اساس تفکر توسعه غیر پایدار در هر نظامی به وابستگی هایی دامن میزند که کشور ها امکان جبران این نوع وابستگی ها را در کوتاه مدت نمی یابند و فقط انقلابها میتوانند بستر زدودن این وابستگی ها را دگرگون کنند. ریشه اصلی ترویج تفکر ورود به توسعه غیر پایدار دو عامل بیشتر نیست که وینیستون […]
اساس تفکر توسعه غیر پایدار در هر نظامی به وابستگی هایی دامن میزند که کشور ها امکان جبران این نوع وابستگی ها را در کوتاه مدت نمی یابند و فقط انقلابها میتوانند بستر زدودن این وابستگی ها را دگرگون کنند. ریشه اصلی ترویج تفکر ورود به توسعه غیر پایدار دو عامل بیشتر نیست که وینیستون چرچیل نخست وزیر انگلستان و مجری نئوکلنیالیسم (استعمار جدید) این دو عامل را در مصاحبه با اوریانا فالاچی خبرنگار مشهور ایتالیایی ، خیانت و جهل نام می نهد. به تاریخ سده گذشته که برمیگردیم ناصرالدین شاه قاجار که پادشاهی هوسباز و در عین حال تجدد گرا و بسیار پر هزینه برای کشور بوده است در عمق جهالت گوش به دهان و توصیه اطرافیانی میدهد که تا خرخره جیره خور اجنبی بوده اند و امتیازی به نام رویتر را به کشور ایران تحمیل نموده اند.
امتیازنامه رویتر قراردادی بود که میان بارون ژولیوس دو رویتر و دولت قاجار در زمان سلطنت ناصرالدین شاه منعقد شد که به حسب آنچه در اسناد و تاریخ آمده است، به موجب این امتیاز، ساختن هرگونه راه و راه آهن و سدها از دریای مازندران تا خلیج فارس و بهرهبرداری از همه معادن ایران (بجز طلا و نقره)، ایجاد مجاری آبی و قنات و کانالها برای کشتیرانی یا کشاورزی؛ ایجاد بانک و هر گونه کمپانی صنعتی در سراسر ایران؛ حق انحصار کارهای عام المنفعه؛ استفاده و بهرهبرداری از جنگلها برای مدت ۷۰ سال و استفاده از گمرکات ایران به مدت ۲۵ سال در ازای پرداخت ۶ میلیون لیره انگلیسی و سود ۵٪ در اختیار رویتر قرار گرفت. و به عبارتی شاه مملکت همه کشور را برای ساختن در اختیار یک اجنبی قرار داد. البته بعد از ناصر الدین شاه هم این خیانت از جانب منور الفکر ها بیشتر و بیشتر شد تا جایی که در جریان مشروطه با جریانهای روشنفکری دین را در یک فضای بسیار سختی قراردادند و مجلس های فرمایشی را از وابسته های به غرب پر کردند هم رضا شاه و هم محمد رضا شاه هر دو با وابستگی به انگلیس ابتدا و بعد امریکا در انتها کشور را در معرض غرب گرایی قراردادند. فرامین غرب گرایی در ایران را نهادینه کردند تا جایی که رئیس جمهور هایی مانند بنی صدر و هاشمی و خاتمی و روحانی محصول انتخاباتی شدند که فرایند اندیشه غرب گرایانه را نمایندگی می نمودند لذاست که برجام که پروتکل پذیرش نابودی قدرت علمی در صنعت هسته ای ایرانی و ایران بود بدست دولتی که علاقمندی آن به غرب برای ورود شرکتهای خارجی به کشور و سپردن پروژه ها به ایشان تا حدود زیادی این دو نوع قرارداد یعنی قرارداد رويتر و قرارداد برجام را کنار هم قرار میدهد و تنها اتفاقی که افتاده این است که حجم مخالفت با برجام در اثر هوشمندی ملت ایران بسیار گسترده تر بوده است. و فی الواقع این هوشمندی را باید مدیون رهبری داهیانه دو ولی فقیه اول حضرت امام خمینی رحمت الله علیه و سپس مقام معظم رهبری در جریان مبارزه با غرب و نعل به نعل اجرای اندیشه های امام (ره) دانست. برجام به خواست خدای متعال اجرا نشد و با اجرا نشدن خود دست غرب حیله گر را رو کرد و اگر اجرا میشد ایران دیگر برای ایرانیان پروژه ای نداشت چرا که عوامل این دولت تعهدات لازم برای آوردن خارجی ها در برجام را به غرب دادم بودند و به مبارکی و میمنت آن همه تمهیدات پشت پرده جشن و پایکوبی هم کرده برای هم لقمه حاج امین الضرب تهیه می دیدند. لذاست که با تمام نیت خوب در انقلاب اسلامی برای تحقق استقلال در کشور وقتی دولتها از جنس انقلاب اسلامی نبوده اند منویات امام به حاشیه رفته و دیگران بجای اصدقای انقلاب در معامله با غرب خوش رقصی میکنند. والسلام
حمید رضا نقاشیان