حمایت دونالد ترامپ از بن سلمان بعد از افشای جنایت قرون وسطایی قتل قاشقچی توسط عوامل بن سلمان باید ریشه در انتفاع شخصی داشته باشد. این که بن سلمان توسط عوامل خود در کاخ سفید پول خرج کرده که اخیرا افشا گردیده است و اینکه در خصوص نفوذ صهیونیستها و لابیهای یهودی آمریکا در کاخ […]
حمایت دونالد ترامپ از بن سلمان بعد از افشای جنایت قرون وسطایی قتل قاشقچی توسط عوامل بن سلمان باید ریشه در انتفاع شخصی داشته باشد.
این که بن سلمان توسط عوامل خود در کاخ سفید پول خرج کرده که اخیرا افشا گردیده است و اینکه در خصوص نفوذ صهیونیستها و لابیهای یهودی آمریکا در کاخ سفید تردیدی در میان نیست میتواند الگوی رفتاری بن سلمان نیز واقع گردیده باشد.
«جان مرشایمر» و «استفان والت»، دو نظریهپرداز مشهور روابط بینالملل در این خصوص کتاب نوشتهاند و تحت فشار قرار گرفتهاند؛ اما آنچه بهنظر میرسد رخ داده این است که سعودیها با چسباندن خود به صهونیستها راه خود را به کاخ سفید باز کردهاند؛ ماجرایی که پیش از این تا این حد وقیحانه سابقه نداشته است . لابیگری سعودیها در ایالات متحده همیشه در تعامل با احزاب وجود ملموس وعینی داشته است.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در هفته گذشته گزارشی را منتشر کرد که نشان میدهد کار سعودیها از لابیگری در واشنگتن گذشته و با برقراری نوعی ارتباط با نزدیکان رئیسجمهور آمریکا توانستهاند عملا بهچیزی فراتر از نفوذ در کاخ سفید دست یابند.
ورود سعودی ها به چنین رفتار های غیر اخلاقی در طول سلطنت این خانواده همواره توانسته تاثیر نسبتا تعیین کننده ای در سران کاخ سفید گذاشته و سیاستهای همسو با خود را فراهم آورند. لاکن در مرور به مقاله یا گزارش نیویورک تایمز مشاهده میکنیم که چند نکته مهم که مرور آنها نشان دهنده گسترش فساد اخلاق در کانون تصمیم گیران در امریکا و خالی از مداقه نیست: نیویورک تایمز می نویسد:
اول اینکه، برخی مقامات آمریکایی نسبت به روابط شخصی برقرار شده بین جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ که نقشی اساسی در طرح های دولت او برای پایان دادن به مناقشه فلسطین و اسرائیل دارد نگران بودهاند؛
دوم اینکه ، روابط شخصی بین کوشنر و ولیعهد سعودی بهحدی عمیق بوده که حتی پس از بحران بینالمللی ایجاد شده برای بنسلمان با قتل «جمال خاشقچی»، روزنامهنگار سعودی منتقد ولیعهد نیز ادامه یافته است؛
سوم اینکه؛ وقتی نهادهای اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدند که بنسلمان آمر قتل خاشقچی است، کوشنر همچنان در کاخ سفید از او دفاع کرده است، دفاعی که احتمالا اکنون نیز ادامه داشته و موجب تغییر رای رئیس جمهور و معاونین وی نسبت به این جنایت شده است.
چهارم اینکه، روابط بین بنسلمان و کوشنر خودبخود بهوجود نیامده و شخص ولیعهد سعودی و مشاورانش در پروراندن آن تلاش مجدانه و قابل مشاهده کردهاند.
گزارش مزبور نشان میدهد که سعودیها از همان بدو انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده با شناخت جامع از شخصیت ترامپ و اطافیانش تلاش مضاعفی انجام داده اند که نوعی روابط ویژه با دولت او برقرار نمایند؛
و این رابطه منجر به دستاوردهای مهمی گردیده که از جمله به سازش بین تلآویو و فلسطینیها که ظاهرا یکی از اصلیترین دغدغههای دولت ترامپ از بدو امر بوده است و افزایش تنش و مقابله باسیاستهای ضد ایرانی و هم چنین حمایت از اقدامات تولید تروریسم داعشی و سرپوش گذاشتن روی نحوه حکومت استبدادی و ضدحقوق بشری و غیر دموکراتیک سعودی ها را میتوان احصا نمود. نگاه مثبت بنیامین نتانیاهو و تندروهای صهیونیست به بنسلمان و برنامههای او برای منطقه نشانگر این واقعیت است که بنسلمان با موجودیت رژیم اشغالگر قدس کنار آمده و برای آن حق بقا قائل است و در مقابل سعی دارد توجه جهان عرب را از تقابل با اسرائیل به سوی تقابل با ایران منحرف کند. مثلث روابط عمیق نتانیاهو با خاندان کوشنر، نگاه مثبت نتانیاهو به بنسلمان و در نتیجه ایجاد روابطی گرم و دوستانه بین بنسلمان و کوشنر عملا کاخ سفید را به کانون هماهنگی برای اقدامات بن سلمان تبدیل نموده که براحتی میتوان دریافت که لابی افرادی چون جورج نادر در امریکا هزینه های زیادی برای سعودی در بر نداشته و امثال دونالد ترامپ را با رقم کوچکی میتوان خرید. والسلام.
حمید رضا نقاشیان