به گزارش واحد فرهنگی خبرگزاری صبح اقتصاد یکی از اتفاقات نمایشگاه کتاب تهران در ماه جاری انتشار کتابی درباره «تقیشهرام» از سران سازمان مجاهدین خلق» (منافقین) توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود. کتابی ساده اماپرنکته که همزمان با انتشار خود نیز در برخی مطبوعات درباره آن اظهارنظرهای مختلفی صورت پذیرفته بود.
شهرام به دلیل نقشی محوری که در رهبری سازمان در دوره پس از تغییر ایدئولوژیک تا سال ۱۳۵۷ داشت و رهبریت او در انجام بسیاری از ترورهای درون سازمانی و نیز برون سازمان این گروه در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی همواره یکی از شخصیتهای مرموز و در عین حال جذاب از منظر پژوهشی برای تاریخپژوهان انقلاب اسلامی بوده است.
این کتاب که با حجم بیش از ۷۰۰ صفحه نگارش پیدا کرده است اما با شکلی جالب سعی کرده تمامی نقاط پنهان و آشکار در زندگی و فکر این مهره از سازمان مجاهدین را از نظر گذرانده و در نهایت روایتی تاریخی و مستند از فرجام او را ارائه کند.
شهرام به دلیل نقش اساسی که در ایجاد جریان مارکسیست در این سازمان و تسویه برخی از عناصر مذهبی فعال در آن از سال ۵۲ داشت و نیز به دلیل نقش محوریاش در تولید خوراک فکری مکتوب برای اعضای سازمان به منظور تغییر ایدئولوژی و منش مبارزه با رژیم پهلوی در طول سالهای ۵۲ تا ۵۷ یکی از مطرحترین چهرههای این سازمان به شمار میرفت. نامی که نخست خود را با ماجرای فرار عجیبش از زندان ساری با همدستی افسر نگهبان زندان بر سر زبانها انداخت و در ادامه دامن زدن و شکل دادن به موضوع تسویه و ترورهای درون سازمانی که با محوریت جریانها و افرادی که در برابر تغییر ایدئولوژی در این سازمان مخالفت و مقاومت کردند نام او را به شکلی در میان فعالان سیاسی و مبارز پیش از انقلاب مطرح کرد که حتی در سالهای پایانی رژیم پهلوی و حتی پس از انقلاب اسلامی و در جریان محاکمه وی، بازمانده سازمان و جریان فکری و حاکمیتی آن نیز حاضر به دفاع از وی نشده و وی را نماینده جریان اپورتونیست چپ در سازمان معرفی کردند که فعالیتهای او زمینهساز خارج شدن زمام امور از دست سازمان در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی شده است.
این کتاب را احمدرضا کریمی و در قالب یک متن گزارشی تهیه و تألیف کرده است. کتاب از نخستین صفحات خود و در شکل تهیه یک گزارش به سراغ معرفی شهرام و نیز گزارشی از فعالیتها و زندگی وی میدهد. هرچند که اطلاعات مربوط به زندگی وی تا پیش از پیوستن به سازمان بسیار محدود و خلاصه نوشته شده است اما نویسنده در جای جای این متن نشان داده که اهل نتیجهگیری و تأویل در متن نیست و آنچه روایت کرده است حاصل مشاهدات و مستندات تاریخی است که برای تدوین این کتاب توانسته به آنها دسترسی پیدا کند.
حجم اسناد منتشر شده و استناد شده در این کتاب به اندازهای زیاد است که نیمی از متن کتاب در پایان به آن اختصاص داده شده است. محقق در طول روایت خود از موضوعات مختلف سعی کرده در کنار گزارشی که از شرح وضعیت چهرهها و اسامی مطرح شده در طول متن میدهد با مراجعه به مدارک، خاطرات، بازجوییها و نیز اسناد درون سازمانی کشف شده، بخشمختلف گزارش را مستند و راستی آزمایی کرده و در موارد متعددی نیز اقدام به ارائه چند سناریو و متن درباره اتفاقی که مورد بحث است کرده است.
ناه احمدرضا کرمی به استنادی و اسنادی بودن متن کتابش منجر به این شده است که آنچه ماحصل این کار است برای مخاطبان عادی علاقهمند به تاریخ و نه پژوهشگران متنی سختخوان به نظر بیاید هرچند که شخصیت و فعالیتهای عجیب شهرام و نیز روایتهای متعدد از سرنوشت بسیاری از اعضای کادر مرکزیت سازمان پیش از انقلاب اسلامی چنان قابل توجه هست که بتوان با متن این کتاب کنار آمد و کندی و سبک خاص آن در روایت را که از جذابیتهای ژورنالیستی به دور است را فراموش کرد.
نکته جالب توجه دیگر در این کتاب ترسیم چهرهای تازه درباره برخی از سران سازمان پیش از انقلاب اسلامی از جمله مجید شریف واقفی و مرتضی صمدیه لباف است. محقق در این کتاب و در معرفی چهره این دو شمایلی متفاوت از آنها را پیش چشم قرار میدهد که تا پیش از آن شاید در نگاه عمومی چنین نبوده است. مشارکت شریف واقفی و صمدیه لبافدر ترورهای سازمان از جمله ترور سرتیپ رضا زندی پور و ترور دو مستشار آمریکایی در ایران با نامهای سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر بود که با وجود اختلاف نظرهای عقیدتی میان آنها باز سازمان در اجرای آن نقش داشتند.
در همین زمینه کتاب در بخشی از روایت خود درباره این دو مینویسد: فکر جدا شدن از سازمان و تداوم مبارزه با اندیشههای اسلامی را نخستین بار صمدیه لباف با شریف واقفی مطرح کرد ولی چون همواره یک عضو صادق در روزند مبارزه بود، نمیتوانست اعمال رهبری کند؛ از این رو کارگردانی این جریان را شریف واقفی به عهده گرفت. در کنار این موضوع نیاز سازمان به صمدیه لباف نیز موقعیتی به او بخشیده بود که به رغم پافشاری بر مواضع به شدت مذهبیاش، خیلی دیر دست به تسویه او زندند و علت نیز این بود که حتی به اعتراف افرادی چون تقی شهرام و وحید افراخته، مرتضی یکی از ماهرترین و قاطعترین نیروهای سازمان بود.
این کتاب در ادامه شرحی دقیق از ماجرا و علت تسویه و ترور این دو تن را ارائه میدهد که در بیان جزئیات و شکل اجرا بسیار منحصر به فرد و دارای استناد تاریخی قابل اعتنایی است کما اینکه محقق در شرح شخصیت و زندگی بسیاری از اعضای سازمان و روایت چگونگی مرگ آنها در این کتاب و نیز فرجام زندگی آنها دقت نظر و حساسیت قابل توجهی به خرج داده است.
یکی دیگر از نقاط قابل توجه در این کتاب که یکی از نقاط عطف در پرونده سازمان در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است. ماجرای چگونگی تغییر مواضع در این سازمان و مارکسیست شدن آنها از سال ۵۲ است. هرچند محقق خود به ارائه نظر قطعی درباره علت مارکسیست شدن شهرام در کتابش ارائه نمیکند و آن را به همنشینی با برخی عناصر مارکسیست در دروان زندانی شدن پیش از سال ۵۲ نسبت میدهد اما چگونگی سوق دادن سازمان به سوی این تفکر و همسو کردن کارد آن با این تفکر و نیز مقابله و تسویه عناصر مخالف و منتقد آن در این زمینه را بسیار دقیق و مستند شرح میدهد. چگونگی تألیف و تدوین اعلامیه تغییر مواضع ایدئولوژیک و سایر متون تئوریک سازمان در آن مقطع و نیز نوع برخورد سازمان با نیروهای خود در این مسلک تازه یکی از مهمترین موضوعاتی است که کتاب به آنها توجه کرده است.
یکی دیگر از بخشهای قابل اعتنای کتاب نیز نوع نگاه به زنان و حضور آنها در مبارزه است که میتوان آن را یکی از عبرتهایی دانست که تاریخ راوی آن در قالب این کتاب نیز شده است. محقق در این کتاب در موارد متعددی شرحی از زندگی و سرگذشت زنان حاضر در کادر این سازمان ارائه میکند که وجه مشترک بسیاری از آنان مورد سو استفاده قرار گرفتن روحی و فکری و حتی جنسی از سوی کادر و مرکزیت سازمان در کوران مبارزات علیه رژیم پهلوی است. این موضوع در کنار روایتهایی از نوع نگاه تبعیض آمیز و حقیرانه فرقه رجوی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به زنان میتواند به خوبی نوع نگاه ابزاری سازمان وایدئولوگهای آن به زنان را ترسیم کند.
کتاب در بخش پایانی خود نیز روایت تاریخی جذابی از دستگیری تقیشهرام پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازگو کرده و در ادامه شرحی از چگونگی نگاهداری و بازجویی از وی و در نهایت تشکیل دادگاه برای او را نقل میکند که در این زمینه بازخوانی طرح دعاوی و شکایتهای خانواده عناصر مرکزیت سازمان که به دستور شهرام تسویه شده بودند و نیز بازخوانی نگاه و نظر فرقه رجوی درباره این دادگاه و نیز جریانهای همسو با شهرام است.
بخش پایانی کتاب که نیمی از آن را نیز در بر میگیرد به بازخوانی اسناد و پیوستهایی میپردازد که کتاب و نیز گفتگوها و شاهدان حاضر در متن و نیز نویسنده به آنها رجوع کرده است و کتاب از این منظر بسیار غنی و قابل استناد است.
در یک نگاه کلی این کتاب و نگاهی به گزارش آن درباره سرنوشت یکی از مهرههای کلیدی این سازمان در سالهای پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی میتواند ریشهها و رگههای ایجاد تفکر انحصارطلبانه و ضدمردمی در این سازمان را که بر اساس آن همه چیز و همه کس را میتوان و باید فدای ایدئولوژی سازمان کرد، به روشنی قابل مشاهده و ردیابی است و سرشاخههای انحراف در این سازمان را که منجر به اتفاقات خونینی در سالهای پس از پیروزی انقلاب است را میتوان از لابهلای سطور آن جست.
- منبع خبر : مهر