دلنوشتههای هنرمندان در سوگ بهرام بیضایی/ در روز تولدت زنده ای و زنده خواهی ماند
به گزارش واحد فرهنگی خبرگزاری صبح اقتصاد محمدرضا شفیعی کدکنی، اصغر فرهادی، صابر ابر، جمشید هاشمپور، هوتن شکیبا، حسن فتحی، سعید روستایی، پوران درخشنده، شبنم قلیخانی، پرویز پرستویی، نوید محمدزاده، ایوب آقاخانی، مهدی سلطانی، ملیکا شریفینیا، کوروش سلیمانی، میترا رفیع، امیرحسین رستمی و افشین هاشمی از جمله هنرمندانی بودند که با انتشار پیامهایی در فضای مجازی، از جایگاه تأثیرگذار بیضایی در فرهنگ، ادبیات، تئاتر و سینمای ایران یاد کردند.
ایرانیتر از بیضایی نشناختهام
اصغر فرهادی در این باره نوشت:
بهرام بیضایی، آموزگار بزرگ من که شیفتهوار آثار، سخنان و بالاتر از آن عشقش به فرهنگ این سرزمین را با تمام وجود دنبال کردهام، حالا در غربت دنیا را ترک کرده است.
حقیقتا ایرانیتر از بهرام بیضایی در این روزگار نشناختهام و چه تلخ که این ایرانیترین ایرانی، هزاران هزار فرسنگ دور از ایران چشم بر جهان فرو میبندد.
خاطره ای سیف الله صمدیان از شب هزار و یکم
سیف الله صمدیان نیز با اشاره به فقدان استاد بیضایی نوشت:
آن شب، یک شب از شبهای اجرای
نمایش “شب هزار و یکم” بهرام بیضایی بود در تهران سال ۱۳۸۲
که با گروه مرکز فیلم تصویر، در حال تصویربرداری سه اپیزود نمایش بودیم با جمعی پرشور و حرفه ای از چهرههای بازیگری تاتر ایران در قاب
دوربین هایمان!
…نمیدانم امشب شب چندم از هزاران هزار شبی است که ماتم در ماتم و سیاهی در سیاهی، بار دیگر از دست دادن “جان شیفته “ای را تجربه میکنیم و من بیدرنگ به یاد یکی از رورانس های همان نمایش افتادم که آخرین حضور بهرام جان مان روی سن تاتر در تهران بود؛ مردی که با عشق و عاطفه و بزرگی تمام روبروی تماشاچیان به موازات کف صحنه تاتر خم میشد؛
با همان سرِ سرفرازی که هیچگاه بجز برای هنر و فرهنگ ایران
خم نشد!
بغض مهدی هاشمی
مهدی هاشمی نیز با انتشار یک ویدئو در سوگ استاد بیضایی گفت: استاد بزرگ ما خورشید فرهنگ ما غروب کرد. استادی که خشمگین بود عصبانی بود از آنچه می باید باشد اما نبود و در این عرصه تنگ کاری کرد کارستان.
او به ما درخشش تاباند به فرهنگی که برای ما است اما آنرا نمی شناسیم او نور آورد.
تازه زندگی بهرام عزیز شروع شده است.
سوگواری با سکانس پایانی فیلم مسافران
مجید مظفری بازیگر آثاری همچون مسافران و سگ کشی به کارگردانی بهرام بیضایی با انتشار سکانسی از مسافران نوشت:
نه بهتره نگیم مرگ
این پایان کسی نیست
شما به شکل خاطره و تاثیراتتان در ما ادامه دارید
استاد. رفیق، بهرام
سفرت پرنور
هنرمندی که یگانه بود
کورش سلیمانی بازیگر تئاتر نیز در متنی نوشت:
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
دشوار است در آشوب ذهنیِ پی آمدِ خبری چنین تلخ، نوشتن … اما چیزی هم جز نوشتن و تسلیت گفتن به یکدیگر، مگر می تواند آرام مان کند؟!
آثار بیضایی گرچه در نگاه نخست، سعی در بازنماییِ ایران و ایرانی در دوره های دور و معاصر، با شیواترین کلام، پرداخته ترین شخصیت ها و نمایشی ترین موقعیت ها را دارد اما غربت و غرورِ توامان ایرانی، در جهان هزاررنگ دیروز و امروز را به بهترین شکل در آثار او می توان یافت و از این روست که آثار او در نمایشنامه نویسی و سینما از بهترین محل های رجوع برای آیندگان در بازشناسی دوران های تاریخی این سرزمین خواهد بود، آنچنان که برای ما بود …
بهرام بیضایی هنرمندِ ذوالفنونِ عرصه ی تئاتر و سینما، هنرمندی اثرگذار و یگانه بود که هیچ کس را یارای نزدیک شدن به جایگاه او در همه ی این سالها نبود و بعید است تا سالها بتواند باشد … بهرام بیضایی عاشق ایران بود، همچون تمامی هنرمندان و ادیبان بزرگی که می شناسیم … این کیمیایِ عشق به خاکِ «ایران» چه اکسیرِ تمام نشدنی ست که هرکسی از آن بهره برد جاودانه شد، چون ایران که جاودانه می ماند تا فرزندانی از اینگونه را مادران بازهم بپرورند …
و ما چه خوشبخت بودیم که با او هم عصر بودیم و آثار او را با او بر صحنه های تئاتر و بر پرده ی سینما دیدیم … امید که خوشبخت تر باشیم، با ادامه دادن راه و نگاه خردمندانه و هنرمندانه ایشان در هنر و نهراسیدن چون ایشان، از هر دشواری و سختی که بر سر راه هنر و هنرمندی ست …
بهرام بیضایی؛ خردمندی فرزانه بود، که در دنیای تئاتر و سینمای ایران در تمامیِ سالهایِ هنرنمایی خود، در اوج درخشش، تنها شبیه خودش بود و هیچ کس شبیه او نشد … و ما تا همیشه به روشنگری او، به هنر او و به قلم او بسیار مدیونیم …
این فقدان بزرگ را به ایران، عموم هنرمندان ، به ویژه خانواده ی گرامی ایشان و همکار ارجمندمان خانم مژده شمسایی، یار و همسرِ همراه و هم دلِ ایشان صمیمانه تسلیت عرض می کنم.
نامش، یادش و آثارش _ که بی تردید هنر تئاتر ما را به بالاترین اوج ها رساند _ تا همیشه جاودان و روح بلندش در آرامش و مهر بی پایان پروردگار …
او راه به خویش می رود
رسانه مجازی شفیع کدکنی شاعر و نویسنده کشورمان همنوشت:
او به راهِ خویش میرود
بیکه اعتنا کند
برین و یا برآن
میشکافد آسمانِ سبزِ صبح را
رو به رنگهای بیکران.
محمدرضا شفیعی کدکنی
از این پس به چه کسی باید اقتدا کرد؟
پرویز پرستویی نیز با انتشار متنی با اشاره به دیدار آخرش با استاد بیضایی در آمریکا و گفت وگو با استاد نوشت:
ضمن احترام به همه هنرمندان واقعی، از این پس به چه کسی باید اقتدا کرد؟
چه مخلوقاتی آفریدی آقای بیضایی
میکاییل شهرستانی نیز در واکنش به فقدان استاد بیضایی نوشت: برایش آرامش می خواهم چون نداشت نگذاشتند داشته باشد. برایش آرامش آرزو می کنم برای بهرام عزیزمان دُردانه مان. چون دلتنگ اتاقش بود. دفتر کارش. همانجا که می نشست و میآفرید. چون خالقی که مخلوقش را. و چه مخلوقاتی آفریدی بیضایی نازنین که یک به یک یادگارت باقی میماند.
ادای دین حسن فتحی
حسن فتحی کارگردان سینما نیز با نوشته از بهرام بیضایی یاد او را گرامی داشت.
فتحی نوشت: آنگاه که من نومید بودم کسی چهرهام را ندید. گفتم بی شک اکنون در رویای کسی هستم و او از رنج من در رنج است.
هرگز اندوه بیضایی را نفهمیدیم
نیکی کریمی هم در سوگ بهرام بیضایی با اشاره به کارنامه کاری و نگاه متفاوت بهرام بیضایی در انجام کارهای هنری و سختیهایی که تحمل کرد نوشت:
او دور از مرکز، دور از قدرت و دور از هیاهو زندگی کرد نه از سر قهر بلکه از سر وفاداری به خودش
ما هرگز عمیق اندوهش را درست نفهمیدیم
وقتی از همه آنچه کاشته بود گذشت
نمیدانم
نه آنچه بر او گذشت و نه آنچه از این تبعید خودخواسته میخواست شاید و حتما در آزادی انتخابش سخت اما زنده و تپنده زندگی کرد.
در ادامه، بخشی از پیامها و دلنوشتههای هنرمندان در سوگ این چهره ماندگار فرهنگ و هنر ایران که در فضای مجازی منتشر شده مرور شده است.
بهرام بیضایی، نویسنده، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، پژوهشگر و کارگردان نامآشنای ایرانی، در روز تولدش دار فانی را وداع گفت.
او متولد پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران بود و سالهای پایانی عمر خود را در آمریکا سپری میکرد
- منبع خبر : ایرنا








































