به گزارش گروه سیاسی صبح اقتصاد؛ در روزها و ماههای اخیر اتفاقاتی عجیبی توسط حکومت سعودی عربستان رقم خورده است، اول اینکه بن سلمان بر مسند قدرت نشسته و با طرح مبارزه با فساد نزدیک به ۵۰ مقام حکومتی و شاهزاده ها را دستگیر کرده که نشان از تغییر تاکتیک در استراتژی نفوذ در منطقه […]
به گزارش گروه سیاسی صبح اقتصاد؛ در روزها و ماههای اخیر اتفاقاتی عجیبی توسط حکومت سعودی عربستان رقم خورده است، اول اینکه بن سلمان بر مسند قدرت نشسته و با طرح مبارزه با فساد نزدیک به ۵۰ مقام حکومتی و شاهزاده ها را دستگیر کرده که نشان از تغییر تاکتیک در استراتژی نفوذ در منطقه از سوی عربستان است.
چگونه می شود یکی از اعضای خاندان آل سعود اینچنین دست به اصلاحات و مبارزه با فسا علیه پسر عموها و شاهزاده های سعودی بزند؟ این سوالی است که در این چند ماه اخیر ذهن بسیاری از مردم را به خود جلب کرده، اما با رصد تحرکات بن سلمان می توان به پشت پرده اقدامات وی پی برد.
نکته اول اینکه در شرایط حساس کنونی مطمئنا اقدام مبارزه با فساد بن سلمان یک اقدام صرف داخلی نیست ، بلکه دست آمریکا در پشت آن دیده می شود، اگر نه «بن سلمان» جرات چنین کاری را در عربستان نداشت، برای پاسخ سوال فوق باید نگاهی به سخنان دو هفته پیش بن سلمان انداخت.
وی با صراحت اعلام کرد که در طول این دوران همه حکومتهای عربستان در تجزیه و تحلیل مسایل ایران و راههای مقابله با آن دچار خطا شدهاند و از این رو او مصمم است؛ تغییر سیاست در عربستان به مهار ایران نایل آید.
در واقع بن سلمان برای مقابله با ایران نیاز به حمایت مردمی در عربستان دارد و با دستگیری شاهزاده ها می خواهد برای خود محبوبیت ایجاد کند. زیرا می داند نظام مقدس جمهوری اسلامی در طول ۴۰ سال عمر خود از پشتیبانی تام و کمال مردم برخوردار است و برای اینکه بتواند جلوی ایران عرض اندام کند می خواهد مردم عربستان را با خود همراه سازد.
اگر چه اقدام مبارزه با فساد بن سلمان در عربستان با استقبال جوانان این کشور مواجه شد اما همانطور که یک روزنامه آمریکایی نوشته اگر قرار بر مبارزه با فساد باشد و بخاطر آن باید عدهای دستگیر شوند، این حکم ابتدا باید در مورد سلمان و پسرش جاری شود چرا که از بقیه شاهزادگان آلودهترند. به نظر می رسد این اقدام بن سلمان تنها یک شوی تبلیغاتی است برای اینکه بتواند پایه های حکومت خود را محکم کرده تا بتواند با ایران مقابله کند .
از سوی دیگر سناریوی جدیدی در منطقه علیه لبنان در حال اجرا است، سناریویی که باز هم نوشته آمریکایی ها و اسرائیلی ها و با ایفای نقش سردمداران برخی کشورهای عربی همراه است، در ابتدا رصدی کوتاه به تحولات اخیر می اندازیم:
ترامپ در نطقی در ماه مهر اعمال فشار علیه حزبالله را به عنوان راهی برای محدود کردن آن در لبنان معرفی کرد، از سوی دیگر در آبان ماه رژیم صهیونیستی اعلام کرد که حضور حزبالله در طول مرزهای منطقه مشرف به بلندیهای جولان قنیطره را تحمل نمیکند و برای اخراج حزبالله از سوریه وارد درگیری جدید نظامی میشود.
پس از این نطق رژیم صهیونیستی «سعد حریری» نخستوزیر لبنان به ریاض فراخوانده میشود و برای استعفا از مقام خود تحت فشار قرار گرفت.
این اتفاقات نشان می دهد آمریکا و رژیم صهیونیستی می خواهند در سوریه نقش بیشتری ایفا کنند و از تروریستها حمایت کنند، یکی از موانع آنها حزب الله است، آنها در استراتژی خود حزب الله را به عنوان مانعی برای خود می بینند مانعی که در طول این سالها بارها و بارها در مقابل انها قرار گرفته است.
در این استراتژی لبنان را تحت فشار قرار دادند که یا حزب الله از سوریه عقب نشینی کند و یا آرامش لبنان بر هم می ریزد، حزب الله نیز که دست غربی ها را در این سیاست خوانده بود اعلام کرد جنگ علیه لبنان یک بلوف بیشتر نیست.
همچنین حزب الله با متهم کردن سعودی ها به دسیسه علیه لبنان در مجبور کردن سعد حریری به استعفا و ابراز نگرانی از جان وی توپ را به داخل زمین عربستان انداختند و همین موضوع باعث شد نه تنها اعتراضاتی به حزب الله در لبنان شکل نگیرد بلکه مردم لبنان علیه عربستان و سیاست های سعودی ها معترض شوند.
عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی به عنوان سه ضلع مثث حامی تروریست در منطقه آنچه در توان دارند برای حمایت از تروریستها در سوریه می گذارند اما همانطور که در خبرها امد عراق از لوث تکفیری ها پاک شد و این نیز شکست دیگری برای طراحان صهیونیستی حمایت از داعش بود.
خط مقاومت در منطقه تا به امروز به موفقیت های بسیاری دست پیدا کرده و در آینده نیز منطقه را ازحضور تروریستها پاک می کند و این را سعودی ها و آمریکایی ها به خوبی می دانند .