حمیدرضا نقاشیان – چند روز گذشته وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران که بنظر میرسد نیاز به یک پالایش و گزینش مجدد را روز بروز بیشتر نشان میدهد درگیر دیدارهای دیپلماتیک با کاردار آلمان و سفرای فرانسه و بلژیک در تهران بود. این دیدار ها در شرایطی انجام میشوند که حسن روحانی در سوئیس و […]
حمیدرضا نقاشیان – چند روز گذشته وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران که بنظر میرسد نیاز به یک پالایش و گزینش مجدد را روز بروز بیشتر نشان میدهد درگیر دیدارهای دیپلماتیک با کاردار آلمان و سفرای فرانسه و بلژیک در تهران بود.
این دیدار ها در شرایطی انجام میشوند که حسن روحانی در سوئیس و اتریش با اتخاذ مواضعی که از بیان او نادر بوده موجب خوشحالی در برخی اشخاص که او را نمیشناسند در داخل و نگرانی در بازارهای نفتی اروپا و امریکا شده بود .
حادثه از آنجا آغاز می شد که یکی از کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در آلمان توسط پلیس آلمان با این اتهام که قصد انجام عملیات تروریستی علیه منافقین را داشته است، دستگیر شده و منافقین این ماجرا را در بوق تبلیغاتی کرده بوده اند.
حضرت عباس وزارت خارجه جناب عراقچی هم در غیاب وزیر خارجه ایران که همراه روحانی به سفر رفته
سران سفارتخانه های مرتبط با موضوع دستگیری را احضار و مراتب بی گناهی ایران و سناریو بودن ماجرا را برایشان توضیح داده است.
اما بحث یقینا به اینجا ختم نمیشود چرا که این روزها اروپا در تدارک ارائه بسته پیشنهادی بمنظور حفظ برجام آنگونه که آنها میخواهند است.
سناریوی منافقین میتواند بخشی از جامعه سیاسی تند روی طرفدار نگاه صهیونیسم در اروپا را علیه مواضع حفاظت از برجامی اروپا بشوراند.
این شوریدن اگر خود سناریوی فشار تلقی نشود، تاحدی خواهد توانست جو علیه ایران را در جریان برجام بسود امریکا که علاقمند به ابطال برجام است دامن بزند.
همه این اتفاقات درست وقتی بروز میکنند که ایران در فشار تحریمها و سناریوی به شکست کشاندن اقتصاد داخلی و متاثر از تحریم بسر میبرد و در عین حال به اعتبار بتون ریزی در صنعت هسته ای همه جا در مذاکرات برجام منفعل حضوریافته است.
در چنین شرایطی انسان یاد اظهارات ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریمها می افتد که با ایجاد سناریوی مشغولیات با کمک عوامل خود در بخشهای دولتی در ایران سوزنبانی های عظیمی صورت داده و تحت تاثیر عوامل و حوادث اقدامات خود زنانه شرایطی را بوجود آورده اند که نگرانی از شکنندگی موجب تن دادن به توقعات زور مدارانه گردد.
ریچارد نفیو در این کتاب همچنین در خصوص تحریم های ایران بجز ایجاد تشنج خبری و جنگ روانی از همین قبیل که وزارت خارجه ایران در گیر آن شده است، به نکات دیگری نیز اشاره کرده است که شاید اگر آن ها را از زبان مسئولان و سیاست گذاران داخلی می شنیدیم، کلیشه ای می دانستیم. به عنوان مثال به صراحت ذکر شده که آمریکا واردات کالاهای تجملی را برای تهی کردن منابع ارزی کشور و ترویج حس نابرابری باز گذاشت تا مردم ایران را به طبقات دور از هم مبدل نموده و یا این که این کشور برای انتشار ویروس یاس و بیان نارضایتی عمومی از وضع اقتصادی کشور و ایجاد جنگهای روانی در خبر و در شایعات ، حتی ورود فناوری های ارتباطی مرتبط با فضای مجازی به کشور را تسهیل کرد تا مردم از این طریق به مقایسه شرایط خود با جهان بیرون از خود خصوصا ظاهر دنیای غرب پرداخته و اصطلاحا احساس درد بیشتری از تحریم ها داشته باشند . طبق اظهارات ذکر شده در این کتاب، آمریکایی ها به شدت محتاج این هستند که چارچوب ذهنی مردم کشور تحریم شونده و حاکمیت آن ها را در هنگامی که تحریم ها را تجربه می کنند به دست بیاورند و آن را ارزیابی کنند. بر این اساس، آن ها هنگامی که متوجه شوند، درد تحریم در ناحیه ای احساس شده است، فشار بر آن نقطه را تا تغییر رفتار کشور تحریم شونده ادامه می دهند ماجرای تبریز و ارومیه و خرمشهر و تظاهرات منبعث از اظهار ناراحتی های اقتصادی از همین دست بوده اند و ما ایرانیان که امروزه در مبارزه با ظلم و ستم و استکبار ستیزی سرآمد جهانیانیم باید و الزاما به این نوع تفحص های ساده دست زده و خود را درمقابل فریب های دشمنان بیمه کنیم. والسلام