راه اندازی احتمالی کریدور ریلی اسرائیل – عربستان نه تنها نظم تجاری کنونی خاورمیانه را تغییر خواهد داد، بلکه از اهمیت تنگه هرمز به عنوان بزرگترین امتیاز ایران در خلیج فارس خواهد کاست. گمانه زنی ها در خصوص افزایش احتمال عادی سازی و بهبود روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با رژیم صهیونیستی دستکم از […]
گمانه زنی ها در خصوص افزایش احتمال عادی سازی و بهبود روابط کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با رژیم صهیونیستی دستکم از زمان قدرت گرفتن رسمی محمد بن سلمان ولیعهد سعودی افزایش یافته است.
برای اثبات این مدعا می توان به واکنش های بسیار ضعیف این کشورها نسبت به تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا درخصوص انتقال سفارت واشنگتن به قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
بسیاری از کشورهای عربی مانند امارات تنها به صدور بیانیه نمایشی برای محکوم کردن این اقدام آمریکا بسنده کرده و بیش از این حاضر به چالشی شدن روابط خود با رژیم صهیونیستی نشدند.
اما در راستای همین روند عادی سازی روابط، «اسرائیل کاتز» وزیر اطلاعات و حمل و نقل اسرائیل در مصاحبه اخیر خود با نشریه «ایلاف» عربستان از طرح مشترک سه کشور عربستان، اسرائیل و امارات برای ساخت و توسعه خط آهن مشترک میان سه کشور در جهت توسعه روابط تجاری منطقه ای و فرامنطقه ای مثلث تل آویو – ریاض – ابوظبی خبر داد.
به ادعای کاتز خط راه آهن حجاز رویا نیست و امکان تحقق آن وجود دارد. این خط آهن از حیفا آغاز می شود و به بیسان می رسد و از بیسان به پل شیخ حسین گذرگاه زمینی میان اردن و سرزمین های اشغالی می رسد پس از آن اردن باید این خط آهن را از اربد و المفرق ادامه داده تا به مرزهای عربستان برسد.
با اتصال این خط به شبکه ریلی عربستان، دیگر کشورهای عربی از جمله امارات و بحرین نیز به این محور وصل خواهند شد. اسرائیل می خواهد از این طریق نشان دهد که خطوط راه آهن از حیفا تا حاشیه خلیج فارس به عنوان راه آسانتری برای حمل و نقل و انتقال کالا از اروپا به خاورمیانه قابل استفاده خواهد بود.
کاتز در پاسخ به سوال خبرنگار ایلاف که این خط راه آهن را نوعی صلح اقتصادی نامیده می گوید: نه تنها صلح اقتصادی بلکه این خط آهن می تواند مسیر را برای صلح سیاسی نیز فراهم کند.
وی ادعا می کند که اردن بیشترین سود اقتصادی را از این پروژه می برد و در حال حاضر اردن در منطقه المفرق بخش عظیمی از زمین های این منطقه را به این موضوع اختصاص داده است.
این وزیر اسرائیلی در خصوص روابط ترکیه با اسرائیل هم گفته در حالی که رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه تلاش می کند تا خود را به عنوان رهبر اخوان المسلمین جهان نشان دهد اما حجم تجارت ترکیه با اسرائیل بسیار زیاد است و ۲۵ درصد از حجم تجارت ترکیه به سوی کشورهای عربی از طریق حیفا صورت می گیرد و شرکت های هواپیمایی ترکیه مدام در حال نقل و انتقال به سرزمین های اشغالی هستند.
با توجه به این سخنان وزیر راه اسرائیل و البته فارغ از صحت و سقم مطالب عنوان شده توسط وی، لازم است افق پیش روی تجارت ریلی منطقه در صورت تحقق این نقشه مشترک مورد بررسی قرار گیرد. به همین منظور ذکر چند مورد در این خصوص ضروری به نظر می رسد:
*شراکت منطقه ای اسرائیل – عربستان – امارات
مدل پیمان های تجاری منطقه ای موضوع جدیدی در سطح بین المللی نیست. تقریبا می توان گفت به جز منطقه خاورمیانه که همواره به دلیل مشکلات سیاسی میان قدرت های منطقه ای از موهبت شراکت منطقه ای بی نصیب مانده، امکان ملاحظه این مدل اقتصادی در اکثر نقاط جهان آن هم به شکلی موفق وجود دارد.
به عنوان مثال می توان به پیمان شراکت تجاری آتلانتیک میان اتحادیه اروپا و آمریکا، پیمان موسوم به TPP میان آمریکا کشورهای جنوب شرق آسیا، تجارت مشترک کشورهای مستقل مشترک المنافع در بلوک مستعمره های سابق بریتانیا از جمله هند، استرالیا، نیوزیلند و آفریقای جنوبی و البته کشورهای مشترک المنافع جنوب شرق آسیا از جمله مالزی، اندونزی و سنگاپور اشاره کرد.
به نظر می رسد با توجه به سند چشم انداز توسعه ۲۰۳۰ عربستان که محمد بن سلمان ولیعهد جوان این کشور آن را به تمامی دستگاه های اجرایی این کشور ابلاغ کرده، ریاض به دنبال توسعه مناسبات تجاری منطقه ای و فرامنطقه ای خود با دیگر کشورها و فاصله گرفتن از درآمدهای نفتی است. به عنوان مثال می توان به برخی نکات زیر به عنوان مهمترین بخش های این سند که می تواند دلایل همکاری اقتصادی عربستان با تل آویو به ویژه در بخش توسعه ریلی را تا حد زیادی روشن کند اشاره کرد.
رهایی از وابستگی به نفت: از اهداف مهم این طرح، آن است که تا سال ۲۰۳۰ شرایط در عربستان سعودی به گونه ای فراهم شود که عربستان بدون نفت هم قادر به ادامه حیات باشد. یعنی در صورت سقوط بهای نفت به زیر حدود ۳۰ دلار – با توجه به میزان تقاضای جهانی بسیار بعید است بهای نفت به کمتر از این کاهش یابد – عربستان بدون هیچ مشکلی همچنان به روند اقتصادی خود ادامه دهد. عربستان قصد دارد درآمدهای غیر نفتی خود را شش برابر کرده و از ۴۳ میلیارد دلار در سال به ۲۶۷میلیارد دلار برساند.
همچنین قرار است میزان صادرات غیر نفتی از ۱۶ درصد تولید ناخالص داخلی به ۵۰ درصد افزایش یابد. عربستان قصد دارد در این چشم انداز به جمع ۱۵ اقتصاد برتر جهان برسد. این کشور قرار است یک پایگاه انرژی خورشیدی وسیع در شمال این کشور ایجاد کرده و با سرمایه گذاری های عظیم مشکل آب این کشور را حل کند.
اجرای نظام گرین کارت: محمد بن سلمان در این سند اشاره کرده است که ظرف مدت پنج سال سیستم گرین کارت را در عربستان راه اندازی خواهد کرد تا به تقویت سرمایه گذاری در این کشور منجر شود. این سیستم با هدف جذب نیرو از کشورهای عرب و مسلمان طراحی می شود و در عین حال توریسم و جذب توریسم از همه کشورهای دنیا با توجه به ارزش ها و عقاید عربستان رشد خواهد داشت.
بر اساس اطلاعات ارائه شده در بالا، بدیهی است که محمد بن سلمان برای اجرایی سازی سند ۲۰۳۰ نیازمند خروج از اقتصاد نفتی و روی آوردن به سمت افزایش درآمدهای ناخالص ملی ازجمله تجاری سازی عربستان است. این همان طرحی است که شیخ زاید حاکم دوبی سالها پیش برای ایجاد نوسازی اقتصادی در این جزیره کوچک از امارات در پیش گرفت.
لذا توسعه روابط تجاری عربستان با اروپا از یک سو و کشورهای منطقه از سوی دیگر می تواند این کشور را به هاب لجستیکی منطقه بدل کند. یکی از بهترین گزینه های پیش روی ریاض برای توسعه این روابط توسعه خطوط ریلی خود به سمت اروپا و توانایی اتصال به جنوب قاره سبز از طریق دریای مدیترانه است.
با محاسبه مسیر ریلی پیشنهادی اسرائیل به نتیجه ای نسبتا شگفت انگیز می رسیم و آن اینکه از بندر حیفا تا امارات تقریبا حدود ۲۶۰۰ کیلومتر و تا بحرین نیز حدود ۲۳۲۰ کیلومتر خواهد بود. البته با توجه به اینکه نباید سوبسید های نفتی سعودی، امارات و بحرین برای تقویت این مسیر و پایین آوردن هزینه ها را نادیده گرفت.
با این حساب عربستان سعودی از اقتصاد نفتی به هاب لجستیکی و ترانزیتی در منطقه میان خاورمیانه و اروپا بدل خواهد شد. وجود مسیری امن، ارزان قیمت و به دور از تنش های سیاسی منطقه ای می تواند اهمیتی ویژه برای مسیر ریلی یاد شده ایجاد کند.
دور زدن تنگه هرمز و کاهش اهمیت استراتژیک ایران
با نگاهی به نقشه مسیر ریلی تعریف شده از سوی کاتز به سادگی به این نتیجه خواهیم رسید که جدا از درآمدزا بودن مسیر ریلی یاد شده، هدف عمده دیگر مسیر کاهش اهمیت استراتژیک تنگه هرمز خواهد بود. بدون شک کالاهای جا به جا شده از طریق دریایی به مقصد دوبی و یا نفتکش های کشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس ازجمله کویت، عربستان، بحرین و قطر می بایست از طریق تنگه هرمز عبور کند.
از آنجاکه این تنگه به طور کامل در کنترل ایران بوده، رقبای منطقه ای این کشور مانند عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس به دنبال یافتن راهی برای دور زدن این تنگه بوده اند و اکنون به نظر میرسد با توجه به عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل و در صورت راه اندازی این خط ریلی، در آینده تا حد زیادی از اهمیت استراتژیک تنگه هرمز کاسته خواهد شد.
حتی بر همین مبنا، امارات متحده عربی می تواند برای متصل سازی عربستان و دیگر کشورهای مسیر به آبهای آزاد آن هم بدون نیاز به تنگه هرمز، کالاها و نفت تجاری خود را از طریق بندر «فجیره» واقع در شمال شرقی این کشور استفاده کند که البته در آبهای دریای عمان و پشت تنگه هرمز قرار دارد.
*فاصله گرفتن از محیط سیاست داخلی پر تنش مصر
یکی از مشکلات عربستان و دیگر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس، عدم ثبات سیاسی لازم در مصر و البته از همه مهمتر حضور اخوان المسلمین در مصر است. ممکن است این سوال ایجاد شود که با وجود «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهوری مصر در راس قدرت این کشور و روابط نزدیک السیسی با آمریکا و عربستان، چرا عربستان به جای استفاده از کانال سوئز به اتصال ریلی با اسرائیل با عبور از اردن روی آورده است؟
پاسخ این سوال را باید در سیاست های داخلی مصر جستجو کرد. وجود اخوان المسلمین در داخل مصر و تنش های شدید دائمی میان نیروهای سکولار و اخوان در فضای سیاسی این کشور، در عمل قاهره را از منظر سیاسی به یکی از پایتخت های بی ثبات منطقه بدل کرده است.
از سوی دیگر مشکلات ایدئولوژیک و البته روحیات انقلابی اخوان به هیچ عنوان به کام پادشاهی های حاشیه خلیج فارس خوش نیامده و علاقه ای به درگیر شدن در فضای سیاسی مصر ندارند. حتی این حساسایت نسبت به اخوان تا حدی بالاست که موضوع طرفداری اردوغان از اخوان همواره به یکی از دلایل اصلی عدم توانایی ترکیه و عربستان در نزدیک شدن بیش از حد به یکدیگر شده است.
لذا همکاری با پادشاهی اردن و البته اسرائیل سکولار، خطری بسیار کمتر از قاهره دارد که هر آن ممکن است اسیر کودتایی جدید شده و در دست اخوان المسلمین به عنوان یکی از سرسخت ترین دشمنان ایدئولوژی وهابی و سلفی سعودی ها قرار گیرد.
*صادرات نفت به اروپا از طریق بندر حیفا
همانطور که گفته شد یکی از اهداف راه اندازی این مسیر ریلی انجام صادرات نفتی عربستان و دیگر کشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس به اروپا و حتی آمریکا آن هم بدون وجود مانعی مانند تنگه هرمز بر سر راهشان است.
با عملیاتی شدن پیشنهاد ساخت خط ریلی مذکور از سوی اسرائیل نه تنها این نگرانی بر طرف خواهد شد، بلکه شرایط اتصال کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به یکی از مدرن ترین بنادر خاورمیانه یعنی بندر حیفا در اسرائیل و در حاشیه مدیترانه صورت خواهد گرفت.
بر اساس اطلاعات درج شده در وب سایت رسمی بندر حیفا، حجم مبادلاتی این بندر در روز به ۱۱ هزار TEU معادل رقمی بیش از ۴ میلیون تن در سال می رسد. این بندر در زمینی به مساحت ۷۰۰ هزار متر مربع ساخته شده و مجهز به ۷ ترمینال است. لازم به ذکر است که بر اساس آمار منتشر شده از این بندر در سال ۲۰۱۳، ۱۱درصد از حجم کالای مبادله شده در این بندر را نفت تشکیل می دهد. این درحالیست که این آمار متعلق به بیش از ۴ سال پیش بوده است.
آنچه مسلم است اینکه میزان نفت مبادله شده در این بندر در صورت راه اندازی خط ریلی مذکور به رقمی بسیار چشمگیر افزایش خواهد یافت.
*بی اثر سازی کریدورهای ترکیه
اما تنها هدف عربستان و اسرائیل از تاسیس این کریدور، از بین بردن تاثیرات تجاری منطقه ای ایران نیست. بلکه به نظر می رسد بندر حیفا می تواند در صورت اجرایی شدن طرح های اعلام شده، حتی به رقیبی جدی برای بندر استانبول ترکیه نیز مطرح شود.
با نیم نگاهی به نقشه دریای مدیترانه و جنوب اروپا به سادگی به این نتیجه می رسیم که بندر حیفا در موقعیت جغرافیایی بسیار نزدیکتر به کشورهای منطقه جنوب اروپا از جمله ایتالیا، فرانسه و اسپانیا قرار داشته و در نتیجه محلی مناسبتر برای انجام مبادلات تجاری کالا با اروپا به حساب می آید.
این بندر حتی از طریق دریای مدیترانه به کشورهایی همچون بریتانیا، آلمان و حتی کشورهای اسکاندیناوی نیز متصل می گردد.
با این حساب در صورت اجرایی شدن طرح مذکور، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس قادر به اتصال دریایی به تمامی نقاط اروپا بدون نیاز به مسیر ترانزیتی ایران، عراق و سوریه خواهند بود.
در خصوص رقابت در زمینه تجارت بین الملل با ترکیه نیز باید یادآور شویم که در صورت راه اندازی این مسیر، کریدور باد ابریشم ترکیه (The Silk Wind) که پیشتر رقیبی جدی برای راه ابریشم ایران به حساب می آمد نیز به دلیل پرهزینه و صعب العبور بودن مسیر عبوری از دریای خزر و مناطق سردسیر در قزاقستان، جذابیت خود را تا حد زیادی از دست خواهد داد. چراکه مسیر اقیانوس هند – خلیج عمان – عربستان – اردن – اسرائیل – مدیترانه – اروپا به طور کامل در آبهای گرم قرار داشته و امکان بهره برداری از آن در تمامی فصول سال امکانپذیر می باشد.
نتیجه گیری
به نظر می رسد با توجه به توضیحات ارائه شده در بالا، مشارکت سریع راه آهن های ایران و ترکیه جهت جلوگیری از متضرر شدن بیشتر به واسطه فعال شدن احتمالی مسیر ریلی مذکور ضروری به نظر می رسد.
بدیهی است در صورت عدم اقدام مقتضی و فعال سازی هرچه سریعتر کریدورهای شمال – جنوب و جنوب – غرب وشرق – غرب نه تنها ایران و ترکیه از راه اندازی مسیر ریلی پیشنهادی اسرائیل و عربستان متضرر خواهد شد، بلکه بسیاری از معادلات تجاری خاورمیانه نیز تغییر خواهند کرد.
از سوی دیگر به گفته اسرائیل کاتز، بهبود روابط تجاری میان کشورهای عربی و اسرائیل به عادی سازی روابط سیاسی میان دو طرف نیز منجر خواهد شد و این خطری بزرگ برای کشورهای رقیب اسرائیل در منطقه از جمله ج.ا.ایران به حساب می آید.