گشت و گذاری در بوستان سعدی
به گزارش پایگاه خبری صبح اقتصاد، پنجم ماه آوریل بود، یعنی حدودا دو هفتهی پیش. که پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا، در سخنرانیاش برای تمدید سه هفته ای قرنطینه در این کشور شعر “بنی آدم اعضای یک پیکرند” را از سعدی خواند و مردم کشورش را به رعایت محدودیتها برای نجات جان خود و دیگران دعوت کرد!
تخلص او سعدی بود و در قرن هفتم میزیست. در جوانی به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت. سپس به شام و مراکش و حبشه و حجاز سفر کرد و پس از بازگشت به شیراز، به تألیف شاهکارهای خود پرداخت. آثار او نیازی به معرفی و تمجید ندارد و هر ایرانی بیشک، کم و بیش با آثار گرانمایه ی او آشنا است.
همه ی ما در مدرسه بارها با اشعار سعدی آشنا شدهایم. با اشعار او عاشقی کردهایم و گاه پیش آمده آثار وی را به صورت موزون و آهنگین به گوش جان سپردهایم.
اولین اثر سروده سعدی بوستان است که در سبک حماسی، با محتوای اخلاق و تربیت است.
باب اول بوستان سعدی در عدل و تدبیر رأی است. حکایتی دارد که میفرماید:
“شنیدم که در وقت نزع روان/ بهرمز چنین گفت نوشیروان
که خاطر نگهدار درویش باش/ نه در بند آسایش خویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس/ چو آسایش خویش جویی و بس”
در همین سه بیت از اولین باب بوستان سعدی، با مضامین مهمی آشنا میشویم که به زبانی بسیار ساده و قابل فهم همگان آمده است. در این ابیات آمده است که انوشیروان در هنگام مرگ به فرزندان خود پندی داد که مراقب احوال زیردستان و مستمندان باش، نه تنها به فکر آسایش خود. که در غیر اینصورت کسی در پادشاهی تو آسودگی نخواهد داشت.
توصیهای که در هر زمان و هر دورهای کاربرد دارد و گویا سعدی، وصیت خود را به جهانیان در قالب اشعار خود به یادگار گذاشته است.
باب دوم بوستان در احسان و نیکی است. آغاز این باب در توجه به معنویت است و در ابیات اولیه بر این موضوع توجه دارد که کسی آسوده در دل خاک میخوابد(اشاره به مرگ) که مردم با خیالی آسوده از او به خواب میروند.
و در تمام این باب به موضوعاتی چون لزوم محبت به ایتام، تواضع به زیردستان و لطف و گذشت پرداخته است.
باب سوم آن در عشق و مستی و شور است. و بیت اول از زخمی که مرهمش یار است میگوید.
چند بیت از اشعار شور انگیز او در این باب:
“طبیبی پریچهر در مرو بود/ که در باغ دل، قامتش سرو بود
نه از درد دلهای ریشش خبر/ نه از چشم بیمار خویشش خبر
حکایت کند دردمندی غریب/ که خوش بود چندی سرم با طبیب
نمیخواستم تندرستی خویش/ که دیگر نیاید طبیبم به خویش
بسا عقل زور آور چیره دست/ که سودای عشقش کند زیردست
چو سودا خرد را بمالید گوش/ نیارد دگر سر برآورد هوش”
باب چهارم بوستان در تواضع است. با شعر معروف “یکی قطره باران ز ابری چکید” که در کتب درسی مدرسه آمده است شروع میشود و دارای چند حکایت تاثیر گذار در تمجید تواضع است.
اما حکایت پنجم در رضا و آرامش خیال در قبول تقدیر است. در گیر و دار زندگی و در گرفتاریهایی که پیش آمده چه خوب است اگر این اشعار و حکایات شیرین سعدی را بخوانیم و زاویهی دید خود را تغییر دهیم.
باب ششم در قناعت و باب هفتم در تربیت است. باب هشتم به شکر در عافیت میپردازد و در این روزهای قرنطینه، اگر در خانه ماندهایم و شرایط برای ما خسته کننده شده است، این ابیات به ما کمک میکنند که بدانیم این عمل برای حفظ سلامت خود و خانوادهمان چقدر ارزشمند است.
باب نهم در توبه و باب آخر در مناجات است.
همانطور که دیدیم، استاد سخن در یکی از آثارش راه زندگی را به صورت کامل، خلاصه و شیرین به ما آموخته است و با مطالعهی آثار این شاعر ایرانی نامدار، میتوان به درجات بالاتری از اخلاقیات رسید.
نرگس اخگری