«جادوی عروسکها»؛ پر از فانتزی و خیال/ «چشم بادومی» رویای «نسل زد» را زنده کرد
به گزارش واحد فرهنگی خبرگزاری صبح اقتصاد جشنواره فیلم کودک و نوجوان هر سال با ایجاد بستری برای نمایش و گفتوگو درباره فیلمهای گونه کودک و نوجوان، هم سال سینمایی را برای بچهها نو میکند و هم بستری برای رشد و کشف استعدادهای کودکان و نوجوانانی است که در فهم و برداشت از فیلم و سینما قدم گذاشتهاند و این جشنواره حامی آنها در بروز و ظهور خود و تلاش برای هویتیابی در سن حساس نوجوانی است.
در همین راستا و همزمان با برگزاری این جشنواره در شهر اصفهان، به سراغ نوجوانانی رفتیم که در قامت خبرنگار، هر روز پای اکران فیلمها در جشنواره مینشینند و همزمان با نوشتن روایت شخصی خود از فیلمها، طعم شیرین خبرنگاربودن و آگاهیبخشی را برای نخستین بار در خانه جشنواره کودک و نوجوان تجربه میکنند.
از شیراز تا سئول؛ قصه رؤیای یک دختر نسل z
فیلم «چشمبادومی» به تهیهکنندگی سجاد نصراللهینسب و کارگردانی ابراهیم امینی، یکی از آثار شاخص سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان بود.
این فیلم داستان مائده، دختر نوجوان ایرانی را روایت میکند که سرشار از شور و هیجان موسیقی کیپاپ و شیفته یکی از خوانندگان مشهور آن، جونگ هیون، است. علاقه مائده به این خواننده فراتر از یک سرگرمی ساده میرود و او تصمیمی جسورانه برای سفر به کره جنوبی میگیرد تا در مسابقهای شرکت کند که امکان دیدار با محبوبش را فراهم میآورد.
این تصمیم، نقطه آغاز یک کشمکش نسلمحور است؛ جاییکه مادر، با نگرانی و تندخویی، سعی دارد دخترش را از این مسیر بازگرداند.
خانواده مائده، برای آرام کردن او، او را به روستای پدربزرگش میبرند تا تجربه و آرامش او راهگشا باشد. فیلم با ریتم مناسب، موسیقی جذاب بهویژه قطعات کیپاپ، تدوین حرفهای و گریم هماهنگ با شخصیتها، فضای دلنشینی میسازد که برای والدین و نوجوانان قابلتامل است.
بازیگر نقش مادر، با ظرافت، نگرانیها و دغدغههای یک مادر ایرانی را به تصویر کشیده است. موسیقی، بهخصوص قطعات مرتبط با کیپاپ، عمق دلبستگی مائده را شفاف میسازد و در عین حال به موضوعات مهمی چون هویت، تاثیر رسانه بر نوجوانان، و چالشهای نسلی میپردازد.
در ادامه، ماجرا وارد مرحلهای حساس میشود؛ مائده از رفتارها و سبک زندگی جونگ هیون تقلید میکند و حتی پیامی اینستاگرامی از طرف او دریافت میکند که دعوت به سفر به کره دارد. اما در فرودگاه، خانواده متوجه مرگ جونگ هیون میشوند. مائده در بحران هویتی، خود را «جونگ هیون واقعی» میخواند و از خانواده میگریزد، ویدئویی منتشر میکند و میگوید که زنده است.
پس از بستری شدن مائده، پدربزرگ او را از بیمارستان مرخص میکند و به مراسم یادبود جونگ هیون میبرد. در صحنهای درخشان، در میان جمعیتِ با لباس و موی مشابه جونگ هیون، مائده فریاد میزند که «من جونگ هیون هستم». این لحظهی اوج عاطفی، با صدا زدن «مائده» توسط والدینش و جملهی پدربزرگ که «دنیا نیازمند یک مائده است» به او یادآوری میکند که هویت اصلیاش فراتر از تقلید است. در پایان، مائده با نگاهی به چشمهای بادومی خود در آینه، معنای واقعی خودش را بازمییابد.
روایتی که خواندید نوشته مبینا عباسی؛ خبرنگار نوجوان سیوهفتمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان است.
«چشم بادومی»؛ روایتی تازه از نوجوانان
فیلم سینمایی «چشم بادومی» داستان دختری را روایت میکند که علاقه زیادی به یکی از خواننده های کرهای دارد و باعث میشود که او هویت ایرانی خودش را فراموش کند.
مائده در یکی از روزها پیغامی از شخصیت مورد علاقه خود در اینستاگرام میبیند و به خانواده اش میگوید که دوست دارد در کنسرت بعدی به کره برود و شاهد کنسرت خواننده مورد علاقهی خود باشد و تمام افکارش این است که به سئول برود. خانواه او سعی دارند مانع او بشوند و برای همین او را به روستای پدری خود میبرند تا او را از این فضا و تنش هایش دور کنند. خانواده و به خصوص پدربزرگ، تمام سعی خود را میکنند تا او را از این افکار رها سازد. بعد از تلاشی زیاد او را به تیمارستان میبرند تا درمان شود.
این فیلم نشان دهنده مشکلات اجتماعی و فرهنگی در جامعه امروز است. فیلم توانسته مخاطب را به فکر فرو ببرد و نشان بدهد بحرانهای هویتی نسل امروز در مقابل دنیای جدید و گروه های موسیقی خارجی، به صورت جدی مشاهده میشود. فیلم نشان دهنده مشکلات مهمی است که در این جامعه، هویت نوجوانان را تحریک میکنند.
شیوه فیلمبرداری فیلم مناسب بود و باعث میشد که بیننده به قدر کافی فضا را درک کند و باعث میشود هیجان زیادی را به مخاطب القا کند. این فیلم نشان دهنده وقایع تلخ جامعه است و امید است بتوان جامعه را با اینگونه فیلم ها به سمت و سوی بهبود در جریان زندگی هدایت کرد.
روایتی که خواندید نوشته مبینا طناب تاب؛ خبرنگار نوجوان سیوهفتمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان است.
«چشمبادومی»؛ از بحران هویت تا شکاف نسلها
فیلم «چشمبادومی» نخستین تجربه کارگردانی ابراهیم امینی است؛ روایتی هویتمحور از زندگی یک دختر نوجوان طرفدار کیپاپ که رویای شهرت و سفر به کره جنوبی را در سر دارد.
مضمون اصلی این اثر اجتماعی و امروزی، پرداختن به هویت نسل جدید و تأثیر رسانهها و فرهنگ جهانی بر نوجوانان است؛ در کنار آن، شکاف میان نسلها نیز بهخوبی به تصویر کشیده شده. با این حال، گذر سریع و گاه بیمنطق اتفاقها، انسجام داستان را کاهش داده و گاهی مخاطب را سردرگم میکند. انتقال روایت از زبان دختر نوجوان به پدربزرگ، با وجود عمقبخشی و نمایش نگاه متفاوت نسلها، در برخی بخشها اثرگذاری شخصیت اصلی را کم کرده است.
از نقاط قوت فیلم میتوان به کنترل احساسات و توازن بازیگری ستایش دهقان در نمایش شکاف درونی شخصیتش، و همچنین بازی مهدی هاشمی در نقش پدربزرگ اشاره کرد؛ شخصیتی که حضوری مؤثر در مسیر شکلگیری شخصیت مائده دارد. همراهی دیگر بازیگران نیز به غنای داستان کمک کرده است.
فیلمبرداری چشمنواز در فضای برفی، طراحی بصری، موسیقی، نورپردازی و گریم، فضای اثر را به احساسات مخاطب نزدیک کرده و هماهنگی خوبی با روحیه مائده ایجاد میکند. با این حال، جزئیاتی مانند بارشهای مکرر برف و باران در شهری مانند شیراز، لهجه نسبتا غیرواقعی و گاه فراموششده بازیگران و پایانبندی نهچندان قدرتمند، از باورپذیری داستان کاستهاند.
در نهایت، پیام اجتماعی فیلم برای نوجوانان و والدین قابل تأمل است و نشان میدهد که درک متقابل میان نسلها میتواند به نوجوانان کمک کند تا راه هویتیابی و رشد شخصی خود را بیابند.
روایتی که خواندید نوشته ستایش زمانی؛ خبرنگار نوجوان سیوهفتمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان است.
«جادوی عروسک ها»؛ سفری برای نجات قصهها
فیلم «جادوی عروسک ها» به کارگردانی سعید عباسی و تهیه کنندگی مهدی مولوی از تولد دهمین سالگرد کودک به نام «هانی» آغاز میشود که با هدیهای متفاوت از پدرش وارد مسیری پرماجرا میشود. همزمان، شخصی به نام «هزار افسون» توسط دشمنی ربوده شده است که هدفش خاموش کردن قصههاست. هانی همراه با دیگر شخصیتها وارد ماجرایی میشود که در آن باید رازها را کشف کند.
نورپردازی نسبتا خوب است ولی فیلمبرداری قسمت های که با پرده سبز است از کیفیت پایینی برخوردار است ولی ترکیب رنگ ها در فیلم تناسب دارد. فیلم به بازیگران سرشناس تکیه کرده و فیلمنامه ضعیف است و تغییر ناگهانی صحنه و نداشتن پیوستگی بین سکانس ها باعث شده که مخاطبان نتوانند خود را با فیلم همراه بکنند.
در برخی از سکانس ها میزان استفاده از هوش مصنوعی و افکت های دیجیتال به حدی زیاد است که میزان احساس پذیری و درک پذیری را کم کرده است و ممکن است برای کودکان و نوجوانان جذاب نباشد.
در نتیجه «جادوی عروسک ها» فیلمی تخیلی و فانتزی است که محور اصلی آن، نجات قصه ها است؛ اگرچه فیلم در شخصیت پردازی ضعیف عمل کرده است ولی می تواند برای برخی از مخاطبین کودک جذاب باشد و ارزش یکبار دیدن را دارد.
روایتی که خواندید نوشته ستاره گلمحمدی؛ خبرنگار نوجوان سیوهفتمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان است.
- منبع خبر : ایرنا








































