١٣آبان، علل محدثه ، علل مبقیه
١٣آبان، علل محدثه ، علل مبقیه

حمید رضا نقاشیان بطور اجمال اگر بخواهیم به شاخص شدن ١٣ آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران بپردازیم باید به پنج ماجرایا حادثه بعضاً منفک از یکدیگر و لزوما مرتبط با مبانی نظری حدوث انقلاب اسلامی اشاره کنیم: ١- ترور عبدالحسین هژیر وزیردربار وقت رژیم پهلوی در تاریخ ١٣ آبان١٣٢٨ ٢- تبعید حضرت امام خمینی […]

حمید رضا نقاشیان
بطور اجمال اگر بخواهیم به شاخص شدن ١٣ آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران بپردازیم باید به پنج ماجرایا حادثه بعضاً منفک از یکدیگر و لزوما مرتبط با مبانی نظری حدوث انقلاب اسلامی اشاره کنیم:
١- ترور عبدالحسین هژیر وزیردربار وقت رژیم پهلوی در تاریخ ١٣ آبان١٣٢٨
٢- تبعید حضرت امام خمینی (ره) به ترکیه در تاریخ ١٣ آبان ١٣۴٣
٣- پاسخ نامه تسلیت یاسر عرفات در شهادت سید مصطفی در ١٣ آبان ١٣۵۶
۴- کشتار دانش آموزان ودانشجویان در دانشگاه تهران در١٣آبان ١٣۵٧
۵- تسخیر لانه فساد سفارت امریکا در تهران به تاریخ ١٣ آبان ١٣۵٨
وقتی به زمان و دلایل و منافع بروز هریک از حوادث پنجگانه مذکور با نگاه ژرف و متصل به منویات تقابلی توجه میکنیم در همه حوادث سیاستهای انگلستان و انفعال دستگاه حاکمه پهلوی و ابراز وجود نهاد تفکر سیاسی اسلام و مسلمانان معتقد به اسلام ناب و ابتکار عمل روحانیت و تا حد ممتازی مرجعیت شیعه ملحوظ است.
ماجرای اول– حادثه مربوط به سیاست انگلستان در تحقیر و تخفیف حضور معتقدین به دین مبین اسلام در مجلس شورای ملی دوره شانزدهم ، که عبدالحسین هژیر عامل رسمی و آشکار انگلستان در دربار پهلوی مامور اجرای آن بوده است و در یک جدال جانانه فیمابین انقلابیون زمان ، با رهبری سید مجتبی نواب صفوی (سید مجتبی  میرلوحی) و اقدام متهورانه شهید سید حسین امامی و یاران از جان گذشته ای در کانون فدائیان اسلام ،  ضرب شصت جانانه ای به رژیم و ارباب مکّار انگلیسی اش نشان دادند و همینجا با تحلیلی روان و ساده میتوان گفت قدمهای آغاز مواجهه دین مداری درمقابل  کفر و تزویر در دوره محمد رضا ، غاصب دوم سلطنت پهلوی نامیده میشود.
ماجرای دوم- حوادث و قیام ١۵ خرداد تب و تاب اجتماعی شدن تفکر دین مدارانه در نظام اجتماعی ایران را در محرم سال ١٣۴٢رقم زد و اگرچه رژیم در ظاهر و با کشتار و ایجاد خفقان و رعب و وحشت توانست قیام دینی و مردمی را سرکوب نماید لاکن باید اذعان نمود که بدنه قیام به اختفاء رفت و در بستر زمان موجب حضور اجتماعات گسترده تری از مسلمانان در حمایت از مرجعیت گردید تا آنجا که گزارشات بعداز کشتار قیام ١۵ خردادی ساواک و مراکز مطالعات اجتماعی در آن زمان حکایت از افزایش گرایشات مذهبی ملت در اقصاء نقاط ایران را نشان میدهد و مبتنی بر همان گزارشات رژیم با انفعال در برخورد و مواجهه رو در رو چاره را در محدود نمودن مرجعیت امام خمینی رحمت الله علیه یافته و بدنبال بهانه ای برای جدا کردن امام از امت افتاد.
این بهانه در سخنرانی امام (ره) در تاریخ ۴ آبان سال ۴٣در قم ، منزل ایشان که به مناسبت جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله برپا گردیده بود و حضرتشات خیانت رژیم در تصویب لایحه کاپیتولاسیون و مصونیت مزدوران غربی در ایران را بر ملا نمودند، بدست رژیم و اربابان انگلیسی و امریکایی افتاد و ٩روز طول کشید تا به تدارک تبعید امام(ره) چگونه و به کجا و با چه تمهیداتی راه یابند و نهایتاً ایشان را در تاریخ مذکور به ترکیه تبعید و طی اطلاعیه کوتاهی که از رادیو نقل شد و سپس روزنامه ها از رادیو نقل نمودند و مضمون آن این بود که :
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلائل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ ١٣ آبان ١٣۴٣ از ایران تبعید گردید.»
در پی تبعید امام خمینی به ترکیه علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراض‌ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی دروس حوزه‌‌ها و ارسال طومارها و نامه‌ها به سازمانهای بین‌المللی و مراجع تقلید جلوه‌ گر شد.
 آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از دوماه به ترکیه نزد پدر تبعید شد. که البته تحلیل ها و بررسی های بعدی نشانداد تبعید حضرت امام به ترکیه از جانب رژیم عجولانه بوده و تمهیدات انگلستان راهبرد دیگری بظاهر برای خاموش نمودن صدای امام به دربار با توصیه به اعزام امام به نجف و با ایجاد تصور غرق نمودن معظم له در دریای عالمانه در حوزه نجف بود و رژیم را به خیال باطلشان امیدوار که امام را از امت جدا و ساکت و تب امت را فرونشاندند.حال آنکه انگلستان نقشه راه دیگری در پشت پرده داشت که مقال و مجالش در این رقیمه نخواهد گنجید.
ماجرای سوم- حاشیه هائی مرتبط با شهادت آیت الله حاج آقا سید مصطفی مصطفوی (خمینی) فرزند ذکور و اول امام (ره) است که  برخی اخبار وتحلیل ها و حاشیه های بروز کرده در همان ایام حکایت از اینکه انگلستان بدنبال نفوذ به بیت امام در نجف آن شهید بزرگوار را  تحت فشار قرار داده بود و وقتی فشارهای وارده را بی تاثیر تلقی نمود ، مبادرت به ارتکاب جنایتی شد که شهادت آیت الله حاج آقا سید مصطفی را در پی داشت .
هاله های رخداد این جنایت هولناک هنوز در ابهامات مرتبط با نفوذی های بیت امام در نجف باقی مانده که امید است روزی تبدیل به پرونده ای و به گروهی حقیقت یاب سپرده شود که البته هر چه موضوع سریعتر انجام شود ممکن است نتیجه بهتری را فراهم آورد.که فی الحال حد اقل نزدیک به چهل سال دیر شده است .
 در همین ارتباط (یعنی شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی ) ابوعمار (یاسرعرفات) نامه تسلیتی به حضرت امام رحمت الله علیه مرقوم نمود که امام در تاریخ ١٣آبان ١٣۵۶ طی جوابیه ای پاسخ یاسر عرفات را مرقوم و ارسال فرمودند در این نامه حضرت امام (ره) شخصیتی ابراهیمی و تزلزل ناپذیر از خود بروز داده اند که در مصحف انقلاب اسلامی متن و توضیح آن به تفصیل آمده است.
ماجرای چهارم –  روز سیزدهم آبان ١٣۵٧ درست در عنفوان تحقق پیروزی و در روزهای اوج‌ وقوع انقلاب اسلامی دهها نفر از دانش‌آموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت قرار گرفته و  به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یک از دانشجویان و دانش آموزان امکان نجات از مهلکه کشتار نیافتند.
 حادثه ١٣ آبان ١٣۵٧ بعد از حادثه ١٧  شهریور آن سال، دومین خونریزی عمده دولت شریف امامی بود؛ در حالی که عمر سیاسی این دولت از ٧٠ روز تجاوز نمی‌کرد.
ابعاد حادثه دانشگاه به حدی فجیع و دلخراش بود که وقتی در برنامه اخبار شبانگاهی همانشب گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانش‌آموزان و دانشجویان در دانشگاه و مشاهده اجساد نوجوانان از شبکه سراسری تلویزیون رژیم پخش شد،
وزیر علوم دولت آنگلو فیل شریف امامی بلافاصله استعفا داد و فردای آن روز کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. از آنجا که این جنایت و جنایت ١٧شهریور توسط دولت «آشتی ملی» به نخست وزیری  شریف امامی صورت گرفت و شریف امامی بزرگ استاد لژهای فراماسونری بعد از فروغی وتقی زاده ، نوکر بی چون و چرای انگلستان محسوب میشد و امری نبود که بدون مشورت و دریافت دستور العمل از لندن بدان مبادرت ورزد لذا این حادثه و کشتار فجیع و اقدام به سقوط کشاندن دولت و استعفای وزیر علوم همه و همه میتواند دستور العملی برای تشدید خشم عمومی در راستای سیاستهای پشت پرده انگلستان و نقشه ای که علیه شاه و سیاستهای امریکا در ایران طراحی نموده بود، قلمداد گردد.در تعاقب موضوع بعد از حادثه و  از آن پس روز ١٣ آبان «روز دانش‌آموز»  نامیده شد
ماجرای پنجم – تسخیر «لانه فساد و جاسوسی امریکا در ایران »است.
سیزدهم آبان سال ١٣۵٨ سفارت امریکا در تهران توسط جمعی از دانشجویان معترض تسخیر گردید از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت امریکا در تهران دیپلماتهای امریکایی مستقر در سفارتخانه‌ از هیچ تلاشی در جهت مقابله با تثبیت نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی ایران فروگذار نکردند.
توطئه چینی به همراه سرکردگان گروههای ضد انقلاب ،
حمایت از شبکه‌های ترور و کودتا و براندازی در داخل کشور
تأمین مالی گروهکهای تروریستی که در غرب و جنوب ایران به انفجار در لوله‌های نفتی و یا ایجاد نا امنی و بی‌ثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند،
از عملکردهای مأموران سیاسی فعال در لانه فساد سفارت امریکا بود.
برخی از این اقدامات بصورت گزارش به واشنگتن در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است. جدای از اقداماتی که از طریق عوامل موجود درسفارت صورت میگرفت اقدامات محرمانه ای هم در دولت کارتر در شرف برنامه ریزی بود که بعدها بعضی از مقامات بلند پایه دولت کارتر پس از شکست وی در انتخابات ١٣۵٩ /١٩٨٠ در خاطرات خود، به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حکومتی امریکا علیه ایران که از طریق دولت و ارتش و سفارتخانه آن کشور در تهران هدایت می‌شد اقرار کردند.
سفارت امریکا در تهران طی زمستان ١٣۵٧ تا پائیز ١٣۵٨ به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری علیه جمهوری اسلامی ایران ،  نظامی که عمر سیاسی آن به یک سال نمی‌رسید.تبدیل شده بود؛ این احتمال که انگلستان که پیروزی انقلاب علیه منافع امریکا را برای خود در آمال و آرزوی بازگشت به دوران قبل از مصدق تصویر کرده بود ، از منویات براندازی امریکا مطلع شده باشد نیز بسیار متصور است.
لذا با این حال که سفارت امریکا زمانی توسط دانشجویان تسخیر شد که امریکا خواست مشروع ملت ایران در استرداد شاه و اموال و دارایی‌های بلوکه شده ایران را نادیده گرفت و حتی امکاناتی وسیع در اختیار فراریان حکومت شاه گذاشت تا تشکیلات خود را علیه انقلاب سازماندهی و فعال کنند ، اما هاله ای از حمایت و هدایت انگلستان را در پناه اقدامات و ترکیب عوامل تشکیل دهنده دانشجویان پیرو خط امام در پی داشته است و ابتکار عمل امام در تبدیل تهدید به فرصت هم  تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران را با حمایت امام خمینی مواجه گردید. امام تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان را «انقلاب دوم» لقب دادند و در سخنانی، از این اقدام حمایت کردند دولت بازرگان که از ابتدا مورد عنایت دولت فخیمه انگلستان نبود و  با توصیه شهید مطهری مورد موافقت برای احراز عنوان دولت موقت را گرفته بود و در ارکان عوامل خود ارتباطات امریکایی را رقم میزد ، سقوط کرد
گروگان بودن عوامل جاسوسی در سفارت  مانع حمله اسکادران نظامی  امریکا از خلیج فارس به طبس نشد و شکست مفتضحانه نظامی طرح پرواز عقابها هر لحظه صدر اخبار گروگان گیری و حمله شکست خورده قرار گرفته بود.
تا اینکه رفته رفته نظام به سکون مناسب نایل آمد و تصمیم حضرت امام و رهبران کشور خصوصاً شورای انقلاب که مسئولیت آزاد سازی تدریجی و از موضع قدرت گروگانها را در دستور کار قرار دادند و این اقدامات با آزاد سازی زنان و سپس سیاه پوستان و بعدها که رقم ایام گروگان بودن را به ۴۴۴روز نسبت دادند توسط دولت رجایی عملی گردید که وجود و حضور و دست اندکاری عواملی که بعد ها در جریان کودتای انتخاباتی سال ٨٨ متهم به روابط با انگلیس شدند ، در تطویل آزاد سازی و فرصت دادن به حزب جمهوریخواه برای استفاده از موضوع علیه حزب دموکرات در انتخابات امریکا ابهامات بسیاری آفرید و از طریق دیوان عالی امریکا هیاتی حقیقت یاب در حد ٢١نفر که مجلسین و احزاب و سازمانهای اطلاعاتی امریکا در آن عضو بودند بدنبال یافتن حقیقت بیش از یکصد هزار برگ سند وگزارش تهیه شد و با تمهیداتی که انگلستان اندیشید تا جلوی این افشاگری گرفته شده و دست عواملش در ایران رو نشود و طبعاً  فرصت تشریح آن در این رقیمه کوتاه نیست ، به نتیجه ملموسی نیانجامید.
حال و با تشریح علل محدثه و بقایای تاثیر این علل در شاکله سیاسی امنیتی نظام
براحتی میتوان دریافت که چرا روز ١٣ آبان به روز مبارزه با استکبار و روز دانش آموز موسوم گردیده است.
والسلام