بانک مرکزی را از اختیار دولت بگیرید
بانک مرکزی را از اختیار دولت بگیرید

بانک مرکزی اساسا یک بانک نیست اگرچه بخشی از دارایی های به نام سپرده بانکها و ارز حاصل از صادرات بعنوان صندوق در اختیار این سازمان است. در آمریکا و برخی کشورهای دیگر عنوان بانک مرکزی ندارند و از عناوین دیگر استفاده میکنند. ساختار یک نظام مالی ملی نباید در اختیار دولت باشد تا در […]

بانک مرکزی اساسا یک بانک نیست اگرچه بخشی از دارایی های به نام سپرده بانکها و ارز حاصل از صادرات بعنوان صندوق در اختیار این سازمان است. در آمریکا و برخی کشورهای دیگر عنوان بانک مرکزی ندارند و از عناوین دیگر استفاده میکنند. ساختار یک نظام مالی ملی نباید در اختیار دولت باشد تا در مسیر جریان سیاسی خود از ان بهره برداری نماید. در همین رابطه رییس کل اسبق بانک مرکزی در مصاحبه ای می‌گوید: ««امیدواریم رییس کل جدید بانک مرکزی بتواند تقاضاها برای حفظ ارزش دارایی را از بازار خارج کند زیرا اگر تنها تقاضای اقتصادی در بازار باشد،  [و تقاضای کاذب که ناشی از التهاب بازار است از بازار خارج شود ] نرخ ارز متعادل خواهد شد. به گفته طهماسب مظاهری، یکی از راهکارهای رسیدن به سیاست درست و پایدار در حوزه ارز معطوف به مساله استقلال بانک مرکزی است و این امر به این معناست که این نهاد به گونه‌ای عمل کند که تحت نفوذ و تابعیت سازمان برنامه‌وبودجه و وزارت اقنصاد نباشد. وی با اشاره به اینکه بانک مرکزی تنها روی کاغذ دارای استقلال است، بیان کرد: عدم استقلال واقعی بانک مرکزی موجب شده این نهاد نتواند تصمیمات درست و پایداری در حوزه پولی و بانکی اتخاذ کند.

مظاهری توضیح داد: زمانی که بانک مرکزی از سیاست‌ها و نیازهای دولت در حوزه پولی تبعیت می‌کند این امر موجب رشد نقدینگی در جامعه می‌شود.

به دنبال آن تورم به وجود می‌آید که این امر آسیب بزرگی برای اقتصاد است.»»

رییس کل اسبق بانک مرکزی تصریح کرد: ««یکی از اشتباهات دولت این است که تورم ایجاد شده را سرکوب می‌کند و ابزارهای اقتصادی را به کار می‌گیرد تا قدرت خرید نقدینگی را که بسیار بی رویه رشد کرده است را تبدیل به تقاضای کالا و خدمات ننمایند»».

به عبارتی در حالتی که بازار ارز سرکوب شده و مانند فنری فشرده شده به یکباره رها می‌شود، در این وضعیت نه تنها تزریق ارز به بازار برای کاهش نرخ ارز اثرپذیر نیست بلکه صرفا موجب هدر دادن منابع ارزی می‌شود. این رئیس بانک مرکزی که در زمان دولت خاتمی و حتی دولت احمدی نژاد خود بعنوان نفوذی معرفی گردید تصریح نکرد که مادر درد اقتصاد ایران اداره کشور با سیاست اقتصاد پولی است. و بازار سرمایه در این چهل سال گذشته باسیاستهای مالی اداره نشده و همیشه تهاجم پولی و بانک سالاری بر ان مستولی بوده است.

اقتصادهای غیر خصوصی امثال اقتصادهای کشورهای کمونیستی عموما دچار این گرفتاری هستند که تولید با محوریت دولتها رقم میخورد و نوعا با ضعف بنیه مدیریت مواجه است.

از ابتدای انقلاب اسلامی عطش مدیران دولتی در مدیریت بر اموال و شرکتهای مصادره شده اجازه رشد لازم به بنیه بخش خصوصی را نداد و درست بر خلاف کشوری همانند آلمان غربی که بعد از موفقیت در امر بازگرداندن آلمان شرقی به سرزمین خود کارخانجات و صنایع را با رقم یک مارک به بخش خصوصی واگذار نمود ایران همانند کشورهای چپ و مارکسیستی همه را در اختیار حکومت و دولت قرار داد و تقریبا همه هم به ثروت ملی نیافزودند و هم زیان های خسارت باری به بار اوردند که جبران ان فقط با درست اجرا شدن سهام عدالت میسر بود و بس که طرح آن را این حقیر بصورت دقیق ارائه کردم و دولت احمدی نژاد آن را به بدترین شکل تخریب نمود و بی یال و دم و اشکم اجرا کرد تا جایی که صاحبان سهام عدالت ۵۵۰ هزارتومان دادند تا ۱۲۰ هزارتومان دریافت کنند! . نظام بانکداری خصوصی و تحمیلی به نظام ،  اولین مصیبت اقتصادی ایران است و بعد از آن دولت سالاری در اقتصاد را باید درمان نمود تا زمینه نظارت بر اقتصاد مالی فراهم آید و در این خصوص باید بانک مرکزی به صندوق ذخیره ارز و ریال مبدل شده و در یک ساختار مدیریتی از نمایندگان قوای سه گانه و رهبری و ساختار های نظارتی اداره شود . این مقوله خواهد توانست دست دولتها را در ولخرجی و افزودن به پایه پولی کوتاه نموده و بستر مردمی نمودن اقتصاد را فراهم آورد. فقط در این صورت میتوان ثبات را به جامعه اقتصادی بازگردانید و از شوک های منتج از افزایش پایه پولی در امنیت بسر برد . والسلام

حمید رضا نقاشیان