قدرت پول امروزه در جهان از هر قدرتی بالاتر است چنانکه همه قبول داریم که قدرتهای نظامی و سیاسی و فرهنگی به قدرت پول در فرایند مدیریت اقتصادی وابسته اند. نظامهای اقتصادی در جهان متکی به ۴ محور و پایه اصلی بنا شده و زندگی و استاندارد حیات مردم در کشورها را رقم میزنند. کار […]
قدرت پول امروزه در جهان از هر قدرتی بالاتر است چنانکه همه قبول داریم که قدرتهای نظامی و سیاسی و فرهنگی به قدرت پول در فرایند مدیریت اقتصادی وابسته اند.
نظامهای اقتصادی در جهان متکی به ۴ محور و پایه اصلی بنا شده و زندگی و استاندارد حیات مردم در کشورها را رقم میزنند. کار و کالا و پول و تولید محورهایی را تشکیل میدهند که میتوانند در تعامل با یکدیگر یک نظام پایدار اقتصادی را پایه ریزی نمایند و ضعف یا اعوجاج در مدیریت هر یک از این محورها میتواند یک ملت را از عزت پایدار به ذلت بی شمار سوق دهد. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران برای جامعه نفوذ داده شده در بستر انقلاب فضایی را فراهم آورد که از عدم تجربه رهبران انقلاب بهره جسته برخی از محورهای این چهار اصل را در ید خود بگیرند تا زمینه را برای مدیریت پنهان بر جهت گیری و هدایت منابع در کشور فراهم ساخته و آن را با نیت های خود اداره کنند. آلوده ترین ساختارهای متاثر از نفوذ عوامل بیگانه در ایران را میتوان ساختار بانکی و ساختار نفت قلمداد نمود که البته اگر قرار بر آسیب شناسی بوده باشد هستند ساختارهایی که بعد از این دو محور آنها هم نقش مهمی در بیراهه رفتن اقتصاد بعد انقلاب داشته اند اما این دو محور محورهایی بوده اند که دشمن بظاهر دوست انقلاب یعنی انگلستان آنها را به تجربه ۳۰۰ ساله خود باید در اختیار میگرفت تا اولا قدرت اقتصادی انقلاب امکان رشد فزاینده نداشته باشد و ثانیا این بستر ها بتوانند عوامل وابسته به جریان نفوذ را از هر حیثی تقویت نموده جامعه توانگر همسو با دشمن بیافرینند. و هر جا دشمن امکان حضور کمتری را داشته است جریان بلوغ انقلابی توانسته نقش عمده ای را ایفا نماید. این تجربه در ایجاد نهضت توسعه جنگ افزار، در ایجاد نهضت پیشرفت علم، در ساختار تبلیغ فرا ملی برای همسو نمودن مردم کشورهای دیگر از لبنان و سوریه و عراق و یمن و نیجریه و افغانستان و پاکستان نمادین بوده اند. رابطه ساختار بانکی وابسته و بکارگیری عوامل نفوذ در انها اجازه اینکه ایران بازار تجربه در سرمایه گذاری مردمی را پدید آورد نداده است. ایجاد نظام بانکداری جزیره ای و ایجاد رقابت برای جذب پول قیمت پول را آنچنان بالا برد که بسیاری از تولیدات، غیر قابل انجام و اقدام تلقی شدند.
اقتصاد دانها معتقدند نظام پولی در ایران اجازه رشد بازار سرمایه را نداده است و این به مفهوم آن است که نظام بانکداری در ایران هدف گذاری های کاذب را در خرید و فروش پول بعهده گرفته و شرایط را برای خود کفا نمودن صنعتی، سخت و غیر قابل دسترسی نموده است، سیاستی که نگذاشت پول در اختیار اهداف انقلاب بماند. این حقیر در سال ۷۴ طی مقاله ای در مجله پیام همکار این موضوع را گوشزد کردم و همین تذکر موجب شد گوشه ای از نوشته ام در بولتن بانک مرکزی منعکس شود و جریان نفوذ را از هشیارشدن جامعه مطلع نموده ، قصد توسعه بانکداری را به ارتش و سپاه و بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان و غیره فقط بمنظور بزرگ کردن این جریان و جلوگیرشدن بستر وغیر قابل جمع شدن، از نگاه به مخاطرات این تحمیل بزرگ شده باشند. حقیر کوچکترین شبهه ای در این خصوص که بخش هایی از بانک مرکزی از ابتدای انقلاب با نیت نفوذ اداره شده است ندارم و هدایت جریان ربا از طریق بانکداری خصوصی را کاملا وابسته به سیاستهای نفوذ انگلستان میدانم هزار ها بار چه در مقالات و چه در سخنرانی ها هم بدان اشاره کرده ام، اما کو گوش شنوا؟ در ایران وقتی کسی حرف حقی بزند دشمن با صدای بلند هلهله میکند تا این صدا بگوش کسی نرسد و در قدم بعدی گوینده را ترور شخصیتی میکنند و ما این فرایند را مراقب نبودیم و نیستیم و امتزاج حرف حق و باطل با حسادتها و جهالت ها، اجازه مراقبت را از خیراندیشان برای نظام، سلب نموده است. اینکه با مدیریت درست و بی شائبه پولی میتوانستیم کار و تولید ومصرف و سرمایه را با رقم عقلانی هزینه پول ، سامان دهیم از حقیر که تقریبا امروز سی سال است از مدیریت دولتی منفک و در بخش خصوصی زیر و بم شیطنت ها را مشاهده نموده ام، سر بسته و در بسته ، بپذیرید. این گفته ها بالاخره در تاریخ میمانند و خدای بزرگ شاهد است که هستند و بوده اند کسانی که آسیب های انقلاب را میشناختند و با نیات کودکانه ندیده گرفته شدند.
و امروز بواسطه همین غفلتها ، دست کم و حداقل اقتصاد، بدست نامحرمان اداره میشود . والسلام
حمید رضا نقاشیان