حمایت ماکرون از روحانی در شاسم
حمایت ماکرون از روحانی در شاسم

سایت بی بی سی نوشت :جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد (شاسم) درباره آشوبهای  روزهای گذشته در ایران با حمایت نماینده آمریکا از به اصطلاح معترضان (آشوبگران) اخیر در ایران  آغاز اما با انتقاد از نیکی هیلی نماینده آمریکا در این سازمان  به علت طرح این موضوع در شورای امنیت پایان یافت. در این جلسه […]

سایت بی بی سی نوشت :جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد (شاسم) درباره آشوبهای  روزهای گذشته در ایران با حمایت نماینده آمریکا از به اصطلاح معترضان (آشوبگران) اخیر در ایران  آغاز اما با انتقاد از نیکی هیلی نماینده آمریکا در این سازمان  به علت طرح این موضوع در شورای امنیت پایان یافت.

در این جلسه سه عضو دائم شاسم  یعنی چین و روسیه و فرانسه آمریکا را به علت طرح این موضوع در شورای امنیت مورد انتقاد قرار دادند هرچند فرانسه ضمن تاکید بر حفظ توافق هسته‌ای با ایران از نقض آزادی بیان و همچنین نقش ایران در خاورمیانه انتقاد کرد.

ضمنا نماینده آمریکا در این جلسه تاکید کرد که جهان باید اعتراضات در ایران را مورد توجه قرار دهد و “مانند سال ۲۰۰۹ نسبت به آن بی تفاوت نباشد.”

انگلیس ، دیگر عضو دائم شورای امنیت هم در این جلسه همچون سفرای سوئد، هلند و لهستان از سرکوب و برخورد خشن با معترضان در ایران انتقاد کرد و از ایران خواست تا به گزارشگر ویژه حقوق‌بشر سازمان ملل اجازه سفر به ایران را بدهد.

این جلسه که عصر روز جمعه (پنجم ژانویه – ۱۵ دی) به درخواست نیکی هیلی، سفیر دائم آمریکا در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک تشکیل شده بود با سخنان نیکی  هیلی آغاز شد اما دقایقی پیش از آغاز این جلسه، روسیه در جریان یک موضع‌گیری جذاب واشنگتن را به “دخالت بی‌شرمانه در امور داخلی ایران” متهم کرد.

روسیه خواستار برگزاری مذاکرات پشت درهای بسته شده بود و تاکید کرده بود آمریکا مسایل حقوق‌بشری را به دستاویزی برای برگزاری این نشست تبدیل کرده است.

بی بی سی این گونه نوشته که گفته میشود آشوبهای اخیر در مواردی به درگیری ماموران امنیتی و معترضان منجر شده و دست‌کم ۲۰ نفر کشته شده‌اند.  ماموران امنیتی در برخورد با معترضان صدها نفر را بازداشت کرده‌اند.

نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، گفت در سال ۱۳۸۸ جهان از معترضان در ایران حمایت نکرد، اما این بار که مردم ایران خود به اراده خود اعتراض می‌کنند، آمریکا کنار آنها می‌ایستد.

بی بی سی در یک واکنش دو دوزه در حمایت از جنبش سبز میر حسین موسوی  از قول نیکی هیلی مینویسد “در سال ۲۰۰۹ وقتی امید ایرانیان توسط حکومت‌شان سرکوب شد، جهان ایستاد و منفعلانه نگاه کرد. در سال ۲۰۱۸ دیگر ساکت نخواهیم ماند. یک بار دیگر مردم ایران به پا خواسته‌اند. آنها خواستار چیزی هستند که هیچ حکومت مشروعی نمی‌تواند از مردمش دریغ کند. حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین. آنها از ما کمک می‌خواهند.”

در این ماجرا که شاسم با چه انگیزه ای از اغتشاشات در ایران به بهانه حقوق بشری بودن موضوع حمایت نکرد و اینکه قصد بی بی سی  و آمریکا از بیرون کشیدن جریان جنبش سبز از گور ٨ ساله چیست و چرا امانوئل ماکرون از چین و روسیه در مقابل امریکا حمایت نمود نکات برجسته و با اهمیتی وجود دارد که باید بدان بپردازم

اینکه چرا روسیه و چین در واکنش اسرائیلی مآب آمریکا در شاسم ،به نوعی طرف ایران را گرفته و با منویات آمریکا در برخورد با ایران به مقابله بر میخیزند واضح است ، زیرا که آنها با گسترش نفوذ آمریکا در خاورمیانه مخالف و از دستاورد های کوتاه کردن دست آمریکا در سوریه و عراق در جریان برچیدن بساط داعش دفاع میکنند و در عین حال به منافع دراز مدت خود در این منطقه و به شریک راهبردی با ایران بودن نیز توجه ویژه دارند اما چرا فرانسه موضع مخالفت با منافع امریکا اتخاذ نموده و نیکی هیلی نماینده طرفدار سیاست های صهیونیستی علیه ایران را متهم به سوء استفاده از موقعیت آمریکا در ساشم میکند بسیار حائز اهمیت و مداقه در موضوع است.

در خبرها شاهد بودیم که یک روز پس از کنترل نسبی نیروهای امنیتی و انتظامی بر اوضاع اغتشاشات شهر های ایران در گفتگوهای تلفنی رجب طیب اردوغان و امانوئل ماکرون با رئیس روحانی به نحوی هر دو کشور حمایت خود از دولت دوازدهم روحانی را ابراز نموده و ترکیه نقشی علنی تر و فرانسه نقشی مخفیانه تر از حمایت از روحانی گرفتند.

این موضوع که این دو کشور نقش حسن روحانی را درسمت ریاست جمهوری ایران، کاتالیزور و کمک عملی همسو باپیاده سازی و تحقق سکولاریسم مد نظر خود را دانسته و ایشان رابه غلط پلی برای عبور از اصل ولایت فقیه قلمداد میکنند در ساختار برخورد اروپا خصوصا انگلیس و فرانسه بسیار با اهمیت است.

حمایت بخشی از غرب در مواجهه با سیاستهای رادیکالی بخش دیگر غرب از ایران حکایت از منافع اقتصادی مثلا برجامی تنها نیست و نیاز مند نگاه عمیق تری در چارچوب بررسی بقای چهل ساله انقلاب است.

همه میدانیم که سه جریان سیاسی کلا و با جامعیت طیفی در ایران فعال و هر جریانی در ایران به اشا‍ عه نظر و اعمال سلیقه و گاهی هم قدرت مبادرت میکنند.

جریان اول جریان پاک و مستقل و اعتقادی ناب شیعه که امام خمینی رحمت الله علیه پایه آنرا بنا نهادند و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله الشریف بجا و با انگیزه منویات امام (ره) را در دوره بعد از امام (ره) با صلابت و دقت دنبال فرمودند که تضمین این مسیر در بیان امام خمینی رحمت الله نهفته است که فرموده اند: “پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت شما آسیب نبیند ”

این طیف با گرایشهای دینی عمیق تر و با نگاه اسلامی اداره شدن کشور در انتخابات سال ٩۶جهت ابراهیم رئیسی را اختیار و ایشان را الگوی متناسب خود برای اداره کشور تشخیص داد که البته آرا ایشان توسط دولت یازدهم مهندسی شد و شاید مصالح اقتضا میکرد به برخورد بااین مهندسی دامن زده نشود و از جریان انتخابات با اغماض عبور کنیم.

جریان دوم جریان ملی گرایی است که گاهی هم بطور نسبی تمایلی به جنبه های اخلاقی دین نشان داده و نهایت نگاهشان در اداره کشور جامعه ای مدنی با منویات حقوق بشری امریکایی است که از طیف سلطنت طلب تا نهضت آزادی را در خود جای داده و اساساً حکومت دین در جامعه و فقها بر ملت را بر نمیتابند و در دوره ریاست جمهوری خاتمی حتی مرجعیت شیعه را محل ابهام و دست ساز روحانیت قلمداد نموده به استقلال نسبی با گرایش اتکا به کدخدایی آمریکا معتقدند و ابایی از اینکه کشور جهت گیری سکولار و متکی به رضایت نسبی مردم با اقتصاد نسبی سوسیالیستی اداره شود ندارند و با جریان مذهبی در مخالفت و بدنبال ریشه کن نمودن اصل ولایت فقیهند تا بتوانند مناسبات خود را در چار چوب رضایت امریکا و ایجاد مناسبات با اسرائیل اداره کنند.

جریان سوم جریانی بظاهر مذهبی ودر باطن سکولار است از طیف های انجمن حجتیه تا مذهبیون مخالف مشی امام(ره) و بازاریان با گرایش نسبت به آیت الله خویی تشکیل میشوند و در کادر مدیریت خود نیز از افراد نیمه مذهبی برخوردارند که دولت میر حسین موسوی و هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از این طیف نشئات گرفته است و در انتخابات ٩۶به طرفداران از ۴در صدی ها که منظور فراماسونهای با گرایش مذهبی بوده است،متهم شدند.

این جریان سازگاری وسیعی با گرایش به غرب در بستر محوریت انگلیس و گاهی اروپا با رابطه با فرانسه دارد که شاید بتوان گفت این تفکر از روابط پنهان حزبی منشعب و از جریان خانه کارگر تا عدالت و توسعه و کارگزاران و جامعه مهندسین و غیره را در خود جای میدهد.

این جریان بر خلاف نظر فرانسه و انگلیس مخالفت علنی با ولایت فقیه ندارد اما در چار چوب محدود کردن اختیارات ولی فقیه و شاید در آرزوی انتصاب ولی فقیهی مهندسی شده حرکت میکنند که هاشمی رفسنجانی سمبل این جریان و حسن رو حانی ادامه دهنده این مسیر است.

حال و با تفکیک جریانهای طیفی میتوان گفت چرا دلیل حمایت امثال امانوئل ماکرون از دولت روحانی فقط به منافع اقتصادی معطوف نمیشود و ریشه در جریانات دیگری هم دارد.فلذا دفع شر سیاستهای رادیکال امریکایی از سر جریان دولت دوازدهم و کمک به متهم نشدن این دولت در اثبات دست نداشتن دراغتشاشات از این رو صورت می پذیرد.

حمیدرضا نقاشیان

والسلام