دوستم میگفت من کار لاغر کنم
دوستم میگفت من کار لاغر کنم

روز پنجشنبه با یکی از دوستان دوران دبیرستان که با هم در کلاس سوم متوسطه دبیرستان شرف خیابان منیریه ایستگاه ترجمان درس میخواندیم ، بعد از ۴۸ سال ملاقات داشتیم و این دیدار بسیار خاطره انگیز بود، چرا که من و ایشان کنار هم و هر دو کنار پنجره کلاس می نشستیم و دائم اموری […]

روز پنجشنبه با یکی از دوستان دوران دبیرستان که با هم در کلاس سوم متوسطه دبیرستان شرف خیابان منیریه ایستگاه ترجمان درس میخواندیم ، بعد از ۴۸ سال ملاقات داشتیم و این دیدار بسیار خاطره انگیز بود، چرا که من و ایشان کنار هم و هر دو کنار پنجره کلاس می نشستیم و دائم اموری که در حیاط مدرسه میگذشت رصد میکردیم و گاهی هم کلاس بهم ریز میشیدیم زیرا به بقیه هم خبر میدادیم چه حادثه ای در حیاط در حال وقوع است و تقریبا معلم بیچاره میماند و حوضش ، چرا که همه حواسها به حیاط متوجه شده بود و کسی دنبال گوش دادن نبود. ایشان (دوستم) یاد آوری کرد که معلم زبان ما مرحوم میر فصیحی ابتکار بخرج داد و دستور داد پشت پنجره را روزنامه چسباندیم و این امر مقداری از حواس پرتی ها را کاست. دوستم امروز مسئول حراست یک وزارتخانه بسیار عریض و طویل است. اول که یکدیگر را دیدیم چند ثانیه کوپ کردیم. او مرا میشناخت چندین بار طبق توضیح مرا از تلویزیون دیده بود ولی من او را ندیده بودم لذا از او پرسیدم فلانی واقعا خودتی؟ موها سفید شده و ته ریش سفید صورتش را نورانی تر کرده بود. از او پرسیدم چیکاره ای یعنی چیکار میکنی؟ گفت کار لاغر میکنم.

نفهمیدم یعنی چی ولی فهمیدم حرف پیامداری دارد و لذا کنجکاو تر شدم و دوباره پرسیدم یعنی خلاف کاری که کار چاق کن ها میکنند؟

گفت درست فهمیدی و توضیح داد که کجاست و هدفش از این جمله چیست.

یکی از عوامل پوسیده شدن پایه های هر نظام حکومتی، فساد است.

وقتی به شاکله فساد توجه میکنم که فی الواقع نزدیک به پنجاه سال تجربه پشت این نگاه است به درستی میتوانم تحلیل کنم که فساد یعنی چه و حتی میتوانم تز بدهم که چگونه در مقابل فساد میتوان ایستاد.

فساد معمولا از آدمهای فاسد آغاز نمیشود و ولی یک گناه و طمع ورزی زمینه را آماده می کند و رفته رفته همه دستگاه را در مینوردد و به اعتباری تعریف ارزش به غیر خود تبدیل میشود.

بسیاری معتقدند بستر فسادهای کلان از آبشخور سرویسهای بیرونی سرچشمه می پذیرد.

اگر از دید مکتب به فساد نگاه کنیم در می یابیم که اولین فاسد عالم هستی ابلیس بود که نافرمانی نمود و اعلام کرد که همه را اغوا خواهد نمود الا شذ و ندر که نسبت به عبودیت و بندگی پای بسته و به اخلاص تملک جسته اند و این یعنی کسی که مرتکب فساد میشود اول از همه بخویشتن ظلم نموده و بعد به بیرون از خودش. دوستم میگفت من در این دستگاه تله میگذارم که کارچاق کن ها را شناسایی و کارشان را با راه انداختن مسایل مردم و بدون واسطه، کار ها را آسان و به نوعی لاغر کنم برایم جالب توجه بود که با ایمان به عبادت بودن خدمت به مردم میتوان جلوی فساد را گرفت و نگذاشت عده ای سود جو و پول پرست کار را برمردم تنگ نموده و فضای تلکه کردن و در پیوند ان رشوه خواری را راه بیاندازند.

کیست که نداند، فساد در توزیع مشاغل از کارچاق کنی برخوردار است.

کیست که نداند فساد در امور قضایی از کار چاق کنی برخوردار است.

کیست که نداند، فساد در تسریع امور در دوایر از کارچاق کنی برخوردار است.

کیست که نداند، فساد در دفع شر از دست اندازهای اداری از کارچاق کنی برخوردار است.

کیست که نداند، فساد در چشم بستن بر برخی موضوعات از کارچاق کنی برخوردار است.

وقتی به هر یک از این چنین وادی های مضحکی میرسی کسی پیدا میشود و میگوید اینکار شدنی است کمی خرج دارد و شما هم نوعی توجیه میکنی که چاره چیست و همین توجیه کلید اول فساد است .

ای کاش در دبستانها به کودکان می آموختیم که با مقاومت در مقابل بد اخلاقی ها بایستند و ما در نهایت با ایستادگی جامعه را از شر فساد نجات بخشیم .

بدون اخلاق جامعه انسانی نخواهد شد، اسلامی که چه عرض کنم. والسلام