آمریکا اعتماد به نفس نداشته و ندارد
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد , حاکمیت احزاب در آمریکا دورههای سیاستگذاری برای اداره کشور را بسیار کوتاه و حتی در حد برنامههای راهبردی ۴ ساله محدود میکند.
اگر فکر کنیم برخی دولتها در امریکا عمر ۸ ساله داشتهاند هم باز با توجه به اینکه پارامترهای تاثیرگذار در حاشیه انتخابات موجب موضعگیری و اعمال سلیقه در اصحاب کاخ سفید میشوند بیراه نگفتهایم. به شیوه عمل اوباما که همین ۴ سال پیش از کاخ سفید خداحافظی کرد در دو دوره عملکرد او نگاه کنید. کاملا با هم متفاوتند. معمولا دوره اول هر کاندیدایی سعی میکند به نیازها و نگاه جریان صهیونیستی بیشتر اهمیت بدهد تا زمینه انتخاب دور دوم او به خدشه کشیده نشود. لذا نحوه تعامل کشورهای جهان از جمله روسیه و چین هم همیشه در دوره اول هر رئیس جمهوری با دور دوم او متفاوت است. دولتهای دور دومی در آمریکا ریسکپذیرترند و دولتهای دور اول معمولا هم کم اراده تر و هم نسبت به لابی صهیونیستی تاثیرپذیرترند. به رفتار ترامپ هم که نگاه کنیم شاهد خوش رقصیهای او برای رژیم اشغالگر قدس هستیم. انتقال پایتخت به قدس و لابی برای معامله بزرگ و تفاهم اخیر بحرین و امارات با رژیم اشغالگر همه در کلاس خوشرقصی برای انتخاب دور دوم محسوب میشوند اما اگر قرار باشد هژمونی شخصیتی آمریکا را تحلیل کنیم همیشه در عمل به جریانسازی در جهان با اتکا به دیگران عمل نموده است. به تشکیل ناتو نگاه کنیم و معلوم کنیم که نیاز آمریکا در همراهی برای بدست آوردن کرسی رهبری چقدر به دیگران وابسته است. چندی قبل از اینکه وزیر خارجه سوئیس به ایران سفر کند و پیام آمریکاییها را به تهران بیاورد، سفیر سوئیس در تهران که حافظ منافع آمریکا هم محسوب میشود طی تماس با روزنامه از حقیر تقاضای دیدار کرده بود و من هم به ایشان وقت دادم و حدود ۲ ساعت با هم نشستیم. بعد از خوش آمدگویی و احوالپرسی متداول از ایشان پرسیدم آیا ترجیح میدهد که این دیدار یک دیدار رسمی بوده باشد و همکاران ما دوربین برای فیلمبرداری و ضبط بیاورند که ایشان ترجیح دادند این دیدار را غیر رسمی تلقی کنیم و بیشتر روی آشنایی با حقیر از منظر سرمقالههایی که می نویسم و ایشان آنها را به وزارت خارجه خودشان ارسال میکنند، تاکید داشتند. ایشان در این ملاقات تنها نبودند و خانم نفر سوم سفارتخانه همه همراه ایشان بود و از صحبتها یاد داشت برمیداشت. اولین سؤالی که ایشان مطرح کرد این بود که آیا شما یک روزنامه دولتی هستید؟ که من قاطعانه عرض کردم هرگز. ایشان گفتند مواضع شما خیلی شبیه روزنامه دولتی است که مجبور شدم توضیح بدهم که اگر با دقت بیشتری به مواضع ما در روز نامه انگلیسی زبان ایران نیوز نگاه کنید معلوم میشود که ما بیش از آنکه یک روزنامه در حمایت دولت باشیم مواضع حمایتی از انقلاب اسلامی و مواضع رهبری معظم انقلاب را بعهده گرفتهایم البته از مواضع دولت جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران دفاع میکنیم و آنجا که منافع نظام مطرح باشد از نقد هم نمیپرهیزیم اما موضع کلان ما در این ۲۶ سال عمر روزنامه همیشه تاکید بر حمایت از جبهه مقاومت و مواضع برون مرزی نظام بوده است. چرا که این اعتقاد قلبی من بعنوان یک فرد انقلابی است و تاکید کردم که ما علیالاصول در هیچ زمانی دولتی نبوده ایم و استقلال خود را حتی در زیان دادن در ادوار مختلف در روزنامه حفظ کردهایم. فضا خیلی دوستانه شده بود در همین فضا ایشان پرسید میتوانم نظر شما را بعنوان یک طرفدار انقلاب و در عین حال در بخش خصوصی در رابطه ایران و آمریکا بدانم؟ من مجبور شدم لبخندی بزنم و به یک مقدمه بپردازم که همین مقدمه دلیل آوردن این خاطره نشست با سفیر سوئیس شد.عرض کردم آمریکاییها به دنبال رابطه نیستند. آنها از جنجال در این رابطه سود بیشتری میبرند. عربها را میترسانند و آنها را میدوشند. اساسا آمریکاییها در غرب اسیا یا با سیاستهای انگلستان همسو بودهاند و یا با سیاستهای رژیم صهیونیستی. یک خاطره تاریخی نشان میدهد آنها در پشت تصمیمات دولتهایشان بر این باورند که بدون عقل منفصل امکان موفقیت ندارند. به جریان نفت و دوره مصدق در ماههای تابستان سال ۱۳۳۲ نگاه کنید. مصدق شاه را که آن زمان کاملا انگلیسی مزاج بود بیرون کرد و با آمریکاییها وارد قرارداد نفت شد. آنها ابتدا به این قرارداد تن دادند اما بعد از آن باورشان این شد که با انگلیسها در نیفتند و با کمک خواهر شاه و انگلستان شاه را برگردانده و به مصدق که دوست آنها شده بود خیانت کردند. این یعنی آمریکاییها مستقل نیستند و نیاز به عقل منفصل دارند. اعتماد به نفس ندارند. حرفشان حرف خودشان نیست. ریچارد هلمز در دوره قبل از انقلاب سفیر آمریکا در تهران بود مدارک و مواضع و گفتههای پیرامونی نشان میدهند، بدون نظر سفیر انگلیس در تهران آب نمیخورد. سولیوان سفیر کارتر در دوران انقلاب بود شاپور اردشیر وی را مشاور اعظم اقتصادی خود کرده بود و به او در سفارت آمریکا در تهران اتاق داده بود. در جریان برجام هم اوباما کاملا تابع انگلستان بود و ترامپ با نظر اسرائیل از برجام بیرون رفت. اینها همه میگویند آمریکا هم مستقل نیست و هم اعتماد به نفس کافی برای اتخاذ تصمیم مستقل ندارد. والا معلوم است که امروز با شرایط دو کشور رابطه سیاسی هرگز امکان پذیر نیست. هر عاقلی دو کلاس سواد داشته باشد میفهمد که «ما لا یدرک کله لا یترک کله» یعنی وقتی به چیزی کامل نمیرسی از بخش از آن منصرف نباش. این حرف من هم نیست حرف امام اول ماست. حضرت علی علیهالسّلام امام اول شیعیان است، میفرماید: «المیسور لا یسقط بالمعسور؛ انجام مقداری از تکلیف، که از دست مکلف بر میآید، به علت دشوار یا غیر مقدور بودنِ انجام کامل آن، ساقط نمیشود»؛ قاعده هم عقلانی است و هم دستور فقهی است. به عبارتی امریکاییها خودشان به خودشان خنجر زدهاند هم رابطه سیاسی را ندارند و هم رابطه اقتصادی را اگر بدون سر و صدا به شرکتهای نفتی بگویند بروید و پروژههای پارس جنوبی را بگیرید نه هیاهو شده بود که آمریکا شکست خورد و نه از حضور در فضای اقتصادی محروم بودند. در این شرایط خانمی که در جلسه با سفیر آمده بودند همه چیز را مینوشتند و برای تصدیق مطلب حقیر سر تکان میدادند. این بحث مقداری بیشتر هم روی اینکه در آمریکا یک جریان حکومت نمیکند گذشت و نهایتا بعد از دوساعت و گرفتن یک عکس یادگاری آنها خداحافظی کردند. اساسا من معتقدم اروپاییها اعم از انگلستان و فرانسه و در رقابت با ایشان رژیم صهیونیستی اجازه رابطه داشتن آمریکا با ایران را نمیدهند. آمریکا هم به صد دلیل اعتماد به نفس کافی برای ورود به بازار منطقه را بدون نظر آنها نداشته و نخواهد داشت و مانع اصلی هم همان همپیمانان اویند. والسلام
حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد