حمیدرضا نقاشیان – «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در هفته گذشته در سخنان ضدایرانی در محل اندیشکده «هریتیج»، ۱۲ شرط را برای ایران عنوان کرد و گفت اگر ایران به آنها عمل کند آمریکا حاضر است تا روش خود را تغییر دهد. توقف فعالیت موشکی، توقف حمایت ایران از محور مقاومت در منطقه، توقف غنیسازی، […]
حمیدرضا نقاشیان – «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در هفته گذشته در سخنان ضدایرانی در محل اندیشکده «هریتیج»، ۱۲ شرط را برای ایران عنوان کرد و گفت اگر ایران به آنها عمل کند آمریکا حاضر است تا روش خود را تغییر دهد. توقف فعالیت موشکی، توقف حمایت ایران از محور مقاومت در منطقه، توقف غنیسازی، بازرسی نامحدود ماموران آژانس از تمامی سایتهای ایرانی، آزادی جاسوسان آمریکایی دستگیر شده در ایران، خروج نیروهای مستشاری ایران از سوریه، خلع سلاح حشدالشعبی در عراق و…از جمله شروط پمپئو برای ایران بود.
سخنان تهدید آمیز مایک پمپئو علیه ایران در ابعاد نپختگی و خارج از سیکل دیپلماسی از چند جهت قابل تحلیل است .
اول اینکه تمامی محورهای این سخنان در حوزه تامین خواسته داخل امریکا آنهم بخش کوچکی که در دایره حضور در اطراف دونالد ترامپ زندگی میکنند، صورت گرفت
دوم اینکه این سخنان نشان میداد حمله موشکی سوریه به جولان رنگ از رخسار آمریکاییها پرانده و ایشان تهدید به نابودی اسراییل را جدی گرفته و به شدت ترسیده اند.
سوم این که این سخنرانی در واقع به نکاتی اشاره میکرد که بجز بحث اصابت موشک به جولان بقیه همه تکرار سخنان دیگران و کپی برداری از نگاه تند روانه چند نفری در کاخ سفید بود.
چهارم اینکه واقعا آمریکایی ها در مواجهه با ایران اسلامی درمانده شده و همانند غریق به هر خس و خاشاکی دست تقاضای استمداد و مساعدت می ازند.
پنجم اینکه آمریکا به درستی فهمیده است که اسرائیل در لحظاتِ احتضارِ خود بسر می برد ، و کوتاه ترین راه چاره را در این میبیند که باید ایران را بیش از پیش در تنگنا قرار دهد!
ششم اینکه با پنهان کردن حال حیات و مرگ محمد بن سلمان در بیش از یکماه گذشته ، آمریکا متوجه فرا رسیدن دوران فروپاشی عربستان نزدیک است.
هفتم اینکه وقتی وزیر خارجه آمریکا در خصوص تحریم دولت ایران سکوت میکند ولی به سراغ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفته و درست به خال میزند که اگر سپاه نباشد دولت کاری در منطقه به منافع امریکا نخواهد داشت.
هشتم اینکه وقتی دولت و ساختار کاخ سفید ریال ایران را نشانه گرفته اند این مفهوم به ذهن متبادر میشود که چرخ ادامه حیات انقلاب اسلامی با اقتصاد داخلی در گردش و آمریکا از باز ایستاندن آن فی الواقع خود را ناتوان ارزیابی میکند.
نهم اینکه جهان در یک محور استفاده از نفت خلیج فارس با پیچیدگی عظیمی مواجه است و در برخورد با ایران بجز پذیرفتن حیات و شروط و تفاهم با ایران راهی در مقابل خود نمیبیند.
دهم اینکه فضای رسانه ای بسیاری از اقدامات و مواضع با هدف جریان سازی صورت می گیرد و حتی اگر چندان با واقعیت هخوانی نداشته باشد نیز چندان موضوعی نمی افریند. اما این مسئله در عالم مبادلات دیپلماتیک بسیار متفاوت است. چرا که رفتارها و مواضع سیاستمداران باید منطبق بر محذورات و مقدورات داخلی و بین المللی صورت بگیرد. در غیر این صورت عالم سیاست با رسانه نیز تفاوتی ندارد. به همین دلیل معمولا سیاستمدارانی که مرز رسانه و سیاست را تشخیص نمی دهند به عنوان افرادی پوپولیست و ونا وارد و نپخته در عالم سیاست مطرح می شوند. یکی از نمونه های معروف در این مورد نگاه کودکانه و خارج از عرف دیپلماتیک مایک پمپئو وزیر خارجه جدید آمریکا است. وی در اظهاراتش نشان داد که کاملا با تاریخ دیپلماسی و هنر دیپلماسی بیگانه بوده و به نحوی رفتار خود را منطبق با شرایط رسانه ها تنظیم کرده است.
یازدهم اینکه فارن پالیسی یکی از رسانه های معتبر آمریکا در زمینه تحلیل و ارائه راهبرد در همین رابطه در گزارشی نوشت: «طرح پمپئو درباره ایران یک خیال واهی است».
این رسانه در ادامه این گزارش آورده است: «دونالد ترامپ و مایک پمپئو مدعی داشتن یک استراتژی برای مقابله با تهدید ایران برای منطقه و بویژه اسرائیل و عربستان ، میباشند ولیکن پرسش این است که این استراتژی کجا تبیین و کجا مصوب و کجا بیان شده است» ؟
دوازدهم اینکه روزنامه اکونومیست نیز در این زمینه نوشت: حتی در بین محافظه کاران سیاست خارجی آمریکا نگرانی هایی درباره احساسات آشکار فرقه گرایانه پمپئو وجود دارد و آنها معتقدند که این امر می تواند مشکل آفرین باشد.
سیزدهم اینکه ایان برمیر رئیس گروه اروسیا و تحلیلگر مسائل سیاسی جهان، درباره پمپئو می گوید: «وی درباره مسائل امنیت ملی بیشتر یک فرد تندرو است. این تحلیلگر پمپئو را فردی باهوش دانست اما همچون طبل توخالی توصیف کرده که با ترامپ به خوبی کنار می آید. برمیر تاکید دارد، چنین خصلتی باعث می شود که وی سیاست امنیت ملی متوازنی را دنبال نکند.
اما مشکلات پمپئو به اشتراک نظر و وفاداری به رئیس جمهوری دمدمی مزاج و نداشتن تجربه در حوزه دیپلماسی محدود نمی شود. به عبارت دیگر، تعصب وی به باورهای مذهبی مسیحی اش، تجربه جدید دیپلماتیکش را دشوار کرده است. پمپئو که یک مسیحی انجیلی تندرو است ادبیات اسلام هراسانه ای دارد».
چهاردهم اینکه دنیل آر دیپتریس روزنامه نگار سیاسی از بُعد دیگر به چالش های ریاست پمپئو در وزارت امور خارجه آمریکا پرداخته است. وی بااشاره به مشکلات وزارت امورخارجه آمریکا از خالی بودن برخی ازپست ها گرفته تا کمبود پرسنل در مطلبی که در شبکه الجزیره منتشر شد، نوشت: اگر پمپئو می خواهد جانشین بهتری برای تیلرسون باشد باید کمبودها در دانش و تجربه در حوزه سیاسی را برطرف کند. وی افزود: اختلافات سیاسی و شخصیتی بین ترامپ و تیلرسون بیش از آن بود که روابط کاری مناسبی بین آنها برقرار شود.اختلافات آنهادرباره رویکرد دیپلماتیک در قبال کره شمالی، توافق هسته ای ایران و موضوع اختلافات کشورهای عربی با قطر بسیار آشکار بود. پمپئو که بیشتر به عنوان یک جنگ طلب در سیاست خارجی قلمداد می شود، قبل از تایید در سنا در مواضعی مغایر با مواضع قبلی اش گفته بود، دیپلماسی را به جنگ ترجیح می دهد و به دنبال راه حل هایی برای نجات توافق هسته ای خواهد بود. اما اظهارات وی درباره توافق هسته ای و تحریم ایران در سخنرانی خود فاصله بین حرف تا عمل را نشان داد. اکنون باید منتظر ماند تا معلوم شود وفاداری وی به ترامپ و شعارش درباره «آمریکا در اولویت است» همچنان وی را در تیم ترامپ نگه خواهد داشت یا وی نیز همچون برخی دیگر از مقام های آمریکایی به اخراج شدگان کاخ سفید خواهد پیوست.
حال و با توجه به محورهایی که بدانها اشاره رفت می توان این طور نتیجه گرفت که اعلام شروط۱۲ گانه پمپئو شاهد این واقعیت است که دیپلماسی کاربرد نیرنگ و فریب خود را در دوره ترامپ به خیالبافی و رویاپردازی سوق داده تا به تامین حد اقل های نیاز روانی اردوگاه وحشت زده بخش از غرب تسکین موقتی داده باشد چرا که آمریکا در ۴۰ سال گذشته در کمتر مسئله ای موفق به کنار آمدن با ایران شده است.
چرا که ایران کشوری انقلابی و متکی بر اصولی مشخصی است. تنها یکی از خواستههای دولت آمریکا مبنی بر اینکه “ایران باید غنیسازی را به طور کامل قطع کند”، به مدت ۱۰ سال (از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳) در مرکز مناقشه دیپلماسی بین ایران وجهان قرار داشته است.
فراموش نمیکنیم که در فضای مذاکرات هسته ای که به برجام منتهی گردید اوباما اعلام کرد که علیرغم اصرار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، غنیسازی صفر در ایران غیرواقعبینانه بوده و راه را برای هرگونه مصالحه و رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک بسته و در واقع تنها یکی از مشکلات بین ایران و آمریکا ۱۰ سال زمان برد تا دو طرف به برخی تفاهمات آنهم با اما و اگر های بی اعتمادی نایل ایند.
حال چگونه پمپئو ۱۲ شرط اساسی را برای تغییر رفتار ایران عنوان کرده است. این مسئله بزرگترین دلیل بر درماندگی های اصولی و