تیوریسین اصلاح طلبان ، سعید حجاریان در مقاله ای با عنوان”کدام اصلاحات زنده است” درمجله چشم انداز ایران که از جرگه هواخواهان ملی ، مذهبیون است به آسیب شناسی اصلاحات منبعث از عملکردها پرداخته است می نویسد تنها راه نجات کشور، نه “انقلاب در انقلاب” است و نه”استمرار انقلاب” و نه ” آمدن کف خیابان” […]
تیوریسین اصلاح طلبان ، سعید حجاریان در مقاله ای با عنوان”کدام اصلاحات زنده است” درمجله چشم انداز ایران که از جرگه هواخواهان ملی ، مذهبیون است به آسیب شناسی اصلاحات منبعث از عملکردها پرداخته است می نویسد تنها راه نجات کشور، نه “انقلاب در انقلاب” است و نه”استمرار انقلاب” و نه ” آمدن کف خیابان” بلکه همان اصلاحاتی است که هنوز جسارت تعریف چیستی و نسبت آن با اندیشه سیاسی امام را پیدا نکرده است. لذاحجاریان معتقد است که :
*از آنجا که جوهره اصلی اصلاحات پیشنهادی توسعه سیاسی بود با غفلتی محرز به اقتصاد و فرهنگ بی توجه بوده ایم.
*نقدهای درون سازمانی را به خاطر ترس از رقبا به اجتماع نکشاندیم.
*اصلاح طلبانی در حد انجمن های اسلامی دانشجویی حرفه ای نبودند واز جیب خرج می کردند.
*ما در عمل نتوانستیم منافع متضاد اقشاری که به جامعه مدنی رای دادند را براورده کنیم.
*در اجرا باید به امر عدالت و فقرا در جامعه هم توجه می شد که نشد وخلا آن امثال احمدی نژاد را هوشیار و مسلط کرد.
* نخبه گرائی مانع تحقق جامعه محوری گردید و جامعه اصلاحات را بر نتابید.
*اصلاح طلبانی مشغول زد و بندبودند و بد نامی آفریدند.
*عدول برخی خط امامی ها از مواضع پیشین خود که منجر به لو دادن عبور از امام گردید .
*نهادهای موازی اطلاعاتی را پیش بینی نمی کردیم و به عبارتی وزارت نتوانست حمایت کند.
سعید حجاریان در این آسیب شناسی در الفاظ آشکار و پنهان نکاتی را بیان میکند که مداقه در آنها بسیار روشن کننده است که بدان در حد ظرف مقاله و بضاعت مزجاه می پردازم .
هدف گزاری اصلاحات در ساختار سیاسی اجتماعی ایرانی که انقلاب اسلامی موجب احیای تفکر دینی در آن شده بود بدون توجه به مشی امام بسیار بسیط و همه جانبه دیده شده بود که از توده ای ها تا شاه پرستان را در خود جای میداد و مانع اصلی تحقق نیافتن برخی اصلاحات که حتی از نظر نظام مفید هم مینمود گردید.
اینکه برخی نزدیکان به مرکزیت جریان اصلاح طلبی بسمت و سوی حذف مرجعیت دینی در اداره نظام رفتند مشی اصلاحات نبود و حجاریان حاضر به محکوم نمودن ایشان نیست.
اینکه در مسیر انتخاب شعار ها ایران برای همه ایرانیان زیبا مینمود اما مفهوم واقعی آن سکولاریزم عملیاتی را در پنهان خود پروریده بود را حجاریان باز نمیکند تا معلوم شود فاصله بین آشکار و پنهان اصلاحات چه بوده است.
اینکه جریان شکل گرفته از تفکر عبدالکریم سروش که آشکارا نفی وحی و الهی بودن قرآن کریم است قرار بوده محور تئوریک و در ساختار سازی جامعه مدنی نقش داشته باشد در کلام حجاریان نیامده است.
اینکه چارچوب نظام در حد و حصر قانون اساسی به حراج جریانات غرب گرا برود در ظاهر نماد نداشت لاکن با نشستن با هابرماس ها و ان جی او های امریکایی در باطن دیکته شده بود در بیانات حجاریان ظهور و بروز ندارد.
اینکه از امام امت رحمت الله علیه در جایگزین کردن منتسبان ایشان کاملا بشکل ابزاری استفاده میشد و از همه آنچه امام در طول سی سال مبارزه خود با بی دینی و بد دینی اظهار میشد در یک کلمه کوتاه ایشان با عنوان میزان رای مردم است خلاصه میشد در سخنان حجاریان اثری نمیبینیم.
اینکه روشنفکری چپ مابانه در گرو معامله با غرب در پنهان بستر ایدئولژی اصلاح طلبی را تبیین و مبنا قرار داده بود در بیان حجاریان نیامده است.
جناب حجاریان باید به شاکله پیوستگان به جریان اصلاحات نگاهی نو بیاندازند و از اکبر گنجی سئوال کنند با چه مبنایی در اصلاح طلبی میتوان مهدویت را نشانه رفته آنرا نفی مطلق نموده و ریشه شیعه گری را به باج تاراج ببرند فی الواقع از کجای اصلاحات بر می اید؟
اینکه تصورات حلقه کیان بتواند اصول دموکراتیک تعریف نماید محل تجزیه تحلیل حجاریان نیست.
جناب حجاریان از شما سئوال میکنم محمد رضا خاتمی با شماست یا از شما نیست؟ او در اصلاحات سردمدار اجرا بوده یا نبوده اعمال و رفتار وبیانات اصلاح طلبانه او محل انتقاد و ایراد شما هست یاخیر؟
جناب حجاریان همان بهتر که به اقتصاد و اجتماع و فرهنگ نپرداختید
چقدر خوب است که اذعان میکنید که پرداختن به امور سیاسی شما را از پرداختن به مسائل اقتصادی باز داشت و الا لابد تزی برای اقتصاد ارائه میکردید که در ایران اسراییل هم قابلیت سرمایه گزاری با مشارکت را داشته باشد؟
البته نفس انتقاد و آسیب شناسی جناب حجاریان که از دوستان دوران دبیرستان این حقیرند را تمجید می کنم اما نحوه برخورد محدودشان محل ابهام و انتقاد اینجانب است.
شما یا نظام را قبول دارید و یا ندارید/ شما یا در مسیر استحاله تفکر دینی در این کشور هستید یا نیستید/ شما عناصری را که اصلاحات را به بن بست کشاندند از خود میدانید یا نمیدانید؟ اینکه امور اولیه آسیب شناسی یک جریانند و اگر با صراحت به این نوع مطالب نپردازید کما فی السابق به سفسطه بافی متهمتان میکنند. امید که بضاعت کم و ناچیز من بتواند اثری در تبیین شفاف مسیر اصلاحات با عوامل غیر مشکوک باقی نهد. ان شا الله
حمیدرضا نقاشیان