روز چهارشنبه ساعت ٩صبح از باب اتهامی که مهدی برازنده که در گذشته برای روزنامه بازاریابی میکرده به عنوان خیانت در امانت به من زده بود به دادگاه تجدید نظر در خیابان خیام رفته بودم بزعم شاکی ٢فقره چک که برای تضمین حسن انجام ٢فقره قرارداد به روزنامه داده بود، امانت و نباید مورد شکایت […]
روز چهارشنبه ساعت ٩صبح از باب اتهامی که مهدی برازنده که در گذشته برای روزنامه بازاریابی میکرده به عنوان خیانت در امانت به من زده بود به دادگاه تجدید نظر در خیابان خیام رفته بودم بزعم شاکی ٢فقره چک که برای تضمین حسن انجام ٢فقره قرارداد به روزنامه داده بود، امانت و نباید مورد شکایت واقع شود بود. درمرحله بدوی نظر شاکی رد و اینجا در مرحله تجدید نظر مورد رسیدگی واقع میشد.
ساعت ٩ که رسیدم جلوی ساختمان دادگاه های تجدید نظر با تجمع جماعتی حدود ١٠٠ نفر مواجه شدم که حمید بقایی را در میان خود داشتند و شعار الله اکبر میدادند و یکی میگفت دادگاه فرمایشی تعطیل باید گردد، یکی میگفت با ظلم لاریجانی ما همه ایم زندانی، یکی میگفت اتهام دروغی به یار انقلابی هرگز اثر ندارد ، بقیه هم تکرار میکردند و میخواستند دسته جمعی وارد فضای دادگاه ها شوند که پلیس که از قبل نسبت به موضوع اشراف یافته و نیروی کافی در مقابل در ورودی گذاشته بود ممانعت از ورود نمود و فقط اجازه داد بقایی وارد ساختمان شود. چند دقیقه ای هم که گذشت محمود احمدی نژاد در جمع ١٠٠ نفره ظاهر و به تهدید قوه قضاییه پرداخت.
اینکه محمود احمدی نژاد به حمایت از معاون خود قد علم کند محل سئوال از او نیست چرا که طبع مدیریت جوانمردانه اقتضای حمایت از زیر دست پاک دست را شامل میشود اما اینکه در ساختار قضایی یک پرونده اتهامی، مردم را وجه مصالحه در تسویه قرار داده تا روند رسیدگی را تحت تاثیر قرار دهیم از ریشه مذموم است. رئیس جمهور در نظام جمهوری و قانون اساسی مجری و ضامن اجرای قانون بوده و هست.
اینکه هر رئیس جمهوری هر جا قانون به نفعش بود دم از قانون زده و هرجا نبود به دنبال شانتاژ برود، نشان از عدم برخورد صادقانه دارد.
اینجا دیگر نمیتوان رئیس جمهور را جوانمرد حامی زیر دست خود قلمداد نمود.
اینجا نه تنها بقایی که احمدی نژاد هم یک پای اتهامات در پرونده است.
اگر فرض را بر آلوده نبودن احمدی نژاد در پرونده بقائی بگذاریم اینگونه میتوان فرض نمود که ؛
متاسفانه احمدی نژاد فردی حسابگر و باهوش نیست ؛ چه زمانی که ظاهرا در خدمت نظام و مردم بود و چه حالا که علیه همه نظام حتی رهبری تغییر جهت داده است. درگیر شدن او با قوه قضائیه، نه برای مقابله با لاریجانی هاست و نه برای دفاع مشروع از یارانش (مشائی، بقائی، جوانفکر و …)؛ ماجرا تغییر خیالی معادله «قدرت» در ذهن بیمار، اما فعال احمدی نژاد است.
بعد از مرگ هاشمی رفسنجانی، او در اندیشه پر کردن «خلاء اپوزیسیون داخلی» بوده است؛ برای کسب این جایگاه نیازمند تلاش و رقابت سنگینی است که گاهی با نامه نگاری با خاتمی و در موارد متعدد و حساس در همگرایی با حسن روحانی، برای مقابله با نظام، ظاهر شده و عنوان کلی آن «در جست و جوی هم پیمان» است تا شاید کسی یا کسانی او را به بازی بگیرند.
او از شهریور ۹۵ تاکنون با عملکردی ظاهراً جنون آمیز برای گرفتن انتقام از نهی امام خامنه ای در جریان کاندیداتوری خود ، تاکنون گام به گام، خودش را از یک «مرده سیاسی» به یک عنصر فعال در نقش ضدامنیتی علیه نظام و ارکانش نزدیک کرده است؛
از لحظه ای که مطمئن شد، دیگر هیچ نقشی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ندارد، با همان اعتماد به نفس پیشین، به معارضه با اصل ساختار نظام پرداخت؛ «هم پیمانی با معارضان داخلی» از هر طیف و هر عنوانی، گرچه یک ضرورت جنگ امنیتی است، اما سهل الوصول نیست؛ زیرا نفرت و بی اعتمادی جریان های داخلی در پیوند او با ضد انقلاب به او فراتر از تصورش خواهد شد .
البته اکنون هم پرونده بقایی به دلیل اعتراض وی به رای بدوی در مرحله بررسی در دادگاه تجدید نظر قرار دارد و اعتراض احتمالی بعدی هم در دیوان قابل طرح است ولی بالاخره از منظر قانونی، آرای صادره نهایی میشود که اصلا جز این نمیتواند عملی باشد و از این جهت کشاندن پای رهبری به اعتراضات وی جر زدن او در فرار از قانون محاسبه شده است.
او به وضوح باید بداند درباره پرونده، مسیری که قانون پیشبینی کرده، همچنان موجود است که به عنوان مثال روش و مسیر اعتراض به آرای قضایی یا رفتارهای قضات را مشخص کرده است.
این شیوه اعتراض او به حمایت از بقایی کجا میتواند حقوقی، صادقانه، مسئولانه و خیرخواهانه تلقی شده باشد؟ خصوصا اینکه ادبیات او از انتقادی به تهاجمی و تهدیدآمیز هم تغییر یافته است. شاید احمدی نژاد در عین بیماری روانی مزمن «خودپرستی، کینه جویی و انتقام گیری»، به شدت محاسبه جدید خودش را در تعیین معادله قدرت پیگیری می کند؛ که طبعا با صلابت و صبر و طمانینه ای که نظام به خرج داده و می دهد اگر بقائی حکم زندان بگیرد، احمدی نژاد و یارانش در این ماجرا بازنده، مفتضح، و سرخورده تر خواهند شد. کاش می شد او را از این رفتار نهی و به صبوری و اتکال به خواست خدا دعوت نمود . والسلام