شاید ۱۶ آذر و ۱۷ نوامبر، دو تاریخ به ظاهر ساده در تقویم شمسی و میلادی به نظر برسند، اما با ورق زدن تقویم تاریخ متوجه میشویم که هر دو، روزهایی برای گرامیداشت یاد دانشجویانی هستند که با فدا کردن جان خود، در پی عدالتخواهی، مبارزه با ظلم و رساندن صدای خود به گوش جهانیان بودهاند.
به گزارش ایسنا، شانزده آذر در ایران به نام «روز دانشجو» نامگذاری شده است و این در حالی است که در تقویم برخی کشورهای دیگر جهان هم روزی به نام “روز جهانی دانشجو” (International Students’ Day) نامگذاری شده است.
اگر بخواهیم علت نامگذاری ۱۷ نوامبر (۲۶ آبان) به نام «روز جهانی دانشجو» را بررسی کنیم، باید به حوادثی که در جریان جنگ جهانی دوم در پراگ (پایتخت جمهوری چک) در سال ۱۹۳۹ اتفاق افتاد، رجوع کنیم. این تاریخ در اصل روزی برای گرامیداشت دانشجویانی است که در جریان جنگ جهانی دوم و حمله نازیها به دانشگاههای پراگ، جان خود را از دست دادند یا به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند.
در ۲۸ اکتبر ۱۹۳۹ میلادی، دانشجویان دانشگاه “چارلز” در پراگ، تظاهرات «بزرگداشت بیست و یکمین سالگرد استقلال جمهوری چکسلواکی» را برگزار کردند. این تظاهرات توسط نیروهای نازی به طرز وحشیانهای سرکوب شد. در آن روز ۱۵ دانشجو به شدت زخمی شدند که یکی از آنها بعد از دو هفته بر اثر اصابت گلوله جان باخت.
در پی این اتفاق، دانشجویان زیادی دست به تظاهرات و اعتراض زدند. دولت آلمان نازی نیز از وقوع چنین اعتراضاتی به شدت خشمگین شد و با تعطیل کردن دانشگاهها، بیش از ۱۲۰۰ دانشجو را دستگیر و به اردوگاه کار اجباری تبعید کرد.
در ۱۷ نوامبر ۱۹۳۹ میلادی، ۹ نفر از معترضین – هشت دانشجو و یک استاد – بدون محاکمه اعدام شدند. از بین ۱۲۰۰ دانشجوی اخراجشده، حداقل ۲۰ نفر در حبس جان خود را از دست دادند و دانشگاهها تا پایان جنگ به استثنای دانشگاه آلمان در پراگ بسته بودند.
در سال ۱۹۴۱ میلادی، دو سال پس از این وقایع، شورای بینالمللی دانشجویان (Council of International Students in London) با حضور تعدادی دانشجوی پناهنده در لندن (پایتخت انگلستان) برگزار شد. در این شورا تصمیم گرفته شد برای بزرگداشت این مناسبت، روز جهانی دانشجویان در ۱۷ نوامبر هر سال برگزار شود. در سالهای بعدی پس از جنگ جهانی دوم نیز این مراسم توسط اتحادیه بینالمللی دانشجویان و طیف وسیعی از سازمانها و نهادها برگزار میشود.
در طول سال ۱۹۴۱ میلادی، تلاشهای زیادی برای متقاعد کردن دانشجویان کشورهای دیگر انجام شد تا ۱۷ نوامبر را به عنوان روز بزرگداشت، جشن و تشویق مقاومت در برابر نازیها و مبارزه برای آزادی و دموکراسی در همه ملتها به رسمیت بشناسند.
در نهایت ۱۴ کشور با پذیرش این تاریخ (۱۷ نوامبر) به نام روز جهانی دانشجو موافقت و اعلامیهای با این متن زیر را امضا کردند: «ما دانشجویان بریتانیای کبیر و سرزمینهای آن و هند، آمریکای شمالی و جنوبی، اتحاد جماهیر شوروی، بلژیک، چکسلواکی، فرانسه، یونان، چین، هلند، نروژ، لهستان، یوگسلاوی و همه ملتهای آزاد، به احترام و بزرگداشت شکنجهشدگان و اعدامشدگان دانشجویی که اولین کسانی بودند که صدای خود را برای رد ظلم نازیها و محکومیت اشغال ۱۹۳۹ بلند کردند، ۱۷ نوامبر را به عنوان روز جهانی دانشجو اعلام میکنیم.»
امروز، جمهوری چک و اسلواکی تنها کشورهایی هستند که روز جهانی دانشجو (International Students’ Day) را رسماً به عنوان یک تعطیل رسمی برگزار میکنند.
در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ چه گذشت؟
اما اگر بخواهیم علت نامگذاری ۱۶ آذر به نام «روز دانشجو» در کشورمان را بررسی کنیم، باید تقویم تاریخ ایرانِ پُر زخم را ورق زده و به سال ۱۳۳۲ باز گردیم.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه که در پی شکست کودتای اول در ۲۵ مرداد از طریق بغداد به رم رفته بود، در ۳۱ مرداد به تهران بازگشت و در صدد برآمد تا با کمک برخی کشورها قدرت را مجدداً به دست گیرد.
پس از این کودتا و در پی سقوط دولت دکتر مصدق، سکوت مرگباری پس از حکومت نظامی، سراسر خیابانها، کوچهها، مراکز علمی و آموزشی و… را در تهران فرا گرفته بود.
ارتشبد زاهدی در آن روزها به قدرت رسیده بود و تمامی تظاهرات را سرکوب میکرد. شاه نیز برای تثبیت قدرت خود به کمک قدرتهای خارجی نیاز داشت. برقراری ارتباط دوباره با انگلیس و همچنین محاکمه مصدق، باعث خشم و ناراحتی مردم ایران به ویژه دانشجویان در دانشگاه تهران شد.
در شهریور ماه همان سال دولت آمریکا موافقت خود را با پرداخت مبلغ ۲۳/۴ میلیون دلار بابت کمکهای فنی سالانه اعلام و همچنین مبلغ ۴۵ میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران اعطا کرد.
اعتراضات اصلی میان جامعه علمی کشور از تاریخ ۱۶ مهر آغاز شد. زمانی که نخستین گفت وگو میان نمایندگان دولتهای ایران و انگلیس رخ داد. یک هفته پس از آغاز این گفت و گو، اعلام شد که “نیکسون”، معاون رئیس جمهوری وقت آمریکا با ماموریتی از طرف “آیزنهاور” رئیس جمهوری وقت آمریکا به ایران میآید. با اعلام این خبر، جامعه علمی ایران برآشفت و سرآغاز اعتراضات گسترده دانشجویان در آذرماه شد. چند روز پیش از ورود نیکسون به ایران، دانشجویان دانشکدههای حقوق و علوم سیاسی، پزشکی و فنی دانشگاه تهران در دانشکدههای خود تظاهرات گستردهای برضد دولت کودتا بر پا کردند و همین تظاهرات موجب شد تا دولت، زنگ خطر دانشجویان را بیش از پیش، احساس کند.
اولین تظاهرات یکپارچه مردم در ۱۶ مهر ۱۳۳۲ اتفاق افتاد؛ در این روز دانشگاه و بازار به طرفداری از تظاهرکنندگان اعتصاب کردند. تظاهرات به قدری سنگین بود که کودتاچیان وارد معرکه شدند و طاق بازار را بر سر بازاریان خراب کردند و دُکانهای آنان را غارت کردند. همان روز دانشجویان، تظاهرات آرامی در محیط دانشگاه برگزار کردند. پس از آن، فرمانداری نظامی، چند افسر را به همراه چند دستگاه کامیون پُر از سربازان تفنگدار به سوی دانشگاه فرستاد.
سربازان مسلح نیز در جای جای دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زیر نظر قرار دادند. در این روز، نیروهای نظامی دست به اقدام کمسابقهای زده و در داخل محیط دانشگاه، اقدام به دستگیری شماری از دانشجویان به اتهام اخلال در امنیت عمومی و برهم زدن نظم کردند. آنچه روز شانزدهم مهرماه روی داد، نخستین واکنش همه جانبه دانشگاه و دانشگاهیان (استاد و دانشجو) در برابر دولت کودتا بود. دانشجویان با سر دادن شعارهایی مانند «مُصدق پیروز است» و «مرگ بر شاه» نسبت به تداوم فضای خَفقان پس از کودتا و تجدید ارتباط سیاسی دولت کودتاه در ایران با انگلیس اعتراض کردند.
دانشگاه آغازگر تظاهرات به بیرون
یک ماه بعد، در ۱۶ آبان سال ۱۳۳۲ دولت کودتا با وجود آگاهی از حاکم بودن احساسات ضد انگلیسی بر افکار عمومی، برای تجدید روابط ایران و انگلستان که در جریان ملیسازی نفت قطع شده بود، مخفیانه شروع به مذاکرات کرد.
در ۱۴ آذر، ارتشبد زاهدی رسماً تجدید ارتباط انگلیس با ایران را اعلام کرد و قرار شد “دنیس رایت” کاردار سفارت انگلیس به تهران بیاید. این امر موجب شد که تظاهرات از داخل دانشگاه به بیرون و به ویژه به بازار تهران کشیده شود. از همان روز تظاهراتی در گوشه و کنار به وقوع پیوست که در نتیجه در بازار و دانشگاه، عدهای دستگیر شدند. این وضعیت در فردای آن روز یعنی ۱۵ آذر نیز ادامه یافت.
روز ۱۵ آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که «باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیسکون صداها خفه گردد و جنبندهای نجنبد»!
پس از آن در اقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر ۲ زرهی به دانشگاه اعزام شد.
صبح ۱۶ آذر، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه با درک سیاسی خود سعی داشتند بهانهای به دست بهانهجویان ندهند، اما جَو کاملاً ملتهب بود. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون نیروهای حکومت بهانهای پیدا نکردند، به داخل دانشکده ها هجوم آوردند. از پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم سیاسی عده زیادی و حتی استادان را دستگیر کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند.
رئیس وقت دانشگاه تهران برای اینکه جلوی ناآرامیها را بگیرد، کل دانشگاه تهران را تعطیل کرد. حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان، زد و خورد صورت گیرد. عدهای از سربازان، دانشکده فنی را به صورت کامل محاصره کرده بودند تا کسی نتواند فرار کند. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یکباره با یورش سربازان مسلح و حمله آنان با سرنیزه مواجه شدند که بر اثر آن عدهای از دانشجویان مجروح شدند. برخی دانشجویان در واکنش به این اقدام نیروی نظامی، شروع به شعار دادن کردند. پس از آن نیروهای نظامی دانشجویان را به رگبار گلوله بستند و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند.
در آن روز تاریخی، «مصطفی بزرگنیا» به ضرب سه گلوله جان باخت. مهندس «مهدی شریعترضوی» که ابتدا هدف قرار گرفته و به سختی مجروح شده بود، روی زمین افتاده بود و ناله میکرد ولی دوباره هدف گلوله قرار گرفت و «احمد قندچی» که حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود و از گلوله باران اول مصون مانده بود، به دست یکی از سربازان با رگبار مسلسل، سینه او شکافته شد.
شریعت رضوی، قندچی و بزرگنیا، شهدای وقایع ۱۶ آذر ۱۳۳۲ شدند و با شجاعتی مثالزدنی، نام خود را در تاریخ ثبت کردند.
شهید دکتر چمران که خود شاهد این واقعه بود، در رابطه با حادثه ۱۶ آذر میگوید: «وقایع آن روز چُنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم میبینم، صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین میاندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را میلرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک میشنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین میبینم».
درست روز بعد از واقعه ۱۶ آذر و در جَو خَفقان و وحشت، نیکسون، معاون رییس جمهور امریکا به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بیگناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. دولت وقت نیز مجبور شد این کشتار را نوعی دفاع از خود معرفی کند، اما کنفدراسیون جهانی مُحصلین و دانشجویان ایرانی – اتحادیه ملی که مکانی برای نقد حکومت در قبل از انقلاب اسلامی به حساب میآمد- روز ۱۶ آذر را «روز دانشجو» نامگذاری کرد و این گونه حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، به عنوان نماد عدالتخواهی و استکبارستیزی دانشجویان در تاریخ پُر زخم ایران برای همیشه ثبت شد.