بازگشت شصت و نُهمین ناوگروه نداجا
بازگشت شصت و نُهمین ناوگروه نداجا
شصت و نهمین ناوگروه نیروی دریایی ارتش صبح امروز از ماموریت خلیج عدن بازگشت و در بندرعباس پهلو گرفت.

به گزارش واحد سیاسی خبرگزاری صبح اقتصاد ناوگروه شصت و نهم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شامل ناوشکن جمهوری اسلامی ایران سهند و ناو لجستیکی بندرعباس از ماموریت خلیج عدن بازگشت و در بندرعباس پهلو گرفت.”بازگشت شصت و نُهمین ناوگروه نداجا”

این ناوگروه در مدت ۶۷ روز ماموریت و طی ۷۸۸۸ مایل دریایی موفق به رهگیری و رصد بیش از ۷۰۰ کشتی شد که ۳۶ فروند آن کشتی های تجاری و نفتکش ایرانی بودند و در جریان ماموریت خود در بندر کشور جیبوتی نیز پهلو گرفت.

بنا بر این گزارش، هفتادمین ناوگروه نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی شامل ناو لجستیکی لاوان و ناوشکن سبلان نیز در این روز به ماموریت حفظ و نظم و امنیت در آب‌های دوردست اعزام شد.”بازگشت شصت و نُهمین ناوگروه نداجا”

پیش از جنگ جهانی دوم بیشتر ناوشکن‌ها شناورهایی سبک بدون توانایی اقیانوس‌پیمایی بودند. اما پس از جنگ جهانی دوم ورود موشک‌های هدایت‌شونده به صحنهٔ نبردهای دریایی زمینه‌ساز تحولات وسیعی در طراحی و کاربردهای کشتی‌های جنگی شد. ناوشکن‌ها توانستند به لطف موشک‌های دوربرد نقش‌هایی را بر عهده بگیرند که پیشتر تنها به رزمناوهای جنگی و نبردناوها تعلق داشت. این وضعیت باعث شد تا ناوشکن‌های بزرگتر و قدرتمندتری با توانایی شرکت در عملیات‌های منفرد ساخته شود. در این دوران حفاظت از ناوهای هواپیمابر و مدیریت پدافند هوایی ناوگروه‌ها اصلی‌ترین مأموریت ناوشکن‌ها شد و برخی از وظایف سنتی ناوشکن‌ها همچون اسکورت کاروان‌های دریایی و گشت ساحلی به ناوچه‌ها واگذار شد.

اکنون در آغاز سدهٔ ۲۱ ناوشکن‌ها به متداولترین واحدهای سنگین جنگ سطحی برای استفاده عمومی تبدیل شده‌اند. تنها دو کشور (آمریکا و روسیه) رزمناو در خدمت دارند و عملاً کشور (روسیه) فقط نبردناو در خدمت دارد.

ناوشکن‌های مدرن، که به نام ناوشکن موشک‌انداز شناخته می‌شوند، قدرت آتش برتری فوق‌العاده‌ای دارند مجهز به انواع رادارهای هوایی سطحی زیرسطحی و البته موشکهای پدافند هوایی و سطحی و ازدر زیردریایی و توپهای ضد ساحل و دفاع نزدیک حتی تا ۹۰ موشک هم شلیک می‌کنند و حتی قادر به شلیک موشک‌های دارای کلاهک اتمی نیز هستند.

پدیدار شدن ناوشکن‌ها و بهینه‌سازی آنان تا جنگ جهانی دوم، با اختراع اژدر در ارتباط بوده‌است. اختراع اژدرهای ملخ‌دار در دهه ۱۸۶۰ به یک طرف درگیر این امکان را داد که تنها با یک پرتاب‌کننده که اژدر از آن رها می‌شد یک ناوگان قوی دشمن را نابود کند.

قایق‌های تندرو برای حمل اژدر ساخته‌شدند که قایق اژدرافکن نام دارند. این قایق‌ها در دهه ۱۸۸۰ به کشتی‌های کوچک ۵۰–۱۰۰ تُنی تبدیل شدند که به اندازه کافی تند و سریع بودند که از دست قایق‌های مراقبتی دشمن بگریزند.

نخستین پاسخ به پدیدار شدن قایق‌های اژدرافکن، ساخت قایق‌های محافظتی سریعتر با آتشبار سنگین‌تر بود که شکارچی نام گرفتند.

در ابتدا تهدید با اژدرها تنها زمانی بود که ناوها در بندر لنگر انداخته بودند؛ ولی به مرور ساخت اژدرها با برد بیشتر و سریعتر سبب تهدید ناوبری در دریا نیز شد. پس از اینکه نیاز به اسکورت ناوگان‌ها توسط شکارچی در دریای نیز احساس شد، این قایق‌ها می‌بایست تحمل و توانایی سفرهای دریایی را نیز می‌داشتند، در نتیجه به طول آنان افزوده‌شد و بزودی به‌طور رسمی قایق اژدرافکن شکن نام گرفتند و پس از آن شکننده (ناوشکن) نامیده‌شدند.

زمانی رسید که ناوشکن‌ها خیلی بیشتر از یک شکارچی حفاظتی بودند، این ایده مطرح شد که خود آنان می‌توانند نقش اژدرافکن را نیز داشته‌باشند، بنابراین لوله‌های پرتاب اژدر به آنان افزوده‌شد. در آن زمان و حتی در زمان جنگ جهانی اول تنها عملکرد ناوشکن‌ها حفاظت از ناوگان خودی از حمله اژدرافکن‌ها و انجام حمله متقابل به رزم‌ناوهای دشمن بود. وظیفه اسکورت کشتی‌های بازرگانی در آینده به آنان افزوده‌شد.

  • منبع خبر : ایسنا