اوضاع دراماتیک اداره تئاتر در روزگار ما
اوضاع دراماتیک اداره تئاتر در روزگار ما
درتازه‌ترین تغییرات ساختاراداری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، «اداره‌کل هنرهای نمایشی» به «دفتر هنرهای نمایشی» تقلیل جایگاه یافته است. این تصمیم درحالی اتخاذ شده که جامعه تئاتری و هنرهای نمایشی، سال‌هادرپی ارتقای جایگاه خود به یک سازمان مستقل، همانند سازمان سینمایی، بوده است. بنابراین طبیعی است که چنین تغییری، نگرانی‌ها را درباره آینده و اهمیت تئاتردرحوزه مدیریت فرهنگی کشور افزایش دهد.

اوضاع دراماتیک اداره تئاتر در روزگار ما

به گزارش واحد فرهنگی خبرگزاری صبح اقتصادزنده یادجمشید مشایخی نخستین فردی بود که به استخدام اداره هنرهای دراماتیک درآمد. هنرمندانی چون عزت‌الله انتظامی، عباس جوانمرد، علی نصیریان، رکن‌الدین خسروی، جعفر والی، داوودرشیدی، غلامحسین ساعدی، حمید سمندریان، شارمانی گل، ‌پری گلوبندکی، ملوک مولوی و دهها نام درخشان دیگردرعرصه هنرهای نمایشی کشوربه نوعی محصول اداره تئاترهستند که بعد از انقلاب به اداره کل هنرهای نمایشی تبدیل شد، هرچند این اداره کل علیرغم نام پرطمطراقش هرگز آن عظمت، شکوه و تاثیرگذاری آن اداره کوچک را نداشت، حالا خبررسیده که نه تنها شکوه و تأثیرگذاری گذشته بلکه همین نام پرطمطراق نیز قراراست از تشکیلات دولتی تئاتر ایران برداشته شود.
جمشیدمشایخی، بعد از پیروزی انقلاب نیز به‌عنوان رئیس اداره تئاتر انتخاب شد، اما درهفتم اردیبهشت ماه ۱۳۵۹از سمت خود استعفا داد و علت استعفایش را احضارهنرمندان درردیف ساواکی‌ها و معتادان به دادگاه انقلاب عنوان کرد.درتازه‌ترین تغییرات ساختاراداری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، «اداره‌کل هنرهای نمایشی» به «دفتر هنرهای نمایشی» تقلیل جایگاه یافته است. این تصمیم درحالی اتخاذ شده که جامعه تئاتری و هنرهای نمایشی، سال‌هادرپی ارتقای جایگاه خود به یک سازمان مستقل، همانند سازمان سینمایی، بوده است. بنابراین طبیعی است که چنین تغییری، نگرانی‌ها را درباره آینده و اهمیت تئاتردرحوزه مدیریت فرهنگی کشور افزایش دهد.
بعدازپیروزی انقلاب اسلامی، برای اولین بارساختاراداری تئاترایران دربدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریف شد و در ساختارجدید، هنرهای نمایشی به همراه موسیقی و هنرهای تجسمی ذیل معاونت امورهنری وزارت ارشاد قرارگرفت. اما، سینما به دلیل نفوذ و نوع نگاه مدیران و افراد تصمیم‌گیرنده وقت، دارای یک معاونت به عنوان معاونت سینمایی درچارت تشکیلاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد.
قرارگرفتن بخش های هنری مهم و تأثیرگذاری چون؛ تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی ذیل یک معاونت، کم توجهی برنامه ریزان و جدی نگرفتن این عرصه‌ها درحوزه مدیریت و تصمیم‌گیری را به وضوح نشان می داد.
با این تصمیم، معاونت امورهنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف بود، بودجه‌ای را که دریافت می‌کندمیان ۳ زیرمجموعه اصلی تقسیم نماید. این روند نه تنهامانع گسترش و توسعه این عرصه‌های هنری به لحاظ ساختاری و حمایتی شد، بلکه دریافت بودجه متناسب با فعالیت‌ها و نیازها را نیزبرای این بخش ها دچارمشکل کرد.” اداره تئاتر”

با این وجود، درآن دوران، تئاترذیل معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان «مرکز هنرهای نمایشی» دارای ساختاری اداری شد.
با فعالیت مرکزهنرهای نمایشی و روند رو به رشد تعدادهنرمندان تئاتری و نیازی که درنقاط مختلف کشور به لحاظ فعالیت و زیرساخت وجود داشت، بحث برسر شکل‌گیری سازمان تئاتربطورجدی و در همه سطوح شکل گرفت.
درآن مقطع، تمامی آحادجامعه تئاتری، مدیران، مسئولان و تصمیم‌گیرندگان فرهنگی و هنری به شدت پیگیر، به سرانجام رسیدن این مطالبه بودندکه اگراین خواسته محقق می شد، هنرهای نمایشی نیز مانند سینما باخارج شدن از ذیل معاونت امور هنری دارای ساختاراداری مستقلی دربدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می شد و می توانست ضمن بهرمندی از بودجه‌ای مشخص و متناسب با فعالیت‌ها و نیازها، چشم‌انداز رشد، توسعه و گسترش این هنررا ترسیم نماید.
متأسفانه علیرغم مطالبه جدی خانواده تئاتر، با تغییرمدیران و مسئولان تصمیم‌گیرنده درمقاطع مختلف، موضوع شکل‌گیری سازمان تئاتر، درحدحرف باقی ماند و با گذشت چند دهه، مرکز هنرهای نمایشی نیز به اداره‌کل هنرهای نمایشی تقلیل جایگاه پیدا کرد.
خبرنگاران قدیمی حوزه نمایش می توانند شهادت دهند که این تغییر «مرکز» به «اداره‌کل» به شکلی کاملاً نامحسوس و در قالب تعریف چارت سازمانی وزارت ارشاد شکل گرفت و درادامه دراخبار منتشر شده از سوی این وزارتخانه تثبیت شد.
با وجود برخی واکنش‌های جامعه تئاتری تغییری دراین وضعیت ایجاد نشد و ساختار اداری و مدیریتی تئاترکوچک‌تر شد.
این کوچک شدن تشکیلات هنرهای نمایشی درحالی بود که رفته رفته معاونت سینمایی وزارت ارشاد به سازمان سینمایی تبدیل و حوزه سینما وضعیت مناسب تری به لحاظ ساختاری به دست آورد.
هرچندطی یک دهه گذشته، مطالبه شکل‌گیری سازمان تئاتر نیز باردیگر مطرح و مدیران و مسئولان هنری وقت نیز اعلام کردند که در راه تحقق این خواسته گام برمی‌دارند و حتی وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی هم طی یک دهه اخیر به نوعی خود را موافق شکل‌گیری سازمان تئاتر نشان دادند، اما درعمل هیچ اقدام مشخصی برای توسعه ساختار و چارت سازمانی هنرهای نمایشی نگرفت و برخلاف مطالبه همیشگی جامعه تئاتری، به تازگی بازهم هنرهای نمایشی دراین بخش کوچک‌تر و «اداره‌کل هنرهای نمایشی» به «دفترهنرهای نمایشی» تقلیل منزلت پیدا کرده است.

معلوم نیست این تغییرات طی چهاردهه گذشته برچه اساسی شکل گرفته و چرا هنرهای نمایشی، علیرغم نیازجدی و مطالبه بحق جامعه تئاتری، دارای ساختاراداری متناسب با شان و جایگاه آن درحوزه فرهنگی و هنری کشور نمی‌شود؟

بدون تردید اتخاذ چنین تصمیمی، تضعیف زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های نمایشی، تضییع حقوق صنفی، ایجادتشتت دروفاق و همدلیِ جامعه هنری و انزوای بیشتر تئاترو هنرهای نمایشی را درپی خواهد داشت.

حرف آخر این که، تئاتربه عنوان یک هنر تأثیرگذار، نقشی کلیدی درپرورش و غنای فرهنگ ایفا می‌کند؛ زیرا با نمایش داستان‌های مختلف و شخصیت‌های متنوع، جامعه را با جنبه‌های گوناگون زندگی و فرهنگ آشنا کرده، تفکر و آگاهی را درمیان مردم برمی‌انگیزد و به درکی عمیق‌تر ازمفاهیم فرهنگی کمک می‌کند. تئاترمدرن، با ترویج نمایش‌های هدفمند، به گسترش آگاهی فرهنگی و ارتقاء سلیقه هنری مخاطبان یاری رسانده و آن‌ها را به سمت آثارو مفاهیم عمیق‌تر سوق می‌دهد.

  • منبع خبر : ایرنا