کاملا مخالف است. و البته این بدان معنا نیست که ما در جریان پیروزی انقلاب به پیشرفت کشور بی توجه بوده ایم.

پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی در بسیاری زمینه ها رشد متاسبی داشته و حتی رکورد شکنی داشته است..

امروز که دیدارمون را در آن مهمانی به قلم میکشم لازم میدانم این بخشها را یک به یک در چند سرمقاله توضیح دهم تا حد اقل در تاریخ بماند که القائات دشمنان در این خصوص پاسخ منطقی و مستدل یافته باشد.

اینکه دیگران بخصوص غربی ها در باره ما چه بگویند هم اهمیت دارد در این سرمقاله به چند نمونه از گفته های ایشان می پردازم و در سرمقالات بهدی همین بحث را دنبال خواهم نمود.

اینکه چرا غربیها در خصوص انقلاب اسلامی سخن میگویند در این بحث خلاصه میشود که با یک واقعیترو برو شده اند که نهضت بیداری اسلامی در کشورهای دنیا آغاز شده است و مردم و بخصوص جوانان، گروه گروه به دین اسلام ملحق می‌شوند.

امروز دانشمندان و صاحب‌نظران و تازه مسلمانان غرب، به روند گرایش به اسلام، اعتراف کرده‌اند.

پرنس چارلز ولیعهد انگلستان می‌گوید: «تمدّن غربی علی‌رغم مسئولیّتی که نسبت به محیط خود دارد به طور روز افزونی، افزون طلب شده است. این احساس عمیق یگانگی و اعتقاد به سرنوشت معنوی و مقدّس حیاتی جهان، امری است مهم که باید از اسلام آموخت. از میان بسیاری از عوامل دینی و اجتماعی و سیاسی که به عبارت دقیق‌تر می‌توان احیای اسلام نامید، احساس جدّی یأس و نا‌امیدی ناشی از این واقعیت وجود دارد که تکنولوژی غرب ناپسند است و معنای عمیق‌تر زندگی در جای دیگر درگوهر اعتقادات اسلامی نهفته است. امروزه اسلام قادر است شیوه صحیح فهم و تفسیر جهان و نحوه زیستن در آن را به ما بیاموزد؛ شیوه‌ای که در مسیحیت به دلیل از دست دادنش سخت نیازمند به آن است».

دانیل پاییز، رئیس انجمن سیاست خارجی ایالات متّحده آمریکا نیز می‌گوید: «باید اعتراف کنیم که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ما برای افکار دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم؛ ولی از این پس برای ما آمریکایی‌ها ضروری است که زمینه‌ای جهت مطالعه و تحقیق پیرامون مذهب فراهم آوریم ».

آنتونی گیدنز، جامعه شناس مشهور انگلیسی در کتابش چنین می‌نویسد: از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامی ایران فرایند عمومی جهان روند معکوسی را آغاز کرده و به سمت دینی شدن پیش می‌رود.

مایکل دینس برداین، استاد دانشگاه آریزونای آمریکا چنین بیان می‌کند: «به عقیده من مدنیّت و تمدن غرب بزودی به بن‌بست خواهد رسید و به جایش مدنیّت و تمدن اسلامی خواهد نشست. آمریکا و همه دنیا امروز به چنان بحرانی دچار شده اند که مانند آن در تاریخ سابقه نداشته است. اگر بتوان دوره‌ای را با دوره جاهلیت پیش از ظهور پیامبر صلی الله علیه و آله مقایسه کرد همین دوره و عصر ماست… تنها این دین است که می‌تواند کشور من و جهان را از قیدها برهاند و از نادرستی‌ها آزاد کند».

جلوه های بیداری نویدهای خوبی میدهند. و یاس آفزینی دشمنان اثر نخواهند کرد.

والسلام

حمید رضا نقاشیان