هنرمندی که در زندان فقط به نقاشی کردن گل و میوه محکوم شد!
به گزارش واحد فرهنگی خبرگزاری صبح اقتصاد «گوستاو کوربه» یک هنرمند معمولی در فرانسه قرن نوزدهم نبود. او به عنوان یک رادیکال سیاسی و هنری، پس از شکست «کمون ۱۸۷۱» زندانی شد. با این حال، او همچنین پلی تأثیرگذار میان رمانتیسیسم و امپرسیونیسم بود که بهخوبی از میراث هنری خود آگاه بود. در ادامه چند نقاشی آورده شده که ثابت میکند «کوربه» فقط برای شوکه کردن کار نمیکرد.
هنرمند رمانتیک جوان
«گوستاو کوربه»(۱۸۱۹–۱۸۷۷) تعداد زیادی خودنگاره، بهویژه در اوایل دوران کاریاش، زمانی که از آنها برای کاوش سبکهای مختلف و نمایش خود در چهرهها و حالات متفاوت استفاده میکرد، کشید. نقاشی «مرد ناامید»(۱۸۴۳–۱۸۴۵) او را تقریبا در حال کندن موهایش نشان میدهد، این درحالی است که «خودنگاره با سگ سیاه» یک هنرمند رمانتیک را به تصویر میکشد که در حال استراحت با پیپی در دهان، بیرون از شهر و در حال طراحی در طبیعت است. صخرهی رنگپریده و سنگی در پشت، حوالی منطقه «Ornans» را نشان میدهد که جایی است که پیش از آنکه «کوربه» در سال ۱۸۳۹ میلادی به پاریس نقل مکان کند، در آن بزرگ شد. «کوربه» مرتب به آنجا بازمیگشت تا نقاشی کند و این مکان بعدها در بسیاری از آثارش ظاهر شد.
شلوار چهارخانه نشان میدهد که او با آخرین مدها آشنا بود، اما کلاه لبهدار پهن و موهای بلند و تیره به او ویژگی کمی عجیب و غریب میدهد. سگی که در واقع حیوان خانگی خانوادهاش بود، بهعنوان نوعی همزاد عمل کرده و حالت هنرمند را بازتاب میدهد. با این حال، این چانهی بالا و نگاه کمی تحقیرآمیز است (که با دیدگاه از پایین مخاطب برجستهتر شده است) که واقعا حسی از اعتمادبهنفس «کوربه» در نبوغ خلاقانه خودش را القا میکند. پالت محدود، با تاکید بر رنگ سیاه، تأثیرات هنری او را نشان میدهد: نقاشان هلندی و اسپانیایی مانند فرانس هالس و فرانسیسکو گویا.
کوربه و سنت
این هنر هلندی بود که «کوربه» به آن نگاه کرد تا نخستین موفقیت بزرگش را به دست آورد. نقاشی «بعد از شام در اورنان»، یک صحنهی ژانر ظاهرا سنتی است که دوستان و خانوادهی هنرمند را نشان میدهد. این نقاشی مدال طلای نمایشگاه «سالن ۱۸۴۹» را برد. پدر «کوربه» در سمت چپ نشسته است و مانند دیگر چهرههای قابل شناسایی، به نوازندهی ویولن گوش میدهد. رنگبندی تیره و نورپردازی زاویهدار دقیق یادآور «رامبرانت» و برادران «لو نن»(Le Nain) است؛ سه هنرمند فرانسوی قرن هفدهم که در آن زمان دوباره محبوب شده بودند.
با این حال، «کوربه» در بخشهای کلیدی این نقاشی تصمیم گرفت از سنت فاصله بگیرد. نقاشی عظیم است، ۲۷۵ سانتیمتر عرض دارد و این مردان عادی را در مقیاسی بزرگ تصویر میکند که بیشتر مناسب موضوعات باشکوه تلقی میشد. گویی چهرهها برای سرگرمی یا همدلی ما ارائه نشدهاند؛ آنها بهسادگی ما را نادیده میگیرند.
این امر کاملا با شخصیت خود کوربه مطابقت داشت. او خیلی زود آموزش هنری متدوال را رها کرد و نقش خود را بهعنوان یک خارجی حاضر در پاریس پررنگ کرد. به نظر نمیرسید برایش مهم باشد مردم چه فکر میکنند.
رئالیسم در ۱۸۵۰
مدال طلای کوربه برای نقاشی «بعد از شام در اورنان» به او دسترسی ممتاز به «نمایشگاه سالن» در سال بعدی را داد و او این نمایشگاه را انتخاب کرد تا رئالیسم خود را در برابر چشمان پاریسیهای ثروتمند به نمایش بگذارد. او در کنار نقاشی «سنگشکنان»، نقاشی «خاسپاری در اورنان» و «The Peasants of Flagey Returning from the Fair» را به نمایش گذاشت؛ سه اثری که تقریبا در هر جنبهای قوانین پذیرفتهشده را شکستند. اینها بومهای بزرگی بودند با فضایی تحریفشده، نورپردازی خشن و فقدان تمرکز ترکیبی، که طبقات پایین، معاصر و شهرستانی را نشان میدادند. پاریس در ۱۸۴۸ شاهد ناآرامیهای سیاسی بود، اما این یک انقلاب در هنر بود.«کوربه» دو چهرهی نقاشی «سنگشکنان» را در حالی دید که کنار جاده کار میکردند و آنها را دعوت کرد تا در استودیو او ژست بگیرند. پسزمینه برگرفته از خاطرات او از «Ornans» است. هیچ چیز واقعا «واقعی» در اینجا وجود ندارد، بلکه تفسیر آگاهانهای از زشتی، سختی و بیش از همه، تجسم زندگی فقراست.
چهرهها کارگرانی معمولیاند، جوان و پیر. ژست دردناک و نامتناسب پسر، بازتابی از نقاشی «بوجار»(Winnower) اثر «ژان-فرانسوا میله» است، که وقتی در ۱۸۴۸ به نمایش درآمد، به نظر میرسید روح انقلاب را در خود جای داده باشد. مرد مسنتر پتکش را همچون سلاحی به دست گرفته است. این نقاشی کاملا برای شوکهکردن طراحی شده است.
زنان در حال کار
در نگاه اول، نقاشی «الککنندگان گندم» را میتوان بهعنوان قطعهای همراه با نقاشی «سنگشکنان» دید، که زنان را درگیر کاری بههمان اندازه سخت و خستهکننده نشان میدهد. ژست چهرهی مرکزی عمدا ناخوشایند است تا تلاش را برجسته کند. شخصیتها از حضور ما بیخبرند. همانند آثار «باستین-لپاژ و میه»، چهرههای زن قوی و تنومندند نه ظریف یا زنانه.با این حال، نکتههای مهمی در مورد این نقاشی وجود دارد. این زنان، خواهران خود «کوربه» هستند، که در واقعیت بهاحتمال زیاد به چنین کارهای سختی مشغول نمیشدند. چهرهی سمت راست در حین کار به خواب رفته است، مضمونی که در «ریسندهی خفته»(۱۸۵۳) اثر «کوربه» تکرار شده است.
زنان در حال تفریح
تابلو نقاشی «دختران جوان در کنار رود سن (تابستان)»، پالت رنگی در حال تغییر «کوربه» و علاقهی فزاینده او به چشمانداز در اواخر دههی ۱۸۵۰ میلادی را نشان میدهد.در این نقاشی آبیها و سبزهای آفتابی جایگزین رنگهای خاکی آثار اولیهاش شدهاند و هم سبک و هم مکان به نظر میرسد به سوی آثار امپرسیونیستها نگاه دارد.
مناظر
«کوربه» در حوالی ۱۸۶۰ بهطور فزایندهای به نقاشی منظره روی آورد. حومهی اطراف «Ornans»، که اغلب در پسزمینهی آثار فیگوراتیوش دیده میشد، خود به موضوع اصلی تبدیل شد: صخرههای سنگی، جنگل و جویبارهای خروشان. صحنههای شکار و حیوانات لایهای دیگر به خودزندگینامهی او افزود، چراکه «کوربه» به این ورزش علاقه داشت. با این حال، این تغییر همچنین انگیزهای تجاری داشت. مناظر خوب فروش میرفتند.برخی از این مناظر در فضای باز اجرا شدند، مقیاس کوچک و ضربات قلمموی «صحنهی زمستانی» نشان میدهد که احتمالا در همان محل نقاشی شده است.
دریانگارهها
«کوربه» تا سال ۱۸۷۰ میلادی، شاید بیشتر به خاطر دریانگارههایش شناخته میشد. این موضوع از نخستین روزهای هنرمندی او را جذب کرده بود. «کوربه» برخلاف بسیاری از هنرمندان قرن نوزدهم که ماهیگیران یا تعطیلاتگذرانها را نشان میدادند، به ندرت تصاویر دریاهایش را با انسانها پر میکند. در عوض، او بر درام و قدرت خودِ طبیعت تمرکز کرد.دریانگارههای او به دو گروه تقسیم میشوند. آثاری که آنها را «مارین»(marines) مینامید، آب آرام، افقهای تخت و آسمانهای وسیع را نشان میدهند. اما نقاشی «موج» یکی از بسیاری از نقاشیهایی است که بر آبهای طوفانی و امواج کوبنده تمرکز دارند. «کوربه» با استفاده از ایمپاستوی سنگین و اغلب کار با کاردک، به دریا وزنی و حضوری تقریبا مجسمهگونه میبخشد.
پرترهها
«کوربه» بهعنوان یک پرترهنگار شناخته نمیشد، اما علاوه بر اشتیاقش برای خلق خودنگاره، بسیاری از تصاویر خانواده و دوستانش را نقاشی کرد. پرترهها همچنین قهرمانان سیاسی «کوربه» را ترسیم میکنند.
طبیعت بیجان
«کوربه» در اواخر دوران حرفهایاش، به اجبار، به نقاشی طبیعت بیجان روی آورد. او به خاطر نقش خود در کمون ناکام پاریس در سال ۱۸۷۱ به ۶ ماه زندان محکوم شد و سرانجام اجازه پیدا کرد از مواد نقاشی استفاده کند، اما بدون مدل. در نتیجه «کوربه» با میوهها و گلهایی که خواهرش در دیدارها میآورد، سر میکرد. او پس از آزادی نیز به نقاشی طبیعت بیجان ادامه داد و دریافت که این آثار خوب فروش میروند.سادگی ظاهری یک کاسه سیب، به او این آزادی را میداد تا صرفا از نقاشی لذت ببرد.
- منبع خبر : ایسنا