رقابت پذیری شهری و منطقه­ای و فرآیند توسعه ملی
رقابت پذیری شهری و منطقه­ای و فرآیند توسعه ملی

رقابت پذیری شهری و منطقه­ای و فرآیند توسعه ملی فرضعلی سالاری سردری – کنشگر برنامه ریزی و توسعه منطقه ای اهمیت و جایگاه تحولات و توسعه شهرها از عوامل متعددی تأثیر می‌پذیرد، از آن جمله می‌توان به شدت قدرت، مزیت و توان­های رقابت پذیری در حوزه های مختلف اجتماعی، خدماتی، تفریحی-گردشکری، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی […]

رقابت پذیری شهری و منطقه­ای و فرآیند توسعه ملی

فرضعلی سالاری سردری – کنشگر برنامه ریزی و توسعه منطقه ای

اهمیت و جایگاه تحولات و توسعه شهرها از عوامل متعددی تأثیر می‌پذیرد، از آن جمله می‌توان به شدت قدرت، مزیت و توان­های رقابت پذیری در حوزه های مختلف اجتماعی، خدماتی، تفریحی-گردشکری، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که باعث دگرگونی شهرها (تحول) شده و کارکرد شهرها را نیز تغییر می دهند اشاره نمود.

بیش از سه دهه است که رقابت پذیری در فضاهای متفاوتی نظیر صنایع بزرگ و کوچک (کلان- خرد)، بنگاه های اقتصادی- صنعتی، مطرح شده است و این مفهوم در بررسی و تحلیل علل موفقیت یا ناکامی آن­ها به ویژه در عرصه های اقتصادی و توسعه­ای از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. در دو دهه اخیر، رقابت‌پذیری به عنوان مسئله‌ای استراتژیک هم در محافل علمی و هم در عرصه سیاست‌گذاری بسیار مورد بحث قرار گرفته است؛ به‌طوریکه سنجش و ارزیابی سطح عملکرد رقابتی مناطق، شهرها، و نیز شناسایی و طراحی بسته‌های سیاستی برای ارتقاء جایگاه آن‌ها در بسیاری از کشورها به ‌طور رسمی نهادینه شده است.

رقابت‌پذیری شهری به توانایی یک شهر برای تولید و به‌وجود آوردن بازار یک مجموعه از محصولات (کالا و خدمات) با ارزش عالی گفته می‌شود. که توانایی مناطق (شهرها) برای تولید و ارائه نوع خاصی از کالا و خدمات در مقایسه با تولیدات مناطق  و شهرهای دیگر و همچنین بهره‌برداری و بهره­مندی از ظرفیت­های موجود در شهر و ایجاد مزیت نسبی و رشد اقتصادی پایدار در مقایسه با شهرهای دیگر بیان کرد. رقابت‌پذیری منطقه‌ای به توانایی اطلاق می‌شود که از طریق دستیابی به استانداردهای بالای زندگی همچنین اتخاذ راهکارهای افزایش کیفیت مکان، جذب و حفظ کارآفرینان، مهاجران خلاق و نوآور همچنین مصرف‌کنندگان با کیفیت را ممکن سازد و چسبندگی مکان (پیوستگی منطقه­ای+انسجام ملی= فرآیند توسعه ملی) را افزایش دهد.

در گذشته، ‌رقابت و رقابت‌پذیری تنها در سطح بنگاه‌ها و صنایع مطرح بوده است، اما در عصر حاضر این مفهوم از سطح خرد به سطح كلانِ کشیده شده است. این امر بیش از پیش مراکز شهری را به عنوان کانون‌های تولیدثروت ملی و بعضا جهانی برای کسب درآمد بیشتر و جذب سهم بیشتری از بازارهای ملی و ارتقاء رفاه شهروندان در رقابت با یکدیگر قرار داده و از این رو آن‌ها را ملزم به بازتعریف مزیت‌های رقابتی خود با تاکید برمولفه‌های اقتصادی، اجتماعی، خدماتی و فرهنگی کرده است. با توجه به اهمیت استراتژیك موضوع، بسیاری از مقامات شهری و منطقه‌ای به‌طور فزاینده‌ای خواستار تنظیم و طراحی شاخص‌های رقابت‌پذیری محلی برای مقایسه جایگاه نسبی شهرهای خود نسبت به سایر شهرها شده‌اند تا بتوانند متناسب با آن استراتژی‌های سیاستی برای ارتقاء جایگاه خود تدوین کنند.

جهاني سازي و پيشرفت هاي اطلاعاتي و ارتباطي، سبب تغيير جهت رويکردهاي سياسي، از تکيه بر «مزيت هاي نسبي» به «مزيت هاي رقابتي» و طرح الگوواره هاي «رقابت پذيري قلمروئي» در سه سطح محلی، منطقه­ای و ملی شده است. رقابت پذيري، انگاشتي که پيش از آن تنها در سطح واحدهاي فعاليتي معنادار بود، از اواسط دهه ۱۹۹۰ ميلادي و هم زمان با افزايش تحرک نيروي انساني و سرمايه و اهميت مکان، از ترجمان فضايي برخوردار شده و به گفتمان علوم منطقه اي و برنامه ريزي توسعه فضايي و شهری تبدیل شده است.

اساسا رقابت‌پذیری شهری مفهومی كل­گرایانه و چندبُعدی است که متضمن نگاهی جامع به عوامل تعیین‌کننده و پیشران‌های آن است؛ چرا که شهرها، برخلاف بنگاه‌های اقتصادی كه اساسا برای سوددهی و افزایش سهم بازار خود به رقابت می­‌پردازند، به شیوه‌ای پیچیده‌تر و چندبعدی­‌تر با یکدیگر در رقابت هستند. در حقیقت، به رغم آنكه رقابت‌­­پذیری شهری به رقابت‌­پذیری بنگاه­ها و صنایع داخلی آن بستگی دارد، اما چیزی فراتر از جمع ساده یا میانگین رقابت‌­پذیری بنگاه­های آن است. نقش شهرها عمدتا در فراهم کردن بسترهای محیطی رقابت برای بنگاه‌ها، نقشی است که آن‌ها در فرآیند‌های انباشت دانش، سرمایه، الگوهای مشارکت و تصمیم‌گیری برای رشد نوآوری دارند. به‌تعبیری می‌توان گفت شهرها برای جذب سرمایه، بنگاه‌های فعال اقتصادی، طبقه خلاق و نیروی کار ماهر و نوآور، گردشگران و نظیر آن با یکدیگر در رقابت هستند تا از این رهگذر بتوانند تولید ثروتو رفاه شهری بالاتری را برای شهروندان خود رقم بزنند و توان رقابتی خود را حفظ نمایند.

بنابراین می‌توان عنوان داشت که شهرها در حقیقت در تأمین بستر مناسب برای فعالیت و رقابت کسب و کارها (در نهایت تولید ثروت بیشتر/ثروت در تمامی ابعاد اقتصای و اجتماعی) و ارائه کیفیت مناسب زندگی شهری (رفاه شهری بالاتر) با یکدیگر در رقابت هستند. از این رو به رغم آنکه رقابت‌پذیری شهری عمدتا ریشه در رویکردهای اقتصادی دارد اما تنها به آن محدود نیست چرا که شهر صرفا موجودیتی اقتصادی ندارد. لذا علاوه بر عوامل تعیین‌کننده و سنجه‌­های اقتصادی، نظریه‌پردازان عوامل متعدد دیگری نظیر کیفیت زندگی، زیست‌پذیری، تاب آوری، كیفیت حکمروایی شهری، تسهیلات و امکانات شهری، انسجام اجتماعی و پایداری زیست‌محیطی و… را در تعیین سطح رقابت‌پذیری شهری تاثیرگذار دانسته‌اند. با توجه به تاثیرگذاری عوامل متعدد بر سطح رقابت‌پذیری شهری، در این طرح مشخصا رقابت‌پذیری شهری به ‹‹میزان توانایی یک شهر در تولید ثروت بیشتر از طریق بهره‌وری پایدار (اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی) و نهایتا افزایش کیفیت زندگی شهروندان اطلاق می‌شود. بدین مفهوم، شهری رقابت‌پذیرتر است که با توجه به مزیت‌های نسبی و رقابتی‌اش از توانایی رقابتی بیشتری در جذب و نگهداشت سرمایه، کسب ‌و‌کارهای اقتصادی بهره‌ور و همچنین جمعیت خاص نظیر نخبگان، کارآفرینان، گردشگران و مصرف‌کنندگان باکیفیت برخوردار باشد››.

رقابت‌پذیری به عنوان رویکردی کل‌گرایانه و چندبعدی برآیندی از تئوری‌های متعدد رشد و توسعه محلی و منطقه‌ای است؛ چرا که رقابت‌پذیری فرآیندی است که متضمن نگاهی جامع به پیش‌ران‌های تعیین‌کننده و تاثیرگذار بر سطح بهره‌وری پایدار و نهایتا تولید ثروت است که می‌بایست در فرآیند دستیابی به وضعیت مطلوب و در رقابت با سایر شهرها به آن‌ها توجه نمود. لذا امکان ارتقاء رقابت‌پذیری با انتظام به یک تئوری واحد وجود ندارد و نمی‌توان از دریچه یک دیدگاه نظری خاص و با هم‌ارز دانستن تاثیر هر یک از پیش‌ران‌های تئوری‌های رشد در دست‌یابی به رقابت‌پذیری نگریست. این امر با در نظر گرفتن شرایط خاص شهرها و بسترهایی که رقابت‌پذیری در آن مطرح است پراهمیت‌تر می‌شود. لذا با اذعان به اهمیت بی‌چون و چرای نظریه و رویکرد در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی توسعه و با مفروض انگاشتن رویکرد تلفیقی نظری، انتخاب رویکردها و دیدگاه‌هایی که بتواند با شرایط شهرهای کشور بیشترین سازگاری را داشته و بهینه‌ترین مسیر توسعه شهری را در دستور کار قرار دهد، می‌تواند به عنوان چارچوب نظری در نظر گرفته شود که بتوان از بطن آن پیش‌ران‌های اثرگذار بر رقابت‌پذیری شهری را در شاخص جامع رقابت‌پذیری شهری تعیین نمود. دلیل تاکید بر اهمیت تعیین چارچوب نظری و گزینش نظریه و رویکرد آن است که هرگونه برنامه و سیاست توسعه‌ای می‌بایست مبتنی بر پایه‌های نظری محکم و در چارچوب رویکرد و نظریه‌ای مشخص صورت گیرد، چرا که هرگونه سیاست‌گذاری بدون پشتوانه نظری کاری عبث و بیهوده است و به ناپایداری و ازهم‌گسیختگی منجر خواهد شد. مرتبط‌ترین تئوری‌هایی که با بهره­گیری از پیش­ران­های ارتقاء سطح رقابت‌پذیری شهرهای کشور موثر واقع شوند، عبارتند از: تئوری نهادگرایی، تئوری رشد درون‌زا، تئوری مزیت رقابتی و خوشه‌ها و تئوری اقتصاد فرهنگی.  ارکان اصلی برآمده از تئوری­های رقابت‌پذیری، در سه دسته عوامل درون‌داد، برون‌داد و برآیند ذیل هفت رکن اصلی با زیرشاخص‌هایی زیر می­باشد. هفت رکن اصلی رقابت‌پذیری شهری در ایران شاملِ سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی، سرمایه اجتماعی-نهادی، سرمایه علمی-فرهنگی، کیفیت زیست محیطی، ارتباطات و جاذبه ملی و نهایتا عملکرد اقتصادی هستند.

هماهنگ‌سازی‌ و تعامل مثبت اقتصادی با جریان توسعه ملی در سطح منطقه ای با تمرکز بر توسعه شهری مبنای برای تحول و تجدید ساختار در رویکردهای برنامه‌ریزی توسعه منطقه­ای و حکمروایی مطلوب می­باشد.

مناطق مختلف به ویژه شهرها در عرصه رقابت‌پذیری و جریان توسعه ملی می­توانند از توفیق بیشتری برخوردار شوند که در خوشه بندی توسعه منطقه­ای هم پوشش و مکمل در عملکرد محلی باشد، که فرآیند توسعه و تحولات شهرها از پدیده ملی توسعه یافتگی (سیاست­گذاری توسعه مناطق) بر مبنای سیاست گذاری حوزه های مطلوب و بهینه آن منطقه (خوشه­بندی) و مزیت های رقابتی-نسبی منطقه ای (قطب رشد) تاثیر می پذیرد. بر این اساس مراکز شهری در تولید ثروت ملی پیشرو می­باشد.

شبکه گستره ارتباط جهانی سبب شده که اصليترين رسالت مديران آينده شهرها، دستیابی و ایجاد رفاه برای شهروندان جامعه در تمامی ابعاد باشد و پرداختن به تمامي جوانب زندگي شهرنشيني، اعم از امور اقتصادي، اجتماعي، فرهنگ، عمراني و حتي سياسي مورد توجه قرار گیرد و در فرآيند برنامه ريزي و طراحي شهري بايد به همان اندازه كه به عوامل فيزيكي و اقتصادي بها داده و به عوامل اجتماعي و فرهنگي و به نقش افراد ذينفع بها داد شود. بنابراین باید مدیران به فکر تأمین راه هایی جهت ماندگاری جمعیت و افزایش سرزندگی در فضاهای شهری با استفاده از اصل رقابت پذیری در عرصه توسعه منطقه-ای، ملی باشند.

شهری که برای شهروندانش خدمات و محصولات با ارزش تولید می­کند و از اقتصاد مبتنی بر محیط درونی حمایت و پشتیبانی می­کند کیفیت و استانداردهای زندگی شهروندان را بالا می­برد، میزان مزیت رقابتی منطقه­ای شهر در سطح منطقه و ملی بهبود می دهد. در واقع با بهره­گیری از تمام ظرفیت ها و منابع و اصل مزیت رقابتی و شاخص بهره وری شهر و منطقه روبرو می باشد.

مهم‌ترین بحث رقابت­پذیری شهرها، خوشه‌بندی و سیاست‌های خوشه‌ای و ایجاد ضرورت‌ رقابت شهرها بر اساس نقش  آن­ها در توسعه ملی و منطقه ای  است. در صورت تشکیل خوشه ‌های رقابتی توسعه ملی و منطقه­ای بر مبنای ضرورت ایجاد رقابت برای شهرها با تأکید بر خوشه­ها و اولویت­بندی شده منطقه­ای در سطوح مختلف با هدف بهره­گیری و بهره­برداری از منابع رقابت منطقه­ای توسعه­ای شکل گرفته است.

 از مزیت­های که مفهوم توسعه منطقه­­ای مترداف با رقابت است.

در حقیقت رقابت‌پذیری معیار سنجش موفقیت در خوشه‌های سیاست­گذاری توسعه مناطق است و در واقع مفهوم توسعه منطقه ای مترادف با رقابت خوشه­ای است، چرا که شهر با مشارکت همگانی و مدیریت مسولان متخصص با فرآيند ‌هاي نوآورانه، خلاق، برقراري روابط با ساير موسسات، نهاد‌ها و توليدکنندگان، شناخت نياز ‌هاي خوشه­ای محلی، بهره­گیری از دانش و اطلاعات و توسعه ‌ي فن‌ آوري و تکنولوژي، رقابت‌پذيري محلی و منطقه­ای را ميسر مي‌سازند و با در هم تنيدگي روابط داخلي مزيت‌هاي رقابتي شهر را تقويت مي‌کنند.

بر این اساس رقابت­پذیری بر توسعه‌ی مناطق، رشد و توسعه منطقه­ای و ملی فراهم و رشد فعالیت­های گوناگون خوشه­ای، همبستگی درون محلی توسعه و استقرار موسسات دولتی و خصوصی و رشد نوآوری که نتیجه‌ی تعامل میان همه‌ی این عناصر که بر اثر رقابت به وجود می­آورد.

رقابت در خوشه‌ها، تخصصی شدن،کارآیی و نوآوری را سرعت می‌بخشد و محرک مهمی‌برای رشد و تغییر و پویایی در خوشه‌های هدف گذاری شده توسعه شهر و منطقه می باشد. در چنین محیطی با رویکرد پیوند و همبستگی محلی، منطقه­ای و ملی و رقابت تخصصی شدن فعالیت های خوشه­ای، محصولات و خدمات بیشتر توسعه می‌یابد

خوشه‌ها می‌توانند به عنوان یک ابزار رقابتی برای شبکه‌سازی منطقه­ای در نظر گرفته شوند که نه تنها دست یابی به استراتژی‌های توسعه شهری و منطقه‌ای را تسهیل می‌کنند، بلکه شهرها را برای دست‌یابی به رقابت‌پذیری در فرآیند توسعه قادر می‌سازند. واضح است که برخی مناطق موفق در سال‌های اخیر توانسته اند از این طریق منابعی از نیروی کار ماهر، شبکه‌های تامین‌کنندگان تخصصی و شرایط رقابتی را جهت افزایش خوشه‌سازی و توسعه شهری جذب کنند.

اهداف رقابت‌پذیری شهری بر روی موضوعاتی نظیر عملکردهای اجتمماعی، ورزشی، اقتصادی، هنری، خدماتی، گردشگری، تجاری- بازرگانی، تفریح و بندری متمرکز بوده و به عنوان  چشم‌انداز طرح توسعه منطقه­ای می­باشد.

گفتمان رقابت­‌پذیری شهری، زمینه‌های رقابت بین- شهری و توسعه منطقه­ای در محور هماهنگ با توسعه ملی میسر می­سازد ( تخصصی نمودن فعالیت­های منطقه­ای).

به طور كلی، حركت در راستای افزایش سطح رقابت‌پذیری شهرهای کشور هم به منظور تحریک رشد و توسعه اقتصاد محلی و هم به جهت افزایش کیفیت فضای شهری ضروری است. این امر در وهله نخست، مستلزم تشریح نظام‌مند گفتمان رقابت‌پذیری، تبیین صحیح زمینه‌های رقابت بین-شهری و ارزیابی دقیق سطح رقابت‌پذیری شهرها است؛ به­طوریكه بدون شناخت اصولی و  بررسی نقاط

سیاست‌های راهبردی در راستای ارتقاء توان رقابتی شهرها، هم در بُعد منطقها­ی و ملی می‌توان به موارد زیر اشاره داشت:

-شناسایی نقاط قوت و ضعف رقابت‌پذیری كلانشهرهای کشور بر اساس انجام مطالعات مربوطه و اولویت­های توسعه و ظرفیت­های بهره­گیری و بهره­مندی از منابع.

-تشریح نظام‌مند گفتمان رقابت‌پذیری شهری در کشور.

-تبیین زمینه‌های رقابت بین-شهری و معرفی عوامل تأثیرگذار بر ایجاد و ارتقاء کیفیت فضای شهری.

-ایجاد و ترغیب شهرها به رقابت به‌ویژه در مصادیق بهبود كیفیت فضای کسب و کار و ارتقاء کیفیت فضای شهری… .

-تدوین برنامه رقابت­پذیری شهرهای کشور و اثرات منطقه­ای آن.

-ترویج و آموزش غیرمستقیم الگوهای پیشتاز و تأثیرگذار در رقابت شهری با شناخت پارادایم‌ها و رویکردهای غالب نظری و تبیین الگوها، راهبردها و سیاست‌های پیشرو در ارتقاء رقابت‌پذیری شهری (نظیر توسعه اقتصاد شهری خوشه-محور، شهر خلاق و کارآفرین، شهر جهانی و…).

-ارائه پیشنهاد ایجاد مركز متولی رقابت‌پذیری شهری در کشور.

اهمیت دادن به بخش خصوصی و سرمایه‌گذاری آن، ایجاد ظرفیت‌های نهادی و انسانی برای توسعه اقتصاد شهری، تسهیل محیط کسب وکار و اقدامات انگیزشی برای جذب سرمایه، توجه به برنامه بازاریابی شهری و برندسازی شهری، اهمیت به کیفیت محیطی، توسعه زیرساخت‌ها و خدمات است.

چشم‌انداز هسته اصلی برای موفقیت، ارتقای سازمانی و خود ارتقایی مستمر است و در واقع شیوه‌ای از اندیشیدن و به سود عمل و علیه است و در چشم انداز، آنچه در آینده روی خواهد داد نتیجه اعمال و اقدامات کنونی است و به عبارت دیگر چشم‌انداز تلاش دارد تا پاسخ این سوال را که « این شهر یا منطقه توان بالقوه چه چیزی شدن را دارد؟» فراهم آورد.

از طریق بهبود ویژگی‌های رقابتی محیط کسب و کار و تدارک نظم فضایی خاص بر حسب فعالیت‌های موجود، میزان جذابیت منطقه‌ای را برای سرمایه‌گذاری افزایش داده، جذب و نگه‌داشت. در الگوی استراتژی توسعه شهری CDS رقابت‌پذیری در کنار  سه اصل، قابلیت زندگی، بانک پذیری و مدیریت خوب شهری از الزامات توسعه شهری در عصر جهانی شدن تلقی می­شود.