نقد فیلم «اسفند»؛ بازنمایی رازهای انسانی یک فرمانده سری
نقد فیلم «اسفند»؛ بازنمایی رازهای انسانی یک فرمانده سری
فیلم سینمایی اسفند به کارگردانی دانش اقباشاوی این روزها رایگان در یکی از پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی در دسترس است. این نمایش رایگان فرصتی دست داد تا بار دیگر به یکی از موضوعات کمتر دیده‌شده دفاع مقدس؛ یعنی زندگی و نقش شهید علی هاشمی و قرارگاه سری نصرت، پرداخته شود.

نقد فیلم «اسفند»؛ بازنمایی رازهای انسانی یک فرمانده سری

به گزارش واحد فرهنگی خبرگزاری صبح اقتصاد بازخوانی و ارزیابی دوباره این روایت اکنون به بهانه نمایش عمومی اسفند، می‌تواند چشم‌انداز روشن‌تری از ظرفیت‌های سینمای دفاع مقدس و نحوه بازنمایی فرماندهان آن پیش روی ما بگذارد. یکی از شگفتی‌های سینمای سال گذشته، همزمانی ساخت دو فیلم با موضوعی تقریباً یکسان بود: اشک هور به کارگردانی مهدی جعفری و اسفند به کارگردانی دانش اقباشاوی. هر دو اثر به زندگی شهید علی هاشمی، فرمانده سپاه سوسنگرد و مسئول قرارگاه سری نصرت می‌پردازند؛ قرارگاهی که مأموریتش شناسایی هورالعظیم و ایجاد بستر اطلاعاتی عملیات خیبر بود.

این همپوشانی، از منظر سیاست‌گذاری فرهنگی و هزینه‌کرد سینمایی پرسش‌برانگیز است و به‌ ظاهر نشانه‌ای از ناهماهنگی در انتخاب سوژه‌ها. با این حال، اگر اشک هور در روایت خود ارزش چندانی بر جای نگذاشت، اسفند توانست نشان دهد این سوژه ظرفیت داشت تا در قالب یک اثر سینمایی جدی و قابل‌اعتنا بازنمایی شود.

چندلایگی روایت و تاریخ پنهان
اسفند چند لایه داستانی را هم‌زمان پیش می‌برد. نخست، به معرفی شخصیت علی هاشمی و نقش او در شکل‌گیری قرارگاه نصرت می‌پردازد؛ قرارگاهی که با دشواری‌های فراوان و در فضایی کاملاً سری و پنهان از دید حتی نیروهای هم‌عرض، مأموریت خود را دنبال می‌کرد. دوم، اهمیت حیاتی هورالعظیم و جزایر مجنون را نشان می‌دهد و توضیح می‌دهد چگونه فضای اطلاعاتی عملیات خیبر بر پایه تلاش‌های همین قرارگاه شکل گرفت.

سوم، خط روایی معنوی و اعتقادی فیلم است که پیوند میان رزمندگان و امام خمینی (ره) را برجسته می‌سازد؛ پیوندی که هم در سطح فرماندهی نظامی و هم در مقام مرجعیت دینی و معنوی معنا می‌یافت. چهارم، هماهنگی میدان نبرد و جامعه بومی است، چالش‌هایی که تفاوت زبان و فرهنگ بومی با فرهنگ نظامی ایجاد کرده بود و علی هاشمی کوشید با جلب اعتماد مردم منطقه و دخالت دادن آن‌ها در امنیت سرزمینشان این فاصله را پر کند.

اعتماد؛ روح حاکم بر فیلم
روح اصلی اسفند در مفهوم اعتماد تبلور یافته است. همه خطوط روایی فیلم در نهایت به این مضمون بازمی‌گردد. اعتماد فرمانده به نیروهای غیرمنتظَر: علی هاشمی به کسانی تکیه می‌کند که شاید در نگاه سخت‌گیرانه آن روزگار، ظاهرالصلاح به نظر نرسند؛ کسانی با فرهنگ و سبک زندگی متفاوت.

اعتماد به ظرفیت‌های بومی: او برای پیشبرد مأموریت‌های سری، به مردم بومی منطقه اعتماد می‌کند و آنان را به یاری می‌گیرد تا حافظ امنیت سرزمین خود باشند. اعتماد میان فرماندهان سپاه: حمایت محسن رضایی از علی هاشمی و پذیرش مخاطرات بزرگ، نمونه‌ای از اعتماد در سطح فرماندهی عالی است.

اعتماد به امام: نقطه اوج فیلم جایی است که گزارش فعالیت‌ها به امام خمینی منتقل می‌شود و ایشان با جمله‌ای کوتاه و پرمعنا این تلاش‌ها را تأیید می‌کنند: «موفقید ان‌شاءالله». این اعتماد دوطرفه، هم ایمان نیروها به مرجع و رهبرشان را نشان می‌دهد و هم اطمینان رهبری به نسل جوانی که بار سنگین دفاع را به دوش می‌کشید.

در دل فضایی که بی‌اعتمادی و غبارآلودگی حاکم است، چه در میدان جنگ و چه در حاشیه‌های پس از شهادت علی هاشمی، فیلم نشان می‌دهد اعتماد به وعده‌های الهی چگونه توانست نیروها را گرد هم بیاورد، طرح‌های سری را به نتیجه برساند و امید را در دل فرماندهان زنده نگه دارد.

شمایل یک قهرمان
شخصیت علی هاشمی در این فیلم نه به‌ عنوان قهرمانی دست‌نیافتنی، بلکه به‌ مثابه انسانی واقعی بازنمایی می‌شود. او خسته می‌شود، تحت فشار قرار می‌گیرد و حتی در خلوت اشک می‌ریزد یا نزد مادرش درددل می‌کند. در عین حال، باورمند به مسئولیت خود است و با تمام توان در مسیر تحقق مأموریتش گام برمی‌دارد. این بازنمایی انسانی، یکی از نقاط تمایز فیلم در قیاس با بسیاری آثار جنگی یا دفاع مقدسی است که فرماندهان را در هیاتی افسانه‌ای و بی‌نقص تصویر کرده‌اند. بازی رضا مسعودی در لحظات سکوت و نگاه، به‌ویژه در صحنه دریافت پیام امام، نقطه اوج باورپذیری و قدرت دراماتیک شخصیت است.

فرم بومی و زبان سینمایی
کارگردان کوشیده با بهره‌گیری از بازیگران بومی و زبان عربی محلی، اصالت روایت را تقویت کند. این انتخاب در دیالوگ‌ها و فضای داستانی فیلم حس باورپذیری و نزدیکی بیشتری به واقعیت ایجاد کرده است.

ارجاعات مکرر به آیات قرآن و حضور آن‌ها در بافت گفت‌وگوها نیز از دیگر نشانه‌های خاص فیلم است که نشان می‌دهد چگونه جهان معنوی رزمندگان در کنار جهان نظامی آنان حرکت می‌کرده است.
از نظر بصری، فیلمبرداری در بستر طبیعی هور و استفاده از نماهای کلان و جزئی، تجربه‌ای ملموس از جغرافیای جنگ ارائه می‌دهد. جلوه‌های ویژه و صحنه‌های رزمی نیز به‌اندازه و به‌دور از افراط طراحی شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که فضای جنگ را واقعی و تلخ نشان می‌دهد، بی‌آنکه به نمایش‌های پرزرق‌وبرق هالیوودی نزدیک شود.

اخلاق و دین در دل جنگ
فیلم بر پیچیدگی‌های جنگ و دشواری‌های کار اطلاعاتی تأکید دارد؛ اینکه چگونه باید میان نیروهای محلی و ستادی هماهنگی ایجاد می‌شد و چگونه در شرایط کمبود امکانات و فشار دشمن، تلاش می‌شد نقشه‌های عملیاتی به نتیجه برسد. علاوه بر این، فیلم به یکی از مفاهیم محوری دفاع مقدس نیز پرداخته است: جنگیدن با رعایت اصول اخلاقی و دینی. در یکی از نقاط داستانی، استفتا از امام خمینی درباره ممنوعیت کشتار جمعی مطرح می‌شود که بازتابی از همین رویکرد اخلاقی و دینی در متن جنگ است.

نقطه قوت اصلی اسفند در انتخاب زاویه دید انسانی، استفاده از ظرفیت‌های بومی و پرهیز از تصویرسازی قهرمانانه اغراق‌آمیز است. مضمون اعتماد به‌ عنوان نخ تسبیح پیداوپنهان فیلم، انسجام ویژه‌ای به روایت داده و از آن اثری چندلایه ساخته است. در مقابل، کُندی ریتم روایت در بخش‌هایی از فیلم و تراکم بیش از حد شخصیت‌های فرعی می‌تواند تمرکز تماشاگر را دچار اختلال کند. اما این کاستی‌ها در برابر غنای مضمون و پرداخت دقیق شخصیت اصلی چندان پررنگ نمی‌نماید.

بازتعریف سینمای دفاع مقدس
اسفند را می‌توان نمونه‌ای از بازتعریف سینمای دفاع مقدس دانست؛ سینمایی که تلاش می‌کند از سطح روایت‌های صرفاً حماسی عبور کند و به لایه‌های انسانی، اخلاقی و اجتماعی جنگ نزدیک شود.

این فیلم با بازنمایی زندگی و منش شهید علی هاشمی، پاسخی تازه به پرسش بنیادین «چگونه جنگیدیم و چرا آن را دفاع مقدس نامیدیم» ارائه می‌دهد. در نهایت، اسفند اثری است که نه‌تنها روایت یک فرمانده شهید را زنده می‌کند، بلکه در منظری کلان‌تر، نشان می‌دهد چگونه اعتماد به وعده‌های الهی به نیروهای جوان، به ظرفیت‌های بومی و به رهبری، توانست در میانهٔ مه‌آلودترین میدان‌های جنگ، راه‌گشا و نجات‌بخش باشد.

* نویسنده و کارشناس فرهنگی

  • منبع خبر : ایرنا