تاثیر شعار دلار ۱۱ تومان چیست
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد این سخنان حتی اگر شعار هم نباشند، بجز بودجه مکررا از زبان روحانی که کشور را از پشت میز سعدآباد اداره میکند شنیده شده است. اخیرا ایشان فرمودهاند اگر ۷ میلیارد دلاری که جزء مطالبات ماست از کره دریافت کنیم نرخ دلار را پایین میآوریم. اگر این سخنان عاقلانه گفته شوند و شعار تلقی نشوند، انسان به این ذهنیت ورود میکند که نیت دولت از این تبلیغات مثلا عاقلانه، چیست؟ در تحلیل این گفتهها چند موضوع مورد بحث و گفتگو خواهد بود. اولا نیت دولت اگر تقویت پول ملی است که با ارزانفروشی ارز محقق نخواهد شد، «« پول ملی فقط با پرکردن حجم نقدینگی بازای تولید تقویت میشود ولاغیر»» ثانیا این حرفها عملی نیست، چرا که اگر به عملکرد گذشته این دولت توجه کنیم کاملا واضح است همین دولت ظرف دو سال یعنی از ابتدای سال ۹۷ بیش از ۵۰ میلیارد دلار را با نرخ ۴۲۰۰ تومان توزیع کرده است و تاثیر عملی آن این بوده که نرخ دلار از ۵۰۰۰ تومان به ۳۲ هزار تومان افزایش یافت و پول ملی ۶۵۰ درصد بیارزشتر شده است. اگر بگوییم در آن زمان دولت دانش این اقدام را نداشته است و این دانش اخیرا در دولت به منصه بلاغت اشخاص مسئول حلول نموده، میماند اینکه ۷ میلیارد دلاری که ۲۰ درصد آن طبق قانون متوجه ذخیره در صندوق ذخیره ارزی است و طبعا ۵/۵ میلیارد آن بدست دولت البته بعد از لتایا والتی که کره در میانجیگری با قطر وجه را بپردازد و ما هم از خطای آلوده کردن خلیج فارس توسط کشتی کرهای بگذریم، فقط خرج یک ماه دولت است تازه آنهم اگر با تدبیر هزینه کند!! چگونه میتوان شعار داد که با ۵/۵ میلیارد دلار میتوان نرخ ارز را به یک سوم تقلیل بدهیم؟؟ حال فرض میکنیم دولت منابع دیگری هم مثل فروش نفت و امثالهم بدست بیاورد که امکان توزیع بیشتر و تعدیل نرخ ارز را فراهم آورد. در این وضعیت ببینیم در این کار یا عقلانیت حاکم است و یا از روی جهالت و یا خدای ناکرده منشاء خیانت به همراه دارد؟ شرایط امروز اقتصاد ایران با نرخ ارز دلاری ۲۵ هزار تومان در یک فشار بسیار سخت ناکارامدی و راندمان پایین صنعت و خدمات که شاید بتوان به راندمان ۲۰ درصدی از فعالیت اشاره کرد، جا افتاده که اگر همین راندمان را برای ایجاد اشتغال و افزایش بهرهوری و تولید و تا حدی رونق اقتصادی، برنامهریزی کنیم، حجم تقاضای ارز تصاعدی بالا رفته و نرخ دلار بدون شک به محدوده ۴۰ هزار تومان خواهد رسید. به عبارتی با اقتصاد تعطیل نرخ ارز ۲۵ هزار تومان است. این اقتصاد هم برای تعطیل بودن کرونا را بهانه داشته که اگر واکسیناسیون درست انجام شود این بهانه را هم نخواهد داشت. حال ببینیم چقدر صلاح است که نرخ ارز را پایین بیاوریم؟ حجم نقدینگی شناور نسبت به ابتدای استخدام عبداناصر همتی به ریاست بانک مرکزی یعنی از ۲ سال پیش دوبرابر شده و از ۱.۶۰۰ هزار میلیارد تومان به ۳.۲۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده و حتی با همین حجم نقدینگی فرار سرمایهای عظیم و با نرخ دلار ۲۵ هزار تومان در حال تحقق است. در خبرها میآید که در طول ۶ ماه گذشته ایرانیها بیشترین تعداد خانه در جنوب ترکیه را به خود اختصاص دادهاند و یا حجم سرمایهگذاری ایرانیها در تاجیکستان به ۲ برابر نسبت به سال قبل رسیده است. اگر به دیگر محتملات فرار سرمایه هم بیتوجه باشیم همین عوامل تنها موجب میشوند حجم ارز توزیعی هرگز به صنعت و رونق تولید نرسد. از این گذشته کشور در طول تحریم خداخواسته از نعمت فعال شدن صادرات تولیدات و خدمات غیر نفتی بهرهمندتر شده و این رقم تا حد ۶۲ تا ۶۵ میلیارد دلار در سال بالغ گردیده که بخشی از این موفقیت مرهون نرخ دلار ۲۵ تا ۳۰ هزار تومانی است. تولیدکننده و یا تاجر با نرخ بالای ارز مواد اولیه خریده است و در انبارهای صنعتی برای تضمین تداوم تولید دپو نموده و نرخ دستمزد تا حدی با این نرخ ارز تعدیل شده و میل به تنظیم نموده است حال شما فرض کنید نرخ ارز را کاهش دهیم این یعنی ورشکست کردن همه کسانی که در حال نهادینه کردن بازار صادراتی با همین ثبات نرخ در حد ۲۵ هزار تومان نیماییاند! این به عبارتی به معنی نابود کردن صادرات غیر نفتی که هدف اصلی اقتصاد مقاومتی بوده و این دولت هرگز برای تحقق آن برنامه نداشته و خارج از اختیار دولت و تحت تاثیر نرخ ارز بوجود آمده، ولی دولت از مواهب ثبات آفرین آن بهرهمند بوده است. به کسب و کارهای کوچک هم که نگاه کنیم همین گونهاند. یک سوپر مارکت که یک مغازه ۵۰ متری دارد و کالای خود را با تاثیر از نرخ ارز کنونی یعنی دلار ۲۵ هزار تومان خریداری کرده و یا یک فروشنده قطعات یدکی که قطعات خود را با دور زدن تحریم با نرخ ۳۰ تا ۳۵ هزار تومان با هزینههای جانبی انبار کرده چگونه میتواند کالای خود را به نرخ برگشت ارز به رقم ثلث تقلیل دهد؟ حقیر فراموش نمیکنم تاجرانی که بابت خرید کالا با نرخ بالا بدهی داشتند در زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و افت هیجانی نرخ ارز، با تطبیق و محاسبه رقم ارزش دارایی خود در مقابل بدهی مواجه شدند. ایشان غالبا سکته کردند. یک قطعه از بهشت زهرا (س) به نام آنان ثبت شده است. با این تحلیل ابتدایی بدون ورود به ارقام اثباتکننده بنظر میرسد برخی برای پایین آوردن نرخ ارز و تبدیل دارایی خود با آن نرخ به قیمت خالی کردن خزانه ارزی و نابود کردن بیشتر اقتصاد نقشه کشیدهاند. شاید هم بعد از اتمام این دولت تصمیم گرفته باشند در خارج زندگی کنند. خدا میداند؟ والسلام
حمیدرضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد