استفاده از تجربهی ایران برای احیای صنایع دستی قطر، یکی از موضوعاتی است که همزمان با سفر وزیر فرهنگ قطر به کشورمان، از سوی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به عنوان یک مأموریت ویژه بر آن تأکید شد؛ اما با توجه به مشکلات تولیدکنندگان صنایع دستی، آیا ایران از ظرفیت مناسبی برای به انجام رساندن این «مأموریت ویژه» برخوردار است؟
به گزارش صبح اقتصاد سید عزتالله ضرغامی در دیداری با عبدالرحمن بن حمد بن جاسم آل ثانی، وزیر فرهنگ قطر با تأکید بر استفاده از فرصت جام جهانی در این کشور برای ارتقاء همکاریهای عمیق در سه حوزه گردشگری، میراثفرهنگی و صنایعدستی، به راهاندازی کارگاههای صنایع دستی و در اختیار گذاشتن تابلوهای تبلیغاتی برای معرفی ظرفیتهای ایران نیز اشاره کرد.
او سپس به ۳۰۰ عنوان رشته صنایعدستی در ایران پرداخت و افزود: بخش زیادی از آنها از نظر فرهنگی قرابت نزدیکی با قطر دارند و میتوان برای انتقال تجربههای هنرمندان ایرانی به هنرمندان قطری برنامههای گروهی برگزار کرد.
ماموریت ویژه وزیر به معاون صنایعدستی برای احیای رشتههای صنایعدستی قطر توسط کارشناسان ایرانی، یکی از موضوعات مهمی بود که در این نشست مطرح شد.
اما این موارد در حالی بر روی آن تأکید میشود که این روزها هنرمندان صنایع دستی در کشور با مشکلاتی چون بالا رفتن قیمت مواد اولیه و رکود در بازار فروش مواجهاند.
یک دانشجو پیشتر درباره این مسأله به خبرنگار ایسنا چنین گفته بود: «تمامی مسائل از قیمت مواد اولیه تا بحث بیمه برای همه هنرمندان چه باسابقه، چه کمسابقهتر وجود دارد؛ هر کدام به نوعی درگیر این مشکلات هستند و افرادی که وارد این حوزه میشوند، اگر یک سرمایه اولیه نداشته باشند، واقعا برایشان سخت است، چون مواد اولیه یا گران شده یا اصلا در دسترس نیست.»
بر این اساس، فارغ از مزایای احتمالی تعاملهایی از این دست با قطر و دیگر کشورها، آنچه به عنوان سوالی اساسی ذهن را درگیر میکند، این است: با توجه به مشکلات موجود در فضای فعلی صنایع دستی کشورمان، آیا ایران از ظرفیت لازم برای به انجام رساندن این «مأموریت ویژه» برخوردار است؟
برای یافتن پاسخ این پرسش، به گفتوگو با زهره مرادی، عضو هیات علمی دانشگاه هرمزگان در رشته صنایع دستی پرداختیم تا این مسأله را از دید یک کارشناس بررسی کنیم.
او با اشاره به تاریخچه صنایع دستی کشورهای حاشیه خلیج فارس گفت: «قطر و کلا کشورهایی که در حاشیه خلیج فارس هستند، بخش بزرگی از اهالی آنها را افراد بومی تشکیل میدهند که از خود استان هرمزگان به این کشور رفتهاند؛ برای مثال ما محلههایی داریم که عینا اسمشان هم در قطر از محلههای شهر لنگه یا شهرهای دیگر گرفته شده است.»
او ادامه داد: «این افراد حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال پیش مهاجرت کرده و به این کشورها رفتهاند. یکی از اتفاقاتی که افتاده این است که صنایع دستی استان هرمزگان را به آن منطقه بردهاند و در آنجا رواج دادهاند؛ بنابراین شما زمانی که به صنایع دستی کشورهای حاشیه خلیج فارس نگاه میکنید، گویی که به صنایع دستی خود استان هرمزگان نگاه میکنید.»
این استاد دانشگاه دربارهی امکانپذیر بودن یا نبودن این برنامه گفت: «بهترین کاری که ما میتوانیم انجام دهیم در حوزه نیروی انسانیمان است. مشکلات اصلی در حال حاضر این است که مواد اولیهای که در اختیار تولیدکنندگان قرار میگیرند یا خیلی گران هستند و یا آن کیفیتی که باید داشته باشند را ندارند.»
او اضافه کرد: «صنعتگری که در ایران وجود دارد، اصلا آیندهای برایش متصور نیست؛ چراکه نه کسی از او حمایت میکند و نه بیمه میشود و از طرفی جایی برای ارائه ندارد؛ ولی فرض کنید اگر کشور قطر مواد اولیه را مهیا کند، از فرد صنعتگر هم حمایت کند، یعنی موانع اولیه کامل برداشته شوند، آن صنعتگر آنقدر خلاق هست که بتواند کار خودش را ارائه کند. بنابراین اگر این کشور بتواند مواد اولیهای را در اختیار هنرمندان قرار دهد، قطعا این مأموریت برای صنایع دستی ایران و هنرمندان آن یک حرکت رو به جلو خواهد بود.»
مرادی همچنین در پاسخ به این سوال که آیا بهتر است برای این برنامه روی رشته خاصی تمرکز شود یا خیر؟ گفت: «ببینید من همواره به این نکته تأکید کردهام که اگر صنایع دستی را ملی در نظر بگیریم، تعداد رشتهها خیلی زیاد میشود. اگر بومی هر منظقه در نظر بگیریم، هر منطقه باز هم به قدری رشته دارد که دایره آن گسترده باشد. برای مثال مهمترین بحث ما در صنایع دستی دانشگاه هرمزگان این بود که واحدهایی به دانشجویان ارائه کنیم که مربوط به خود استان باشد؛ ولی متأسفانه تا الان به نتیجهای نرسیدیم.»
این استاد دانشگاه در آخر چنین اظهار کرد: «اگر در هر منطقهای صنایع دستی آن منطقه هم به صورت آکادمیک درآید و هم بر خلاقیت متکی باشد، باعث میشود ماندگاری آثار بیشتر باشد.»