گفتگوی خبری یکشنبه شب ۲۳ دی ماه را آقای قالیباف اداره میکرد. موضوع جلسه مالیات بر افزوده های سرمایه از طریق سوداگری بود. خیلی به حال صدا و سیما غصه خوردم. گویا کار از دست همه در رفته و موضوعات شخصی شده و اگر کسی بتواند یک برنامه هیاهو محور بسازد کار را از دست […]
گفتگوی خبری یکشنبه شب ۲۳ دی ماه را آقای قالیباف اداره میکرد. موضوع جلسه مالیات بر افزوده های سرمایه از طریق سوداگری بود.
خیلی به حال صدا و سیما غصه خوردم. گویا کار از دست همه در رفته و موضوعات شخصی شده و اگر کسی بتواند یک برنامه هیاهو محور بسازد کار را از دست دیگران ربوده است.
اخیرا در کمسیون مسکن و شهر سازی مجلس شورای اسلامی طرحی مطرح است که با وضع مالیات بر خرید و فروش ساختمان و دریافت اظهارنامه از سود حاصله مالیات بگیرند! این شیوه مالیات را من با نام بخل حکومتی ارزیابی میکنم چرا که مبتنی بر چند الزام ملی این نگاه از ریشه غلط ، بی معنی ، ویرانگر و ضد اقتصادی است.
اولا ما در کشور در تدارک تکمیل طرح جامع مالیاتی هستیم که در این طرح پیش بینی اخذ مالیات از یک مکانیزم شفاف برای هر شهروند دیده شده است و ورود به یک نوع معامله بدون اینکه محاسبه کنیم این فرد در زندگی سالانه از جمع جبری سود و زیان خود باقیمانده ای دارد و یا ندارد خلاف اصل حاکم بر مالیات بر درامد است.
دوما وقتی یک بازاری رونق می یابد باید بدان پر و بال داد تا به اشتغال بیشتر دامن بزند و اینکار که ما در اطراف چشم خود چشم بند بزنیم و به یک گوشه محدود سود مقطعی نگاه کنیم که مخل ادامه فعالیت اشتغال آفرین در این زمینه خواهد بود.(خواست دشمن؟)
سوما دلالی در قانون تجارت یک شغل قانونی است که باید در ساز و کار طرح جامع مالیاتی کشور بعنوان کار پروانه دار بدان نگاه شود لزومی به محکوم کردن این شغل به اعتبار چند صباحی درآمد نسبی بیشتر نیست که دایم در تدارک بدنام کردن قشری از اقشار جامعه هستیم.
چهارما در اطراف ما کشورهایی مانند گرگ ایستاده و دهان باز کرده اند که هرکس پانصد هزار دلار بیاورد اقامت دایم و حتی بعد از دوسال پاسپورت به او میدهند و این کار تنگ نمودن وجود پول اشتغال زاست و فرار دادن آن.چرا که سرمایه بسیار فرار و حساس است و بدون یک تدبیر عقلانی سد نمودن راه آن با نگاه بخل امیز از هر جنایتی جنایت امیز تر است.
پنجما وقتی در مقابل سرمایه های شناور متکی به بازار سد ایجاد میکنیم پول را به پنهانکاری برده و دود آن به چشم مردم فقیر خواهد رفت و ما هرگز قادر به کنترل نمودن بازارکالایی با بیش از ۵۰ هزار عنوان نخواهیم بود .
از همه این ۵ نگرانی که بگذریم باید دید باعث و بانی این رونق کاذب کیست ؟ اینکه مسکن به یک کالای مبادلاتی تبدیل شده باید خوشحال بود چرا که این بازار بازار کاهنده رکود و افزاینده تولید اشتغال است و هر چه سرمایه در آن بیشتر فراهم آید اشتغال بیشتری می آفریند ولو شما فکر کنید این مسیر سوداگری است چرا که در انتهای خط پول به جیب سازنده خواهد رفت.اینکه هر روز به بی ثباتی بازار با حقد و حسد و بخل تنگ نظری نگاه میکنید جز اینکه بر شاخه نشسته بن می برید هیچ نیست.
باید توجه به نقش آمار داشته باشیم ، چرا که حجم این بازار به نسبت کل بازار مسکن ۵ درصد هم نیست . چطور ممکن است این آمار ناچیز را مبنا برای بوجود آوردن یک قانون ملی کنیم . هوچی متظاهری به حجم سواد دو مثقالی یک مجری را گماشته اید که هم ادب سخن گفتن و نپریدن میان سخن دیگران را ندارد و همه به کارشناس امور پژوهشی مالیاتی میگوید ما که سنگ شما را به سینه میزنیم چرا که قرار است درامدی برای شما کسب شود واقعا این نگاه را میتوان به رسانه ملی نسبت داد؟؟ این نگاه بجز گرانتر کردن بازار مسکن نقش دیگری دارد؟؟ بجای تشویق سرمایه برای ورود به ساخت و ساز فقط آب به آسیاب دشمن نمیریزید؟ کدام کارشناسی که ۲ کلاس درس معرفت اقتصاد کلان خوانده عزم شما را برای فرار سرمایه در این بازار تایید می کند؟؟ خدایا ما را از شر کسانی که بد میکنند و می پندارند که عملشان صالح است نجات بده. والسلام
حمید رضا نقاشیان