صدام و ملک عبدالله پسر شاه حسین و دولتهای سعودی به سازمان منافقین (مجاهدین خلق) پولهایی داده اند که با سرمایه گذاریها در امور سینمایی و شرکتها و هتلها، شرکتهای هواپیمایی و سهام شرکتهای تجاری، این سازمان به بودجه های دیگر نیازمند نیست. اگر چه طبق اطلاعات لو رفته تعداد زیادی از تاجرهای ایرانی هوادار […]
صدام و ملک عبدالله پسر شاه حسین و دولتهای سعودی به سازمان منافقین (مجاهدین خلق) پولهایی داده اند که با سرمایه گذاریها در امور سینمایی و شرکتها و هتلها، شرکتهای هواپیمایی و سهام شرکتهای تجاری، این سازمان به بودجه های دیگر نیازمند نیست.
اگر چه طبق اطلاعات لو رفته تعداد زیادی از تاجرهای ایرانی هوادار سازمان هم هنوز هستند که برای اداره این سرمایهگذاریها به سازمان کمک های لازم را میکنند. اخیرا نویسنده ای به نام مریم ندا قجری از قول قربانعلی حسین نژاد که برای سالیان دراز مترجم زبان عربی مسعود رجوی بوده اطلاعاتی را منتشر کرده که معمولا بخشی از اطلاعات بکلی سری سازمان محسوب میگردیده است. به حسب مرقومه این نویسنده قربانعلی حسین نژاد تحصیلات دانشگاهی داشته و ایرانی الاصل و اهل اذربایجان است و چندی است از مجاهدین خلق جدا شده و دست به افشای این اطلاعات زده است. البته نفس این جدا شدن میتواند مبتنی بر دیکته یکی از سازمانهای جاسوسی همانند ام ای سیکس یا سازمان اطلاعات فرانسه که مجاهدین را از حیطه اداره خود خارج شده و به موساد واسراییل پیوسته می بینند، صورت گرفته باشد و الا این شجاعت که از تیول سازمانی مخوف که فقط در یک قلم پرونده اجرای جنایت ۱۷۰۰۰ شهید در ایران باقی گذاشته است بسادگی جدا شدن ، کار آسانی بنظر نمیرسد.
قربانعلی حسین نژاد اوایل سال ۱۳۵۰ در دانشگاه تهران، با سازمان مجاهدین خلق از طریق رادیویی که توسط مجاهدین و فداییان اداره میشد، آشنا شده و در همان زمان نیز به همراه دیگر دانشجویان هم فکر سازمان، بیانیه و اطلاعیههایی که از این رادیو پخش میشد را مینوشتند و میان دانشجویان پخش میکردند.
در اواسط خرداد سال ۵۲ درپی حمله ساواک به کوی دانشگاه قربانعلی حسین نژاد دستگیر می شود و به زندان می افتد و با سران این سازمان که پیش از او زندانی شده بودند، آشنا شده و مسیر زندگیش به سالها عضویت در این سازمان کشیده میشود.
او در زندان با علی شریعتی برای سه ماه و نیم هم سلول بوده، بعدتر به آموزش و پرورش پیوسته، و بعد از انقلاب بعنوان مترجم شهید محمدجواد باهنر در شورای انقلاب مقاصد نفوذ را طی میکرده است.
بعد از شهادت شهید باهنر توسط وزیر کشور وقت فرماندار «میانه» شده و در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی بعنوان کاندیدای سازمان مجاهدین مطرح و وارد مجلس میشود و پس از شروع فعالیتهای مسلحانه و مقابله جمهوری اسلامی و اعدام و تهدید نامزدهای مجاهدین برای مجلسجمهوری اسلامی ایران را برای همیشه ترک کرده و پس از سالها زندگی در ترکیه، یونان واروپا، به کمپ اشرف منتقل و بالاخره در سال ۱۳۹۱ با کمک سازمان ملل، از سازمان مجاهدین خلق جدا میشود.
حسیننژاد در تمام سالهای فعالیتاش در این سازمان، به علت تسلط به زبان عربی که هم در حوزه خوانده بود و هم در دانشگاه، ترجمههای مکتوب مسعود رجوی را انجام میداد. در جلسات رهبر این سازمان با رهبران عراق شرکت داشت و از مفاد قراردادها و سرمایهگذاریهای آنها چه در عراق و چه در کشورهای دیگر مطلع است. اگرچه او نیروی نظامی این سازمان محسوب نمی شود اما وقتی تصمیم به عملیات «فروغ جاویدان» گرفته شد، او هم اسلحه به دست گرفت و با وجودی که میگوید یک گلوله هم شلیک نکرد، در آن عملیات شرکت داشت و همسرش را از دست داد.دخترش، زینب حسین نژاد هم عضو سازمان مجاهدین خلق است، او هم چون پدرش قصد جدا شدن دارد و لی تا کنون بدلایلی که افشا نشده موفق به این جدایی نشده است..
قربانعلی حسین نژاد از سال ۱۳۷۰ دربخش روابط خارجی سازمان یعنی با دولت عراق مشغول بود. بنا به روایت او مسعود رجوی هر سال در سالگرد تاسیس حزب «بعث» به صدام نامه مینوشت و ضمن تحلیل سرنگونی قریبالوقوع حکومت جمهوری اسلامی از او تقاضای اضافه سهمیه نفت میکرد. طبق گفتههای حسیننژاد، تا پیش از سال ۲۰۰۰ سازمان مجاهدین روزانه ۷۰ هزار بشکه نفت از صدام دریافت میکرده است : سال ۲۰۰۰ آخرین دیدار مسعود با صدام بود، که از طریق عزت ابراهیم، هماهنگ شده بود، رجوی سه درخواست از صدام داشت.
۱- رساندن سهمیه نفت به صد هزار بشکه در روز.
۲- حمایت صدام در صورت حمله دیگر به ایران و عملیات فروغ دوم .
۳- افزایش تعداد تانکها در مقابله با ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران .
پس از این دیدار، سهمیه نفت مجاهدین ۱۰۰ هزار بشکه شد.
در مقاله بعدی اطلاعات بیشتری از گفته های حسین نژاد را خواهد دانست. والسلام
حمید رضا نقاشیان