امیر هوشنگ ابتهاج، یکی از معدود چهرههای ادبی و فرهنگی که خبر درگذشت او در رسانهها، از روزنامه گرفته تا سایتهای خبری و تلویزیون سر و صدایی به پا کرد و دیری نگذشت که خبر درگذشت این شاعر به تیتر یک روزنامهها تبدیل شد. اما آیا آنچه که به جایگاه این هنرمند در رسانه قدرت بخشید، ماهیت شخصیت او بود یا چهرهی کاریزماتیک و فتوژنیکش؟
همشهری، اطلاعات، ایران، جمهوری اسلامی، اعتماد، وطن امروز، شرق، دنیای اقتصاد و شهروند از جمله روزنامههایی هستند که با انتشار خبر درگذشت هوشنگ ابتهاج معروف به سایه، صفحه اول خود را با تصویری از چهره این هنرمند پر کردند. تصاویری که هر یک به نحوی یادآور شخصیت مهم و کاریزماتیک این شاعر از دست رفته، هوشنگ ابتهاج هستند.
در ادامه این گزارش ضمن نگاهی به تیتر روزنامههایی که صفحه اول خود را با خبر درگذشت «سایه» منتشر کردهاند، به این سوال اساسی پاسخ خواهیم داد که آیا چهره کاریزماتیک این شاعر بزرگ نقشی در قدرت بخشیدن به جایگاه او در رسانه داشته است؟
روزنامهها از «سایه» چه گفتند؟
روزنامه همشهری در صفحه اصلی خود تصویری از هوشنگ ابتهاج را با تیتر «سایه مستدام» منتشر کرده است. این روزنامه در ادامه نوشته است: «سفر ابدی سایه تنها درگذشت یک شاعر نیست، درگذشت یک شمایل ادبی است.»
روزنامه ایران نیز در صفحه اول خود خبر درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج را با تیتر «در سوگ سایه» به همراه تصویری سیاه و سفید از این هنرمند شاعر منتشر کرده است.
همچنین روزنامه اطلاعات در صفحه اول خود خبر درگذشت «سایه» را با تیتر «حافظ زمانه رفت…» منتشر کرده است. این روزنامه در ادامه نوشته است: «هوشنگ ابتهاج (سایه) غزلسرای نامدار معاصر در ۹۴ سالگی چشم از جهان فروبست.»
روزنامه اطلاعات همچنین در ادامه پیامهای تسلیتی برای درگذشت این هنرمند را منتشر کرده است: «رییس جمهوری: هوشنگ ابتهاج با مضامین اجتماعی و حماسی و ترویج روحیه آزادی خواهی و استکبار ستیزی در کنار لطافت عاشقانه آثارش، نقش موثری در حفظ گنجینه غنی ادبیات فارسی داشت.
وزیر ارشاد: ابتهاج به مدد ذوق خدادادی، استادانه مضامین اجتماعی را در شعر فاخر خویش به کار گرفت.
آیت الله سید مصطفی محقق داماد: «سایه» با هنر سخنوری خود، به ارتقاء سطح فرهنگی نسل شاعران و شعر دوستان پس از خود یاری رسانده است.»
رییس دولت اصلاحات: «سخن سرای بلند آوازه روزگار ما که کلمه را میشناخت و قدر کلمه را میدانست و انسان را میستود و ایران را دوست میداشت، دیده بر جهان فرو بست.»
روزنامه جمهوری اسلامی نیز خبر درگذشت هوشنگ ابتهاج را با تیتر «هوشنگ ابتهاج، شاعر نامدار ایرانی درگذشت» به همراه تصویری ایستاده از این هنرمند منتشر کرده است. این روزنامه در ادامه نوشته است:
«یا حسین بن علی
خون گرم تو هنوز
از زمین میجوشد
هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون مینوشد
کربلایی ست دلم!»
«جای خالی شاعر ارغوان» نیز تیتری است که روزنامه اعتماد با آن خبر از رفتن شاعر نامدار ایرانی، هوشنگ ابتهاج میدهد. این روزنامه که گفتوگویی با سعید بیابانکی و یادداشتی از پیروز ارجمند نیز منتشر کرده، در ادامه نوشته است: «هوشنگ ابتهاج صبح دیروز در ۹۵ سالگی درگذشت.»
همچنین روزنامه وطن امروز نیز با تیتر «سایه غزل مستدام» خبر درگذشت این هنرمند را به همراه تصویری سیاه و سفید از او منتشر کرده و نوشته است: «امیر هوشنگ ابتهاج، شاعر نامدار معاصر در ۹۴ سالگی دار فانی را وداع گفت.»
« و آنک به تو…» نیز تیتری است که روزنامه شرق با آن خبر درگذشت هوشنگ ابتهاج را در صفحه اول خود خبر میدهد. این روزنامه که تصویری در ابعاد بزرگ از این هنرمند را منتشر کرده، در ادامه نوشته است: «درگذشت «هوشنگ ابتهاج» در ۹۵ سالگی/ آیینهدار غمها و شادیهای عصر ما»
روزنامه دنیای اقتصاد نیز که بیشتر ماهیت اخبار و گزارشهای اقتصادی دارد، خبر درگذشت «سایه» را با تیتر «سرای امید در سوگ سایه» منتشر کرده است. این روزنامه همچنین در ادامه نوشته است: «هوشنگ ابتهاج، شاعر مشهور در ۹۵ سالگی درگذشت.»
روزنامه صبح ایران (شهروند) نیز به عنوان آخرین روزنامهای که در صفحه اصلی خود، به هوشنگ ابتهاج پرداخته، خبر درگذشت این شاعر نامدار را با تیتر «غزل آخر» منتشر کرده است.
آیا چهره افراد به آنان در رسانه قدرت میدهد؟
فارغ از عکسها و تیترهایی که روزنامهها و سایر رسانهها درباره امیر هوشنگ ابتهاج منتشر کردهاند، اما یک مسأله در این میان مطرح میشود که فارغ از شخصیت والای چنین افرادی در حوزه کاریشان، چقدر چهره این افراد به آنان در رسانه قدرت میدهد؟
برای دست یافتن به پاسخ سوالی که پیشتر مطرح شد، به گفتوگو با چند عکاس خبری که تجربه عکاسی از زندهیاد، امیر هوشنگ ابتهاج را در کارنامه خود دارند، پرداختیم. عرفان خوشخو و مرتضی فرج آبادی از آن جمله هستند که هر کدام اظهارات گوناگونی را در این زمینه مطرح کردند.
عرفان خوشخو در پاسخ به این سوال که چقدر ویژگیهای چهره ابتهاج به او در رسانه قدرت داده است؟ میگوید: «من فکر میکنم آقای ابتهاج انقدر بزرگ هستند که به عکس ما برای شناخته شدن و دیده شدن نیازی ندارند، ولی صرفا میتوانم اینجوری بگویم که من خوشحال میشوم بالأخره روزی یک مواجهه با چنین فرد بزرگی داشتهام. بیشتر به این شکل است وگرنه قطعا به نظر من یکی مانند آقای ابتهاج نیازی ندارد به اینکه اصلا در رسانهها باشد یا نباشد.»
او ادامه میدهد: «من به عنوان یک عکاس شاید سعی کنم یک بخش یا شکلی از شخصیت آقای ابتهاج را برای مثال بیشتر نشان دهم. این میتواند یک موفقیت برای من یا رسانهای که در آن کار میکنم باشد. اما بازهم در نهایت من هم یک عکاس خبری بودم که در جایی که ایشان حضور داشتند، عکسی را ثبت کردم.»
مرتضی فرج آبادی نیز که سابقه عکاسی از امیر هوشنگ ابتهاج را در کارنامه خود دارد، در پاسخ به این سوال که فارغ از شخصیت افراد، چهره چقدر به آنان در فضای رسانهای قدرت اعطا میکند؟ اظهار میکند: «قطعا کاریزمای یک صورت و شخصیت در عکاسی خیلی تأثیرگذار است. خیلیها هستند که اصطلاحا خوش عکس هستند و به اصطلاح چهره آنان فتوژنیک است. این قطعا تأثیرگذار است. حالا اینکه در رسانه چقدر تأثیرگذار باشد را نمیتوانم قضاوت کنم ولی در عکاسی کمتر کسی چنین ویژگیای را دارد مانند آقای شجریان و محمدرضا لطفی.»
او ادامه میدهد: «در رسانه بیشتر جنجال و هیاهوی خبری اهمیت دارد تا فتوژنیک بودن اما قطعا برخی افراد هستند که اصلا نیازی به قدرت رسانه ندارند چون خودشان به تنهایی رسانه هستند و انقدر جایگاهشان بالا است که رسانه از آنان بهره میبرد نه آنان از رسانه. رسانه است که به واسطه مصاحبه گرفتن یا خبر آن فرد را کار کردن جایگاه دریافت میکند. چون چنین افرادی غالبا با هر رسانهای مصاحبه نمیکنند.»
این هنرمند عکاس اضافه میکند: «من قائل به این نیستم که چهره یک شخصی لزوما به او در فضای رسانهای قدرت ببخشد. برخی سلبریتیها شاید به واسطه چهرهشان در رسانه قدرت پیدا کنند اما افرادی مانند آقای ابتهاج بخاطر چهره به قدرت نمیرسند. درست است که از لحاظ چهره یک کاریزمای خاصی دارند ولی جایگاه علمی این افراد است که باعث میشود رسانهها به سمت آنان بروند.»
فرج آبادی در ادامه تجربه عکاسی از «سایه» را چنین شرح میدهد: «عکاسی از این افراد در رزومه هرکسی که باشد باعث افتخار است. خود من برای مثال از آقای لطفی، آقای شجریان و خیلی از چهرههای دیگر عکاسی کردم. این افراد چهرههای مردمی هستند که همه آنان را دوست دارند و جایگاه والایی هم دارند.»
این هنرمند اضافه میکند: «ما یک مصاحبه اختصاصی داشتیم و من اصلا باورم نمیشد که قرار است این آدم را از نزدیک ملاقات کنم. سال ۱۳۸۴ من با ذوق برای عکاسی از ایشان راهی شده بودم. عکاسی از چنین افرادی نیز از طرف دیگر خیلی کار سختی است. اینکه مثلا خوب عکاسی کنید و بتوانید احترام آنها را در عکسهایتان حفظ کنید. من به عنوان کسی که از ایشان عکس گرفتم، به داشتن چنین تجربهای افتخار میکنم. تمام سعی من این بود که در آن لحظه درست عکاسی کنم و عکسی بگیرم که درست باشد. احترام و جایگاه ایشان را نشان دهد.»
او در آخر خاطرنشان میکند: «ابهت چنین افرادی واقعا کار را سخت میکند. آن روز هم من تحت تأثیر ایشان بودم.»
- منبع خبر : ایسنا