هر کس الفبای علوم سیاسی را خوانده باشد ، به ضرس قاطع تایید میکند که انتخابات یک امر سیاسی است، چرا که با انتخابات نکات برجسته و مهمی در صحنه سیاسی اجتماعی یک کشور تبیین میگردد. ضمناً الفبای سیاسی را الزاما نباید داخل دانشگاه خواند باز هم چرا که حتی دانشگاه رفته ها هم بخش […]

هر کس الفبای علوم سیاسی را خوانده باشد ، به ضرس قاطع تایید میکند که انتخابات یک امر سیاسی است، چرا که با انتخابات نکات برجسته و مهمی در صحنه سیاسی اجتماعی یک کشور تبیین میگردد. ضمناً الفبای سیاسی را الزاما نباید داخل دانشگاه خواند باز هم چرا که حتی دانشگاه رفته ها هم بخش اعظمی از دانش سیاسی خود را در اجتماع پیرامونی خود میاموزند. تربیت خانوادگی و محیط رشد از منزل تا مدرسه و اشتغال و ازدواج و تشکیل هسته اجتماعی همه و همه محل آموختن سیاست و میدان توسعه برای بینش و درایت هستند.
از انتخابات نرخ حضور زنده ملت در اداره کشور ها تعیین میگردد.
از انتخابات جهت گیری های نظام حاکم تبیین میشوند.
از انتخابات قابلیت ملت در انتخاب عوامل اداره یک کشور رصد میگردد.
از انتخابات ملتی به هستی یا نیستی قدم می نهند.
و بالاخره انتخابات کلید صندوق دارایی های ملتهاست و نتیجه آن تعیین کننده برای چگونه هزینه شدن از این صندوق است.
بنا برین شکی در اینکه انتخابات یک امر سیاسی است باقی نمیماند اما چگونه این امر سیاسی را حماسی تلقی کنیم مهم است زیرا حماسه عبارت از بروز نهفتگی استعداد در غرور ملی است و شوراندن این نهفته معیار، نیازمند عوامل بسیار دقیق و شرایط کاملا خطیر است.
درک شرائط خطیر از لابلای واقعیت های موجود در فضای اجتماعی اعم از جهانی و پیرامونی دو مؤلفه نیازدارد و آن دو عبارتند از عنایت خدای متعال در اعطای درک شرائط و وجود بلوغ و قابلیت درک شرائط که یک مدیر بفهمد که کدام دگمه از حساسیتهای اجتماعی در چه مقطعی از فرصتهای آن اجتماع چه نور افکنی را فعال میکند؟
انتخابات سال ٨٨ برای ملت ایران یک سکه ای دو رویه بود که یک روی آن حضور غرور آفرین و ٨۵ درصدی ملت ایران در حوزه های رای گیری بود که بطور عمومی درکشور های امروزی در جهان، نادر مینمود و روی دیگر آن اتهاماتی بود که توسط بالاترین رده های مسئول در این کشور به نفس و سلامت انتخابات وارد نمود وسکه بی بدیل انقلاب را از سکه انداخت.

این اتهامات بوضوح و به تایید نابخردانه و عصبیت محورِ برخی از نخبگان سیاسی در کشورمیتوانست زخمی ماندگار بر صحت و سلامت همیشگی انتخابات تلقی گردد و باور عمومی را در داخل و به تبع داخل در خارج، محل ابهام و دو دلی حق جویان جهان نسبت به تقدس انقلاب اسلامی به چالش تردید سوق دهد.
اما خدا نخواست و این بلیه نپایدار آمد.
شاید بضرس قاطع بتوان ادعا کرد تنها کسی که ارزیابی درستی از یک انقلاب پرشور که جهت گیری بسمت و سوی کاندیداها نداشته باشد و حضور حد اکثری میتوانست مهر بطلان بر بافته های داخل و خارج بزند، رهبری انقلاب بودند که از قبل از شروع سال زمینه را برای یک حماسه مهیا نمودند و با بیش از ده سخنرانی در طول ٨۶ روز یعنی از اول فروردین ٩٢ تا ٢۴خرداد روز رای گیری، فضای حماسه را آفریدند و خدا هم موهبت خود را به ایشان عرضه داشت و سربلند و شادکام انتخابات را به منزل مقصود رسانیدند.
ایشان بارها فرمودند من هم یک رای دارم.
ایشان فرمودند هیچ کس نمیداند نظرمن کیست.
ایشان فرمودند برای من اولویت اول حضورحد اکثریست.
ایشان حتی تاکید داشتند حتی خانواده من نمیدانند من به چه کسی رای میدهم.
همه این اظهارات که بارها تکرار شد، بوضوح هیجان لازم در حضورحد اکثری را تضمین و ٨ نحله از افکار را مبنای گرایش عمومی مردم دانستند و همین امر انتخابات را به حماسه مبدل نمود.
این یعنی مهندسی انقلاب برای تاثیر گذاری بر جهان اسلام و خدا شاهد است نه از سر چاپلوسی و از طیب خاطر به اعتبار داهیانگی رهبری بخود میبالم که ایرانیم ورهبری چون معظم له این انقلاب را رهبری میفرمایند.
انتخابات حماسه بود و امروز دشمن انقلاب مات و مبهوت به حماسگی انقلاب اذعان و اعتراف میکند
مرحبا بر قائدنا و مرحبا بر مردم ما که در بستر تبعیت از رهبری تا پای جان و با بصیرت ایستاده اند
در اصل حماسه را با ابتکار و نظر رهبری آفریدند و به عبارت دیگر نهفتگی استعداد حیات سیاسی را به تجلی و بروز کشانیده و خدا و امام عصر و رهبری را خوشنود نمودند لذاست که به ناز شصت رهبر درود میفرستم و این بیت را تقدیم نفس حقشان میکنم که:

پیران جهان به خشت خام ار نگرند/
بینند هرآن چـــه دیگران بی خبرند/