اعترافات رجوی ازجنایت۷تیرو۸شهریور/سازمان منافقین دست «بولتون» است
اعترافات رجوی ازجنایت۷تیرو۸شهریور/سازمان منافقین دست «بولتون» است

عضو سابق سازمان منافقین گفت: رجوی در جلسه فرماندهان به نقش سازمان در انفجار ۷ تیر و ۸ شهریور اعتراف و عاملان انفجارها را که با نام سازمانی «باقر امینی» و «مهندس کریم» بودند، معرفی کرد. «ابراهیم خدابنده» از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ۲۳ سال از بهترین روزهای جوانی‌اش را در این گروهک […]

عضو سابق سازمان منافقین گفت: رجوی در جلسه فرماندهان به نقش سازمان در انفجار ۷ تیر و ۸ شهریور اعتراف و عاملان انفجارها را که با نام سازمانی «باقر امینی» و «مهندس کریم» بودند، معرفی کرد.

«ابراهیم خدابنده» از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ۲۳ سال از بهترین روزهای جوانی‌اش را در این گروهک گذرانده است. وی در سال ۱۳۸۲ طی حادثه‌ای از این فرقه جدا شد و از آن پس تاکنون،در گفتگوها و سمینارهای مختلف، تجربیات حضورش در این گروه را بیان می‌کند.

وی در این گفتگو نکات جالبی از تشکیلات گروهک منافقین، نقش این سازمان در ترورهای دهه شصت به خصوص انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیرماه و انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور سال ۶۰ و همچنین رد پای منافقین در حوادث تروریستی حرم حضرت امام و مجلس شورای اسلامی در خردادماه سال گذشته بیان می‌کند.

خدابنده در ابتدای این گفتگو با اشاره به همایش چند ماه پیش سازمان منافقین در پاریس گفت: این همایش‌ها ربطی به مجاهدین خلق ندارد، همانطور که ربطی به فرانسه هم ندارد. چنین همایش‌هایی پروژه کاخ سفید است. الان شعار این گردهمایی‌­ها مانند گردهماییِ قبلی که چند ماه پیش بود و به مناسبت دیگری بود، در یک کلام، تشدید تحریم­‌ها و تغییر رژیم است.

وی در همین باره تصریح کرد: الان خاصیتِ سازمان مجاهدین خلق برای آمریکا همین است؛ سازمان، تنها گروهِ اپوزیسیون است که مدافع تشدید تحریم‌­ها علیه ملت ایران است. نام این پروژه صهیونی وهابی را هم همایش «ویلپنت» گذاشته‌اند چون تبلیغات آن را صهیونیسم انجام می‌دهد، پول آن را وهابی‌­ها می‌­دهند، خطش را هم کاخ سفید می‌­دهد.

خدابنده تاکید کرد: مسعود رجوی قبل از آغاز جنگ، یعنی در سال ۵۸، سفری مخفیانه به پاریس داشت و در فرانسه با وساطت فرانسوی­‌ها به عراق وصل شد. سران سازمان می­‌گفتند ما با عراق در سنگر مجزا می­‌جنگیم چون با جمهوری اسلامی مرزبندی داریم. شما نزد هر دولت یا نظامی این را ببرید و بگویید کشور در حال جنگ است، تجاوزِ خارجی است، یک نیرویی چنین حرفی زده، معنی‌­اش چیست؟ می­‌گوید آیا می­‌شود رفت جبهه و سنگری را جدا کرد؟ سنگر مستقل یعنی چه؟! یعنی نمی‌­خواهد در جنگ شرکت کند؛ یعنی دارد تشویق می‌کند در جنگ و دفاع شرکت نکنید.

وی با اشاره به انفجار روز هفتم تیرماه سال ۶۰ که به شهادت آیت الله بهشتی و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی منجر شد گفت: روز ۷ تیر سال ۶۰ من منچستر بودم و از جلوی کنسولگری ایران در منچستر عبور می­‌کردم که ­دیدم درب کنسولگری را بسته‌اند، پنجره­‌ها هم بسته است؛ یک بنرِ بزرگ هم نصب کرده‌اند. رفتم جلو دیدم نوشته به دلیل شهادت آیت‌­الله بهشتی و یارانش کنسولگری عزادار و بسته است. یکی از بچه های انجمن اسلامی که مرا می‌شناخت و نمی‌دانست که از انجمن اسلامی جدا شده‌ام از من پرسید به نظر تو کار کیست؟ گفتم: «مشخص است کار آمریکا یا سلطنت­‌طلب‌­ها و ضدانقلاب» یعنی ذره‌ای در ذهن من خطور نمی­‌کرد که مجاهدین خلق این کار را کرده باشند. سازمان هم مسئولیت آن را نمی‌­پذیرفت؛ نه به دلیل اینکه مشکل بین‌­المللی داشت؛ به دلیل اینکه هنوز فضای داخل سازمان، اعضا و هوادارها برای این کار آماده نشده بود.

خدابنده تصریح کرد: حدود ۱۵ سال بعد، آمریکا نام سازمان مجاهدین خلق را وارد لیست تروریستی کرد. رجوی در عراق بود و بسیار به هم ریخته بود. در آن زمان به عراق می‌رفتیم و نشست‌­های کوچکی با مسعود رجوی داشتیم و برای کارِ خارج توجیه می­‌شدیم. در آن نشست که فکر کنم حدود ۶۰، ۷۰ نفر بودند، گفت: «آمریکا آمده یک حالی به دولت اصلاحات بدهد! و راه گفتمان را باز کند، ما را وارد لیست کرده؛ یعنی ما را قربانی کرده است؛ چرا آن زمان که ما ۷ تیر یا ۸ شهریور را به وجود آوردیم و مدام در ایران ترور می­‌کردیم و می­‌کشتیم، آمریکا به ما نگفت تروریست؟ الان ۱۰ سال است ما هیچ عملِ نظامی انجام نداده‌ایم اما به ما می‌­گوید تروریست؟ پس این یک ژستِ تبلیغی است» یعنی رجوی قبلا می­‌گفت، این عملی ضد آمریکایی بود اما الان می‌گوید مورد تایید آمریکا بود.

وی با اشاره به ارتباط محمدرضا سعادتی (از نفوذی‌های منافقین) با سفارت شوروی سابق گفت: ۲۵ بهمن سال ۵۷ یعنی سه روز پس از انقلاب اسلامی، سازمان نفراتی را به سفارت شوروی فرستاد؛ سازمان با مراجعه به سفارت شوروی گفت ما برای انقلاب، به سلاح نیاز داریم ـ این‌ها در خاطرات «ولادیمیر کوزیچکین» کاردارِ دوم سفارت شوروی در ایران که محمدرضا سعادتی ۶ اردیبهشت ۵۸ در دیدار با وی دستگیر شد آمده است.ـ می‌­گوید ما به او (سعادتی) گفتیم انقلاب شما که پیروز شد، شاه هم که رفت؛ بعد او گفت نه اینکه انقلاب نبود! آن‌ها (کسانی که انقلاب کردند) همه آمریکایی هستند! انقلابِ اصلی را باید ما انجام بدهیم و شما باید به ما کمک کنید که شوروی­‌ها به او می‌­گویند ما در ارتش شاه نفوذی داشتیم که این نفوذی لو رفت؛ ما می­‌خواهیم بدانیم او چگونه لو رفته است؟ سازمان آن زمان در دادستانی نفوذی داشت، پرونده طرف در دادستانی را دزدیده و تحویل او (مامور شوروی) دادند و به جای آن، یک سری دوربین شب و تجهیزات نظامی گرفتند که آنجا موضوع لو رفت و سعادتی دستگیر شد. خود سازمان ادعا کرد سفارت آمریکا ما را لو داده است.

خدابنده با اشاره به توجیه انفجار ۷ تیر برای سازمان گفت: رجوی در صحبت‌­هایی که می­‌کرد – البته من آن زمان به روشنی صحبت‌­ها را متوجه نمی­‌شدم بعدا که راجع به آن فکر کردم و مطالعه کردم فهمیدم- می گفت، امام، حالِ نظام است و بهشتی آینده نظام و سازمان اگر بخواهد میان حال و آینده، یکی را برای زدن انتخاب کند، قطعا آینده را انتخاب می‌­کند یعنی معتقد بود، اگر جمهوری اسلامی خواستار تداوم است، فقط با بهشتی می‌­تواند تداوم پیدا کند و گرنه بی‌ آینده خواهد بود. این تحلیل رجوی در نشست­‌ها بود. بعدها هم وقتی به ادبیات سازمان دقت می‌کردید، مشاهده می‌کردید که همیشه می‌­گفتند: «نظام بی­‌آینده شد» یعنی تصور رجوی، همان تز تقی شهرام بود که می‌گفت، نفر کلیدی آن جریان، بهشتی است و این را آمریکایی‌­ها هم می‌­­دانستند.

وی تاکید کرد: بعضی‌­ها می‌­پرسند رجوی از اینکه پنهان باشد چه منافعی می‌برد؟ این سوال یک اشکال دارد و آن این است که گویا رجوی از خودش اختیاری دارد که پنهان باشد یا نباشد. بعد از سقوط صدام، رجوی هم سقوط کرد چون سرنوشتش را به صدام گِره زده بود. بعد از اعدام صدام، رجوی هم به لحاظ بین‌المللی، اجتماعی و سیاسی اعدام شد. مسعود به اراده و انتخاب خودش کنار گذاشته نشده بلکه او را کنار گذاشتند. اکنون آمدند سازمانی ساختند و این سازمان، داخل اروپاست و رهبر آن، مریم رجوی است؛ غربی‌ها می‌گویند دیگر با سابقه سازمان هم کاری نداریم؛ اکنون سازمان به یک گروهِ مخالف ایرانی که حرف کاخ سفید را می­‌گوید، تبدیل شده است. مسعود رجوی را به لحاظ بین‌­المللی و به لحاظ سیاسی و اجتماعی کُشتند و اینکه الان سرش روی خاک است یا زیر خاک، تفاوتی نمی­‌کند.

خدابنده گفت: سازمان الان به درد غرب می­‌خورد. سازمان خودش را در اختیار آمریکا قرار داده و هر حرفی یا هر کاری که آن‌ها بگویند و انجام دهند، تکرار می‌کند. با انگیزه­‌های ضد امپریالیستی اعضایی را مانند من جذب کرده اما الان عمله مک‌­کین شده‌اند. مک‌­کین حامی مالیِ داعش است؛ کشور آلبانی محل ترانزیتِ سلاح برای داعش از غرب بوده است و الان سر و کله سازمان پیدا شده و داعشی‌­ها را هم دارند به آلبانی می‌برند. اهالی آنجا می­‌گویند، آمریکا اینجا را خریده است! قوانین آمریکا اینجا حاکم نیست اما قدرت آمریکا حاکم است.

وی با اشاره به نقش سازمان منافقین در حوادث تروریستی در حرم امام و مجلس شورای اسلامی گفت: در کار تروریستی که داعش سال گذشته در مجلس و حرم امام(ره) انجام داد، بسیاری می ­گویند این نوع آمدن و نفوذ کردن‌ها، بدون راهنمایی و همکاری با مجاهدین خلق امکانپذیر نبوده است؛ افرادی که هیچ وقت پایشان به تهران نرسیده، یکباره بیایند چنین کاری انجام دهند، قطعا از سوی سازمان توجیه شده و امکانات لازم در اختیارشان قرار داده شده بود. در قضیه ترور دانشمندان هسته‌­ای هم بعدا «سیمور هرش» گفت: «افراد سازمان در این قضیه نقش داشتند.» سازمان این استفاده‌­ها را برای غرب دارد.

خدابنده درباره دیدار دو تن از اعضای سازمان در سال ۵۰ با حضرت امام (ره) اظهار داشت: اولین اقدامی که سازمان برای جذب انجام داد، افرادی را سال ۵۰ در نجف خدمت امام فرستاد. یک بار قبل از این در سال ۴۷، از آقایان آیت‌­الله طالقانی، آیت‌­الله منتظری، آیت­‌الله هاشمی‌­رفسنجانی، آیت‌­الله میلانی و یاسر عرفات تاییدیه گرفته بودند و همه آن‌ها از امام خواسته بودند تا ایشان، سازمان را تایید کنند. امام گفتند بیایید بنشینید حرفهایتان را بگویید. بعد آقای دعایی(سیدمحمود دعایی) می­‌گوید: «کتاب­‌هایشان را آوردند، آنقدر ریز بود که با عینک هم نمی‌­شد خواند؛ امام هم به من گفتند بلند بلند این‌ها را برای من بخوان، من هم بلند بلند کتاب‌ها را خواندم، امام یک ماه وقت گذاشتند تا ببینند این‌ها چه می­‌گویند، آخر قضیه امام این‌ها را با یک جمله تعریف کردند و گفتند، اولا مبارزه مسلحانه شما که به جایی نمی­‌رسد، حالا در مورد اعتقاد و اسلام‌­تان، شما به لحاظ اسلامی، قبل از اینکه «تعبد» داشته باشید، «تمسک» دارید.»

وی با اشاره به ارتباط رجوی با ساواک گفت: مسعود رجوی قبل از ضربه شهریور(دستگیری سران سازمان مجاهدین خلق در شهریورماه سال ۵۰) یعنی در مردادماه دستگیر شد و در اسناد ساواک هم موجود است که سپهبد نصیری رئیس ساواک در حکم رجوی، برای او درخواست تخفیف کرده و گفته همکاری کرده و حتی دستگیری بنیانگذاران را او باعث شده است! پس از این، مسعود رجوی و عده دیگری حکم اعدام گرفتند، حکم همه اجرا شد اما برای او اجرا نشد؛ رجوی فعالیت‌­های بین‌­المللی کرده بود. کاظم رجوی، برادرش سفیر ایران در فرانسه یا سوئیس بود، در عین حال با ساواک کار می­‌کرد یعنی همیشه راجع به فعالیت‌­های دانشجویان در آن کشور به ساواک گزارش می­‌داد، وقتی وارد این قضیه شد، رجوی را وادار به همکاری با ساواک کرد تا اعدام نشود و بعدا اسناد این‌ها منتشر شد؛ متاسفانه جمهوری اسلامی روی این مسائل، چندان کار نمی­‌کند که این اسناد را منتشر کند. بالاخره رجوی در آن ماجرا اعدام نشد!

خدابنده با اشاره به سازماندهی ترورها توسط سازمان در فرانسه گفت: دولت فرانسه کلاً دلِ خوشی از مجاهدین نداشت؛ در «ویلپنت» هم واقعیتش این است که حتی یک فرانسوی هم جزء سخنرانان یا جزء حامی‌­ها یا پیام­‌دهنده‌­ها نبود اما به قول برادرم، «سیا» چنین همایش‌هایی را به فرانسه تحمیل می‌­کند. برادرم، نزدیک مسعود رجوی و در دفتر وی بود که بعد جدا شد و وقتی به ماموریت اروپا رفت، دیگر برنگشت و جدا شد. همه می‌­دانستند ترورها را رجوی از فرانسه برنامه‌­ریزی می­‌کند. یک بار پلیس امنیت فرانسه، خانه‌­ای را در پاریس  گرفت که رسانه‌ای شد. ۱۲۰ خط تلفن در این خانه بود، بعد خانه بزرگ و قدیمی‌­ای بود که آن را با پارتیشن به اتاق‌­های یک متری تبدیل کرده بودند و در هر کدام، یک خط تلفن وجود داشت، بعد آنجا سازماندهی داشتند. یکی مسئول اصفهان بود، یکی مسئول شیراز بود؛ بعد برای آن‌ها سازماندهی داشتند و از طریق تلفن این ترورها را دنبال می‌­کردند که پلیس فرانسه این خانه را بَست و بعد از آن هم سازمان ضربه خورد و واقعاً کشف شد که آن‌ها از داخل فرانسه دارند ترورهای ایران را سازماندهی می‌­کنند.

عضو سابق سازمان منافقین درباره طرح شورش زندانیان وابسته به سازمان همزمان با عملیات فروغ جاویدان در سال ۶۷ نیز اظهار داشت: اصلاً سازمان در زندان اوین تشکیلات، سلسله‌­مراتب و ارتباطات گسترده‌ای با بیرون داشت و قرار بر این بود که شورش کنند و بخشی از کار را آن‌ها انجام دهند. من یک بار در زندان اوین با اجرای احکام صحبت می­‌کردم؛ پرسیدم افراد چگونه با سازمان مجاهدین تماس می‌­گیرند؟ گفت: «تلفن در زندان آزاد است و ما کاری نداریم، هر کسی کارت تلفن دارد و می‌­رود آنجا با هر کسی بخواهد صحبت می‌­کند؛ ما محدود نمی‌­کنیم!» گفتم به همین راحتی؟ گفت: «به همین راحتی!» همین الان طرف زنگ می­‌زند برای سالگرد سازمان در گوهردشت جشن گرفته، عکس گرفته و برای سازمان می‌فرستد.