شبه گلاسنوست و پرسترویکا درغرب
شبه گلاسنوست و پرسترویکا درغرب

گِلاسنوست (به روسی: гл́асность) اصطلاحی روسی است که به یکی از سیاست‌های میخائیل گورباچف که در ۱۹۸۵ و پس از به رهبری رسیدن او در اتحاد شوروی شروع به کار کرد اشاره دارد. این کلمه را در فارسی “فضای باز” یا “شفّافیّت” ترجمه کرده‌اند پرسترویکا (به روسی: перестро́йка) اصطلاحی روسی است که به یک سری […]

گِلاسنوست (به روسی: гл́асность) اصطلاحی روسی است که به یکی از سیاست‌های میخائیل گورباچف که در ۱۹۸۵ و پس از به رهبری رسیدن او در اتحاد شوروی شروع به کار کرد اشاره دارد. این کلمه را در فارسی “فضای باز” یا “شفّافیّت” ترجمه کرده‌اند

پرسترویکا (به روسی: перестро́йка) اصطلاحی روسی است که به یک سری از اصلاحات اقتصادی که در ژوئن ۱۹۸۷ توسط رهبر وقت شوروی، میخائیل گورباچف، معرفی گشت اطلاق می‌شود.این واژه در لغت به معنای “بازسازی” است و منظور از آن اصلاحاتی اقتصادی برای بازسازی اقتصاد شوروی  در زمان بعد از یلتسین و روی کار آمدن گورباچف بوده است. سخنرانی امانوئل ماکرون در اجلاس سفرای فرانسه در تاریخ دوشنبه ۵ شهریور ماه ۱۳۹۷ در اصل پرده برداری از یک واقعیت شاید تلخ بیشتر نبود که او تلویحا اعلام نماید که رابطه اروپا و امریکا قبل از آنکه یک فلسفه مدون مبتنی بر مکتب لیبرالیسم داشته باشد بدلیل ضرورتهای بعد از جنگ جهانی دوم «یک ائتلاف مبتنی بر ضرورت زمان » بیشتر نبوده است و حال که آمریکا بعنوان یک شریک در حال جداشدن از اروپاست طبعا این ائتلاف در نهاد و ریشه خود از میان برداشته شده است.

در عنوان این مقاله بدین عنوان که شفافیت مورد نیاز دوران گورباچف در قالب اصطلاح ( گلاسنوست) به غرب رسیده و امروز از افق فرانسه سر برون کرده که باید به اقتصاد درونی فرانسه بیش از لزوم هبستگی های متکی به دوران پسا جنگ دوم اندیشید، درست همان کاری است که امریکایی ها شروع کرده اند. هم در برجام از اروپا جدا شده اند و هم در پیمان محیط زیستی پاریس شبهه ایجاد نموده اند و هم اعمال سیاستهای بازدارنده از ورود کالاهای چین و آمریکا به کشورهای یکدیگر و منجر شدن آن به یک جریان مقابله با یکدیگر در اروپا و کانادا و آمریکا فقط برای عقب نماندن از آمار رشد اقتصادی نسبت به یکدیگر، اساسا »فلسفه ای» خارج از تمرکز روی یک نظام فکری انسان محور و برابری خواه را جایگزین مکاتبی که در هم آمیختند تا لیبرالیسم را تحقق بخشند، شده است. فلسفه ای که امروزه میتوان «پول خدایی» اش نامید.

خروج آمریکا از برجام اگر چه در خود آمریکا هم به سیاستی یک پارچه تبدیل نشد و مخالفتهای گسترده ای ، پیوست اعمال دیکتاتور مآبانه آن توسط هیئت حاکمه در کاخ سفید گردید اما این حس بسیار عظیم را برای اروپا و حتی همه جهان داشت که دیگر مجبور به ادامه ائتلافی که ضرورتهای پسا جنگی را نقض میکنند ، نبوده باشند. فرانسیس فوکویاما جامعه شناس مشهور در جریان مقاله ای که در جهان بسیار پژواک ایجاد نمود گفته بود  تاریخ بشر به زودی پایان می پذیرد و دوره تاریخی جدیدی آغاز می شود، مقاله فوکویاما بخشی از پروژه سکولاری باشد که نخستین بار فیلسوفان روشنگری فرانسه ادر قالب دیدگاه های اومانیسم و ایندیویجوالیسم  بدانها پرداخته بوده اند، و قابل بحث تر از همه فصول این پیشگویی در نظام اندیشه مارکس بوده که فوکویاما به درستی آن را در زوال علاج نا پذیر و مغایر با فطرت می داند،  به هر تقدیر نمی توان راحت فهمید که باور فوکویاما درباره نقش تاریخی لیبرال دموکراسی در پایان موفق تاریخ چه بنیانی دارد. عقیده او نمی تواند باز تابی از وضعیت فلسفه سیاسی لیبرال باشد، اگر چه این روزها این فلسفه به روشنی  و وضوح وضعی اسفبار، وخیم  و غیر قابل دفاع ایجاد نموده است. صرف نظر از اینکه فلسفه لیبرالیسم شاید اگر بهتر اجرا میشد و فاصله طبقاتی و نابرابری اجتماعی را بدین حد نمیرسانید میتوانست تا حدی خارج از حوزه پرداختن به نیازهای متافیزیک انسان ، مشکلات او را در حوزه مادی بر طرف نماید. درست همانند عملکرد مسئولین منبعث از جمهوریت نظام اسلامی که در حوزه هایی با عملکرد خود بخشی از مردم را از اصل تفکر برحذر نموده اند که البته این گفته به مفهوم برابری لیبرالیسم با اسلام نیت چرا که اسلام اگر درست پیاده شود و قالب جمهوریت هم به ماهیت اسلامی بودن نیاز بی توجه نباشد خواهد توانست مشکلات مادی و معنوی مردم را در کل جهان به راه حل های بالغانه منتج نماید.و این پتانسیل در هویت و محتوای هیچ مکتبی در جهان نهفته نیست. امروزه غرب از یک بحران بسیار جدی در بستر رو به افزایش افتراق رنج میبرد و بدون تردید این افتراق همانگونه که جبر تاریخ دیکته میکند واقع خواهد شد و نهاد فطری انسانه بدنبال گمشده اصلی خود خواهند بود چرا که تمرکز روی پروسترویکا با هدف تکاثر بیشتر و با ابزار و بستر گلاسنوست سرعت این پدیده را روز بروز افزون نموده است . والسلام

حمید رضا نقاشیان