لقب آریامهر نماد سکولاریزم بود
لقب آریامهر نماد سکولاریزم بود

به تاریخ که نگاه میکردم متوجه روزنگار ۵ مرداد شدم که مصادف با به درک واصل شدن شاه مخلوع در ۵ مرداد سال ۱۳۵۹ در قاهره و در سن ۶۱ سالگی و ابتلا به بیماری غدد لنفاوی بود که بعد از مرگش او را در مسجد رفاعی در شهر قاهره پایتخت مصر دفن کردند. به […]

تفکر

به تاریخ که نگاه میکردم متوجه روزنگار ۵ مرداد شدم که مصادف با به درک واصل شدن شاه مخلوع در ۵ مرداد سال ۱۳۵۹ در قاهره و در سن ۶۱ سالگی و ابتلا به بیماری غدد لنفاوی بود که بعد از مرگش او را در مسجد رفاعی در شهر قاهره پایتخت مصر دفن کردند. به ظاهر محمدرضا پهلوى در سالهای آخر از دکتر صادق رضازاده شفق خواسته بود برای او و همسرش فرح لقب انتخاب کند زیرا او را ادیب زبردستی می دانست که مولف آثار معتبری چون  «تاریخ ادبیات ایران» و «ایران از نظر خاورشناسان» و «ستارخان» و «دیوان عارف» و «فرهنگ شاهنامه و ملاحظاتى درباره‏ى فردوسى» و ترجمه‏هائی مانند «اسکندر مقدونى» و «تاریخ مختصر ایران» و «زندگانى داریوش» می دانست. دکتر صادق رضازاده شفق، محقق، خطیب، نماینده‏ مجلس، سناتور، مولف و مترجم، فرزند آقارضا بازرگان، در ۱۲۷۳ در تبریز تولد یافته بود. پس از رسیدن به سن رشد، تحصیلات معمول زمان را آغاز کرده و مقدمات را نزد معلمین خصوصى فراگرفته بود و وارد مدرسه‏ آمریکائى در تبریز شده و چند سالى در آن مدرسه تحصیل کرده و زبان انگلیسى را به طور کامل فراگرفته و در همان مدرسه به معلمى پرداخته بود.  او در جوانى سرى پرشور داشته و آزادى ‏طلب محسوب می شد و چندى هم روزنامه‏ى شفق را انتشار داده بود.

روزنامه‏ى شفق در آن ایام روزنامه‏اى ضد روسیه و تندرو محسوب می شد. او بعد ها عضویت جمعیتهای ماسونی را پذیرفت و از این طریق دست به ترویج تفکر سکولار در ایران زد. دکتر قاسم غنى در صفحه‏ى ۲۸ جلد چهارم یادداشتهاى خود که اخیرا توسط انتشارات زواربه چاپ رسیده  و توزیع شده، مى‏نویسد: دکتر شفق آدم بسیار سمج، پررو و دریده ‏ئى است و او را یک حمار با بار سنگین خطاب نموده است..

لقب «آریامهر»و «شهبانو»پیشنهاد کمیته ای از ادباء به انتخاب صادق رضازاده شفق است که به مجلس پیشنهاد و مجلس با ریاست عبدالله ریاضی آن را تصویب نموده است. شریکی در شرکت کامپیوتر سیستم ایران داشتم به نام فواد فیض خدا رحمتش کند چند سال پیش فوت کرد.  ایشان داماد علی اکبر خان سیاسی بود که در ایران سابقه سیاسی با اهمیتی دارد و از دوره رضاشاه با همکاری محمد علی فروغی عضو فراماسونهای با نفوذ بود.

فواد فیض چندین بار به من تاکید می کرد که باید اسم شرکت را با پسوند و پیشوند «آریا» ثبت کنیم. دلیلش را که می پرسیدم از توضیح طفره می رفت تا بالاخره یک روز که به قول خودش نون خامه ای خورده بود و کمی سرش گرم بود، من توانستم دلیل اصرارش را متوجه بشوم که توضیح داد دستور از بالا رسیده که برای شناسایی نزد بانکها و دیگر هم کیشان باید نام آریا در اسم شرکت باشد تا دوستان داخلی ما را خودی بشناسند و مانع درست نکنند.هم بیزینس به ما بدهند و هم در اخذ تسهیلات کمک کنند و هم این اسم  در گمرک و بقیه جاها رمز عبور ما باشد. من مقداری اصرار کردم که بالا یعنی کی؟ سربسته گفت «چتم هاوس». چتم هاوس اسم یک انجمن تینک تانک انگلیسی است که خیلی از سران کشورها در انگلستان عضو آن هستند و ولیعهد انگلستان و تعدادی از لرد ها و مسئولین ام آی سیکس آن را اداره می کنند و به عبارتی خط مشی حرکت ماسونیزم  در کشورهای مختلف اعم از سیاسی و اقتصادی و اجتماعی از این انجمن تراوش می کند .

من از آن تاریخ روزنامه رسمی هایی را که تاسیس شرکتها را در آن درج می کنند جمع آوری کردم و به نظرم اگر شمارش اشتباه نباشد از سالی که این دستور از بالا صادر شده بیش از ۸ هزار شرکت با پسوند و پیشوند آریا در ایران ثبت شده و حتی بعضی فامیل خود را به آریا تبدیل کردند تا بتوانند بیزینس بزرگ و تسهیلات کلان دریافت کنند.

حساسیت حقیر باقی مانده بود و در مسیر حرکت مشاهده می کردم که حرف فواد فیض که ما ایشان را فودی صدا می کردیم کاملا درست است یعنی برخی عوامل متکی به گرایش انگلستان را صرف نظر از نام آریا می شناختم که بعد ها هرچه شرکت ثبت کرده بودند به نوعی اسم آریا بر آن گذاشته اند و این حتی کسانی را که بدون این ارتباط مذموم، نام خود یا فرزندان خود یا نام شرکت خود را آریا گذاشته بودند متهم می کرد .

وقتی دکتر محمود احمدی نژاد رای آورد و رئیس جمهور ایران شد زمینه تاسیس بنگاه ها با نام آریا بسیار کم و از استفاده از نام آریا کاسته شد و در عوض اسم «مهر» جایگزین موضوع شد و این تغییر استراتژیک در ساختار نام گذاری شرکتها را به دو دسته آبی و قرمز که نماد پرچم انگلیس است تبدیل می نمود.

با کمی دقت می توان دریافت جریان پشت پرده ای با استفاده از این ترفند ها به دنبال پیوندی نامرئی بین طرفداران مشی و منش خویش است و سعی دارد مظهر ارتباط واحدی در بستر جریان اقتصادی در کشور فراهم آورد که با استنتاج او نتیجه ای جز سکولاریزم که اساسا انگیزه ملی بودن را کاهش داده و زمینه برای نوکری و لطمه به استقلال را فراهم میکند، ندارد.

در زمان حکومت شاه مخلوع هم اینکه لقب شاه را آریا مهر گذاشتند نوعی نشانه برای جریاناتی محسوب می شد که احساس کنند شاه هم در گروه آنان است و هم در آینده قرار بود ساختار مقابل آن را بسازند که مهر مداران هم همین احساس را داشته باشند.

دو جریان بزرگ اقتصادی که به تناوب حکومت را در کشوری در ظاهر مستقل و در باطن مستعمره ، دست به دست نموده و جریان دیگر قدرت حضور در مصدر امور را نیابد.

قبل از انقلاب موفق به انجام همه امر و طرح نشدند و بعد انقلاب زمینه تحقق آن پدیدار گردید و در مسیر حرکت نفوذ مشغول پیاده سازیند.

اگر در ساختار های اطلاعاتی جمهوری اسلامی نفوذ واقع نمیشد قطع به یقین این نوع جریانها بسیار ساده قابل کشف بودند. اما…

والسلام

حمید رضا نقاشیان