این تصور که امریکاییها مخالفین ما را هم نظر با خود بدانند ، جز توهم یا شگردی تبلیغاتی نیست. اساسا مخالفت با یک کشور میتواند نماد روشن و تعریف شده داشته و خود را در عرصه های رو در رو نشان دهد . چند کشور غربی که زلف منافع گروهی حکام یا احزابشان با […]
این تصور که امریکاییها مخالفین ما را هم نظر با خود بدانند ، جز توهم یا شگردی تبلیغاتی نیست.
اساسا مخالفت با یک کشور میتواند نماد روشن و تعریف شده داشته و خود را در عرصه های رو در رو نشان دهد . چند کشور غربی که زلف منافع گروهی حکام یا احزابشان با صهیونیسم گره خورده است را میتوان مخالف تلقی نمود. البته آنان خود را تالی تلو همه جهان تلقی میکنند و جهان هم چون زبان ندارد و بیشتر به سکوت عادت کرده ، پاسخ به تصور غلط آنان که حتی با تجاوز به حریم نظر سازی صورت میگیرد . تریبونی برای تشریح و تبیین نمی یابد.
پس به ضرس قاطع میتوان گفت وقتی غربیها از طرف ساکتین جهان سخن میکنند ، تزویر میکنند و تزویر صفت رذیله ای است که افراد اصولی و وارسته از اوصاف رذیله ، از آن پرهیز میکنند و آن را بد اخلاقی میشمارند.
هم چنین است اگر رئیس دولتی هجده میلیون رای به صندوق ریخته ای را رای به هر اقدامی از طرف خود بداند، به تزویر متهم میشود و این مطلوب دولتهای اعتقادی و دین مدار نیست .
رای به یک روحانی در ساختار یک کشور مذهب محور را به چند دسته میتوان تقسیم نمود که حد اقل باور کنیم همه یک نوع مطالبه نداشته اند و تلقی به اینکه همه به دنبال اعتدال از نوع معاملاتی بوده اند هم تلقی ای نادرست است و هم القای این تلقی به جامعه بد اخلاقی است.
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران اگرچه با رای بسیار شکننده کرسی ریاست را عهده دار شدند حتما و بدون شک رئیس جمهور همه ملت ایران هستند و در یک کشور مردم سالار این امر که اکثریت مدیریت کند بخوبی جا افتاده است و لذاست که آقای روحانی رئیس جمهور همه ی ملت ایران است . اما این رئیس جمهور اختیارات تعریف شده ای دارند که منبعث از تعامل و تعادل از رای ملت به مجلس شورای اسلامی و رای ملت به خبرگان بمنظور انتخاب رهبری نیز، هست.
صرف نظر از اختیارات مشاع ریاست جمهوری حتی اگر ٩٩٪جامعه در یک کشور مذهب محور به کسی رای بدهند هم منتخب آنها وکیل یک درصد باقیمانده نیست و شرعا موظف به رعایت اصول قابل قبول آنها در اداره کشور است . زیرا مبنای مکتب اعتقادی در این رای گیری مبتنی برمکتب لیبرال دموکراسی نیست و نظام اسلامی مبتنی به دیدگاه دینی آرای خود را تفسیر میکند.
لذاست که هر منتخبی در نظام اسلامی از سه محور موظف به رعایت حقوق شرعی و عرفی است .
محور اول حق رای و نظر رهبری که همان رای و نظر ملت و مجهز شده به عبور از مجرای وحی است و رهبری مواظبت جامع دارند حرف و حق مردم در تعارض با حرف و حق خدا واقع نشود.
محور دوم حق رای و نظر مجلس شورای اسلامی است که همان حرف و حق مردم است و به لزوم رعایتِ ملزومات و تعهدات ملی و عرف و قانون مجهز گردیده است و صدای رسای ملت را در آستین دارد.
محور سوم حق رای و نظر مخالفین ایشان در شمارش آراء صندوق رای است . وباید توجه داشت که با اندک تفاوتی نزدیک به پنجاه درصد مردم به آقای روحانی رای منفی داده اند و این در مبانی وکالت شرعی امری ندیده گرفتنی نیست . و رئیس جمهور اسلامی ایران حق فروختن آراء و نظر آنان را که با خون و جوانی فرزندانشان محتوا می یابد ندارد.
آقای رئیس جمهور بعنوان یک وکیل و به عنوان یک مسلمان بهتر است به نکات ذیل توجه کنند.
الف- تمامی هجده میلیون رای به خط اعتدال رای نداده اند .
ب- نزدیک به هجده میلیون هم به منویات ایشان رای نداده اند.
ج- همین آراء به مجلس شورای اسلامی بعنوان ناظر بر عملکرد دولت رای داده اند.
د- همین آراء موجب انتخاب خبرگانی شده تا صلاحیت رهبر را در تبیین خط مشی نظام نظارت کنند
اینکه مردم ناموس ملی خود را بدست کسی بسپارند و او امانت دار خوبی برای حفظ این ودیعه نباشد محل مداقه و نگرانی نیست ؟
من در مقاله ای به دستاورد هر دو کشور ایران و امریکا از این مکالمه اشاره کرده باز هم تکرار میکنم ،
صرف نظر از اینکه پشت پرده مکالمه ی تلفنی اوباما با رئیس جمهوری ایران چه گذشته است، و کدامیک و با وساطت چه کسی مقدم به برداشتن گوشی تلفن و مبادرت به انجام مکالمه کرده اند،
یک واقعیت برای جمهوری اسلامی ایران و یک واقعیت برای ایالات متحده امریکا رقم خورده است .
آنچه برای آمریکا رقم خورده است آن بوده که :
بارک اوباما دریچه ای برای رابطه ای مستقیم را باکشوری که سی و چند سال به تهدیدها و نامه نگاریها و واسطه تراشیها از موضع اقتدار محل نگذاشته است ، گشود. واین فتح باب پس از عبور از گرد و خاک تبلیغاتی میتواند آشکار و نهان بار ها و بارها اتفاق بیفتد و خدای ناکرده زمینه ای برای معامله بر آنچه در سی و چهار سال اندوخته بودیم ، گردد.
آنچه برای ایران رقم خورده است آن بوده که :
رئیس جمهور روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران ، اندک امید مضاعفی برای تعدیل یا تخفیف یا تفریق فضای تحریم های اقتصادی بر کشور بیافریند وبستر اعتدال مذکور در سیاست خارجی معهود خود را گامی به پیش هدایت نمایدو در کنار آن دل میلیونها انسان مومن و انقلابی را از بن وجود بلرزاند.
کیست که داوری کند؟
آیا این دو دستاورد باهم مساویند؟
آیا میتوان گفت ما به خود خنجر زدیم و به دشمن دسته گل هدیه دادیم؟
آیا روح امام رضی الله عنه از این اقدام راضی است؟
بهتر نبود با زبان انگلیسی ِنارسای خود به امرکاییها بجای صلح انصاف هدیه میکردید؟
مگر ما برای آنان جنگ برده بودیم که حال شما برایشان صلح میبرید؟
بیش از هشت رئیس جمهور در امریکا مستقیم و غیر مستقیم گزینه نظامی تعارف کرده اند.
فرستادن ناوگان چهارم و گاها پنجم امریکا به منطقه و در خلیج فارس، کارِما بوده؟
به پرواز در آوردن پهبادهای جاسوسی بر فراز خاک ایران کار ما بوده؟
سرنگون کردن هواپیمای آسمان بر فراز اصفهان بمنظور ترورآقای هاشمی رفسنجانی در سفر به مالزی کار ما بوده؟
سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران ایر بر فراز خلیج فارس کارمابوده؟
اگر نبوده چرا شما بعنوان رئیس جمهور ملت ستم دیده از هزاران زخم امریکایی ، پیام صلح میبرید؟
به قامت بلند این ملت سوگند که رای مردم به شما حامل اختیار برای معامله با خون شهیدان و لحظه لحظه رنج ایثارگران نیست .
جناب آقای رئیس ، نگاه شما به دشمن ، نگاه انقلاب اسلامی نیست.
متن سخنان شما در مجمع عمومی با متن و روح مصاحبه های شما با رسانه های امریکایی تفاوت داشت.
انقلاب اسلامی ودیعه ای غیر مادی از طرف خدای متعال است و اگر قدر و منزلتش را ندانستیم این نعمت به نقمت ٢۵٠٠ساله مبدل خواهد شد.
جمله ای که حضرت امام رضوان الله تعالی علیه به بنی صدر تذکر دادند ،
” حب الدنیا راس کل خطیئه”
جمله ای بسیار عظیم است و انقلاب اسلامی محصول پشت پا زدن به حب دنیاست.
والسلام