دستور لندن: قانونی ناراضی کنید
دستور لندن: قانونی ناراضی کنید

چندی پیش با جماعتی جوان و جویای نام به سفری دوروزه همت گماشتیم و قرار بود به جنگلی در استان گیلان سری بزنیم تا شاید مبتنی بر قراردادی این جنگل را اجاره و ساماندهی کنیم. سالها پیش ابتدای زندگی مشترک سفری به هلسینکی در کشور فنلاند کرده بودم و با ساماندهی جنگل تا حدودی آشنا […]

چندی پیش با جماعتی جوان و جویای نام به سفری دوروزه همت گماشتیم و قرار بود به جنگلی در استان گیلان سری بزنیم تا شاید مبتنی بر قراردادی این جنگل را اجاره و ساماندهی کنیم.

سالها پیش ابتدای زندگی مشترک سفری به هلسینکی در کشور فنلاند کرده بودم و با ساماندهی جنگل تا حدودی آشنا شده بودم و میدانم که وجود یک تکه زمین در یک کشور که به جنگل مبدل شده برای مردم آن کشور حکم چه گنج عظیمی را داراست

اصطلاحی که مردم فنلاند برای جنگل استفاده میکردند خود ارزش این متاع خدا دادی را تا حدودی تعریف میکرد ، چرا که ایشان به جنگلهایشان عنوان «منابع نفت سبز Green oil resources » داده بودند.

واقعاً در یک تکه جنگل چه مواهب عظیمی نهفته است؟

* بهبود ساختار بایو لژیک شهری

* ساماندهی ساختار تولیدات بهینه از ضایعات جنگلی مانند ام دی اف و کاغذ و مقوا و …

* طراحی جاذبه در ایجاد بستر گردشگری بمنظور افزایش بهره وری اجتماعی و تولید و حفاظت از منابع ارزی در صنعت توریسم

* ایجاد بسترهای تولید آبزیان و انواع طیور

* ایجاد بسترهای تولید گل و گیاه دارویی

* ایجاد لابراتوار های مناسب با محور مطالعات ژنریک گیاهی

* ایجاد هتل بیمارستانهای تنظیم سلامتی

* و شاید بیش از یکصد پروژه ملی و منطقه ای که آثار افزودن به تولید ناخالص داخلی و افزایش بهره وری و اشتغال میتواند بهمراه داشته باشد

طی بررسی دوروزه و دیدار از این ذخیره ثروت کیمیا به نا بسامانی هایی مثل نابسامانی های دیگر در نظام سیاسی اقتصادی ، اجتماعی فرهنگی در کشور برخوردیم  و در زمان بازگشت تحلیل همه بدون اینکه با هم تشریک دیدگاه کرده باشیم این بود که پذیرش تعهدی با این حجم در شرایط کنونی با مخاطرات زیادی همراه است و بهتر است زیر بار این تعهد نرویم.

من در سکوتی با خود مشغول تحلیل ریسک فاکتورها بودم و از منظری کاملاً بروکراتیک و قانونمند همه عوامل دست و پاگیر برای ورود به یک پروژه بزرگ را در ذهن خود بر میشمردم و دسته بندی میکردم.

١- بی ثباتی نظام اداری

٢- فساد افسار گسیخته در لابلای ارتباطات

٣- عدم همراهی اجتماعی و تهمت ها

۴- نگاه منفی ساختار حاکم به کارآفرین

۵- ناهمگونی برخورد دستگاه های اداری

۶- عدم همراهی ساختار بانکی و تسهیلات

٧- نا امنی ساختار حمایت از فایننس خارجی

٨- عدم همراهی وزارت کار و تامین اجتماعی

٩-نرخ غیر معقول بهره پول در کشور

١٠- نگاه ضد تولیدی در دستگاه های نظارتی

رفته رفته از اینکه این همه بار منفی در ارزیابی طرح توجیهی یک فرایند ملی را کنار هم میچیدم از فکر کردن پشیمان شدم و بخود گفتم اینکه بزرگان کشور بازرگانی را توصیه میکنند بی دلیل نیست

* در طول ٣٨سال نظام ساختاری در فرهنگ سازی برای افزایش توان تولید بدلایلی ناموفق است.

* درطول ٣٨ سال نظام قانون گذاری در همگن سازی بستر تولید ناموفق است.

* در طول ٣٨ سال مدیریت استفاده از منابع در نظام ساختاری اولویت ها را نشناخته است

* در طول ٣٨ سال نرخ سرمایه گزاری در کشور منفی و علل و عوامل کلیدی آن تحلیل نشده است.

* در طول ٣٨ سال هیچ استاندار و هیچ فرمانداری با تفکر آمایش بهره وری منطقه ای در ارزیابی جمعیت و جغرافیا انتخاب نشده است.

* در طول ٣٨ سال فقر زدائی محور هیچ برنامه ای نبوده است.

* در طول ٣٨ سال اگر موفقیتی در لکه های ساختار اداری مشاهده شده معطوف به نگاه دولتی یا نظامی بوده اند.

اینکه همه چیز را منفی ببینیم نوعی خود کشی است

ولی بجاست به اهداف دست نیافته دشمن در تضعیف بقای نظام اسلامی هم نگاه کنیم.

کلیدی ترین محور موفق دشمن در ایران معطوف به ایجاد نا رضایتی است در مردم.

با کوچکترین بررسی در مطالعات اجتماعی متوجه میشویم موساد و سیا اهداف خود در ایران را بوسیله آنگلوفیل های داخلی به انجام میرسانند و خود اگر هم حضور داشته باشند بستر حضور کلان ندارند.

حضور رگ و ریشه های انگلیسی در ادوار سیاسی اداری اقتصادی مثل روز براق و شفاف و مشهودند

بدرستی میتوان دریافت انگلیس ها با ایجاد بستر رسانه ای و عوامل کارگزاری کلان قانون شناسانه برای دیگران هم پیمانکار پروژه های آشکار و پنهانند.

هیچ کشوری مانند ایشان در لابلای ساختار خانوادگی و شهر و روستای ایران حضور و نفوذ نداشته است.

براحتی میتوان دریافت سوزنبانی در تسهیل شرایط ناهموار متشکل از صدها پروژه با مدیریت لندن است.

ساده لوحی است که نقش منافقین و بنی صدر و ترور ها و نفوذ امثال میر حسین را متوجه نظام تفاوت در دیدگاه ارزیابی کنیم.

دشمن سی سال است به این نتیجه رسیده که با جنگ امکان اسقاط تفکر دینی ممکن نیست فلذا پروژه های دین علیه دین ، مدیریت ناکارامد علیه دین، قانون نا موفق علیه دین، توسعه فقر و فساد علیه دین، نا رضایتی قانونمند مردم علیه دین را کلید زده اند

و ما کمی تا قسمتی بخواب خرگوشی فرو رفته ایم

والسلام

حمیدرضا نقاشیان