به گزارش واحد بین الملل خبرگزاری صبح اقتصاد «نشنال اینترست» در مقالهای به قلم «مت رایزنر»، همکار برنامه مرکز «نشنال اینترست» به بررسی وضعیت بحرانی غزه پرداخته است. او معتقد است سالها محاصره اقتصادی غزه از سوی اسرائیل و قطع حمایت آمریکا از آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک (انروا) عامل اصلی بحران غزه است.
در ادامه این مطلب آمده است:
توجهها در جهان بار دیگر به علت درگیریهای اخیر ارتش اسرائیل و نیروهای شبه نظامی غزه به مرز بین این دو منطقه معطوف شده است. در این میان علاوه بر اعتراضات موجود اعتراضاتی نیز به افزایش مالیاتها وجود داشته است که در اواسط ماه مارس وضع شده بود. این اعتراضات بیشتر به «انقلاب گرسنگی» معروف است که با سرکوبهای خشونتآمیز و دستگیریهای گسترده همراه بود و نمایانگر ناامیدی رو به افزایش در این منطقه است.
هرچند سو مدیریت و اختلافات مقامهای فلسطینی نیز در این بحران بی تأثیر نبوده است ولی دلیل اصلی این بحران سیاستهای اعمال شده از سوی اسرائیل، مصر، آمریکا و فتح (که کنترل کرانه باختری را به عهده دارد) است. تأثیر این اقدامات آنها به گونهای بود که آغاز چنین بحران اقتصادی و چنین اعتراضاتی را غیر قابل اجتناب میساخت.
شرایط در غزه به گونهای است که بعید است بدون در پیش گرفتن وجود سیاست کلان در نوار غزه بتوان آن را برطرف کرد و به اختلافات فتح و حماس که در کنار کارشکنیهای اسرائیل و آمریکا باعث عدم امنیت اقتصادی و اجتماعی شده است پایان بخشید. ناظران با شرایط اقتصادی بد موجود نباید از سرخوردگی مردمی موجود در این منطقه تعجب کنند. ۸۰ درصد مردم غزه دچار فقر هستند، ۲۵ درصد در سال ۲۰۱۸ از بیکاری رنج بردند و ۹۲ درصد از ساکنان غزه از نگرانیهای کلی درباره اقتصاد در مناطق محاصره شده نگرانند. قطعی برق گسترده به یک پدیده معمولی تبدیل شده است و ساکنان این منطقه تنها تعداد ساعات کمی ساعت در روز برق دارند. مؤسسات مالی جهانی مانند بانک جهانی هشدار بحرانهای شدیدتری را دادهاند و برای اینکه بیشتر متوجه بحرانی بودن قضیه شویم باید گفت سازمان ملل پیش بینی کرده است که بدتر شدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی، این منطقه را تا سال ۲۰۲۰ غیر قابل سکونت خواهد ساخت.
عوامل بحران اقتصادی فلسطین عوامل دیگری نیز دارد ولی مهمترین آنها اسرائیل است که سالها غزه را با محاصره اقتصادی مواجه ساخت و باعث پسرفت اقتصاد آن شد. نتیجه این اقدام آن بود که تولید ملی جهانی در غزه به ۵۰ درصد کاهش پیدا کرد. حملههای مکرر توسط اسرائیل که با مقابله با موشک آغاز شد به خانهها، تجارت، و زیرساختهای اقتصادی آسیب وارد کرده است. حملات اسرائیل زیرساختهای حیاتی آب را ویران ساختند و عملیات مسدود سازی رساندن مواد و لوازم لازم برای تعمیر این آسیب را کند کردهاند. آسیب وارد شده ۹۷ درصد از آب غزه را غیر قابل آشامیدن کرده است. تا زمانی که درگیریها در غزه ادامه داشته باشد رشد اقتصادی و سرمایه گذاری خصوصی مؤثر در منطقه با مانع مواجه است.
در میان این بحرانها فتح که قبلاً کنترل غزه را در دست داشت و بعد در سال ۲۰۰۷ در طی درگیری آن را به حماس واگذار کرد در پی آن است که به امید اینکه حماس را مجبور کند به توافق سازش ۲۰۱۷ تن در دهد از نظر اقتصادی غزه را در محاصره اقتصادی قرار دهد تا بتواند کنترل این منطقه را دوباره در دست گیرد. این استراتژی رهبری فتح را به کاهش پی در پی حقوق هزاران نفر در غزه سوق داده است، عبور و مرور را ممنوع کرده، پرداختهای اجتماعی را به تعویق انداخته و برای مدت محدود از پرداخت مبلغ برق غزه سر باز زده است. فتح امیدوار است بتواند در سالهای آتی حاکمیت خود بر غزه را افزایش دهد و ثابت کرده است برای برانگیختن نارضایتی علیه حماس حاضر است اقتصاد غزه را به سقوط بکشاند.
آنچه مصر در رابطه با غزه انجام داده آسیب زنندهتر بوده است. اولین پاسخ حماس به عملیات مسدود سازی اسرائیل استفاده از یکسری تونلها در مصر برای ورود و خروج کالا به غزه بوده است تا به حفظ بازار موجود غزه کمک کند. این روند در زمان محمد مرسی و اخوان المسلمین ادامه داشت تا در سال ۲۰۱۴ با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید مصر در آن زمان عبدالفتاح سعید حسین خلیل سیسی این کار یک تجارت غیر قانونی شناخته شد و سخت گیری هایی در آن اعمال شد که نتیجه آن این شد که راهی که حماس از طریق آن از افزایش مالیات جلوگیری میکرد بسته شد.
و در نهایت اینکه بخشی از مسئولیت بحران کنونی اقتصادی غزه متوجه آمریکا است. در سال ۲۰۱۸ ترامپ حمایت از آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک (آنروا) را قطع کرد، سازمانی که کمکهای اساسی بشردوستانه را به فلسطینیان غزه میرساند. آمریکا که پیشتر با دادن مبلغ ۳۹۴ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ بزرگترین کمک کننده بود، عدم حمایتش از این سازمان، این سازمان را در فراهم کردن تعهداتش به ۱.۳ میلیون نفر در غزه که برای فراهم کردن تحصیل، مراقبتهای بهداشتی و سرویسهای ضروری اجتماعی خود به این سازمان تکیه داشتند را با بحران مواجه کرد. این تصمیم آمریکا برای قطع آنروا جمعیت غزه را که از نظر اجتماعی جمعیتی حساس تلقی میشوند را در شرایط سختتری قرار داد و با این کار روشن است حماس برای جبران قطع این حمایت تحت فشار است.
آمریکا و اسرائیل هر دو خواهان این هستند که حماس در غزه را مانند قدیم تحت فشار ببینند چرا که آنها حماس را یک سازمان بین المللی تروریستی میدانند ولی شواهد زیادی برای آنکه نشان دهد این استراتژی عمل میکند وجود ندارد. حماس در غزه از دیگر رقبای سیاسی خود محبوب تر است و این در حالی است که «انقلاب گرسنگی» برای گروهی که دچار بحران اقتصادی شدهاند ناامیدی و سرخوردگی به بار آورده است. مردم غزه ناکارآمدی که دولت محمود عباس در سال ۲۰۰۷ را به کناره گیری از قدرت سوق داد فراموش نکردهاند و بسیاری نمیخواهند به عقب برگردند و به جای حماس، محمود عباس را در قدرت ببینند. در غزه هیچ جایگزین دیگر قابل اعتمادی برای حماس وجود ندارد و در نبود توافق غیرمنتظرهای که حماس و فتح را با هم به آشتی برساند غزه در چنین شرایط بحرانی خواهد ماند.
به نظر میرسد غزه در چنین گرداب اقتصادی گرفتار بماند و بعید است آینده بهتری برای آن بتوان در نظر گرفت. هرچند سو مدیریت و تفرقه بین مقامات فلسطینی در این بحران بی تأثیر نیست ولی این «انقلاب گرسنگی» نتیجه مستقیم اقدامات اسرائیل، آمریکا و مصر است که قربانیان اصلی آن ساکنان غزه هستند.
- منبع خبر : مهر