حکمت قدیم و علم جدید
به گزارش واحد تحلیلی پایگاه خبری صبح اقتصاد دکتر محمد شیخ محمدی- عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس متنی را در توصیف حکمت قدیم و علوم جدید نگاشته بود و من مطلب را خواندم و اولا دلم نیامد پاسخ دکتر را ندهم و دوما باید از تمجیدی که در کشورهای غربی نسبت به برتری طلبی خود میکنند و در ذهن برخی از ما شکل گرفته به ایراد بنشینم فلذا اول متن دکتر شیخ محمدی را تمام و کمال می آورم و سپس جملاتی در نقد این اندیشه می نگارم. باشد که اثری کند و هم اندیشان همچون ایشان را بخود آورد. اینک متن ایشان: «پسرم کلاس پنجم دبستان است. هفته قبل که به یُمن! آلودگی هوا مدارس تهران تعطیل بود، فرصتی پیدا شد تا او چند روز در خانه بماند. تصمیم گرفتم به او یک دیکته بگویم تا وضع درسی او را ارزیابی کنم. امروزه در دبستان به دیکته «دقت» میگویند. شروع کردم از درس پنجم… : بوته کدویی در کنار چنار کهن سال و بلند قامتی رویید. در مدت بیست روز، قد کشید، از تنه درخت پیچ خورد و به بالاترین شاخه چنار رسید. همین که خود را در آن بالا دید، باورش شد که خیلی بزرگ شده است. نگاهی به چنار کرد و… : پرسید از آن چنار که «تو، چند ساله ای؟» گفتا: «دویست باشد و اکنون زیادتی است» خندید از او کدو، که «من از تو، به بیست روزبرتر شدم، بگو تو که این کاهلی ز چیست؟» او را چنار گفت: که «امروز ای کدو با تو مرا هنوز، نه هنگام داوریست فردا که بر من و تو، وَزد بادِ مهرگان آنگه شود پدید، که نامرد و مرد کیست». همین طور که این ابیات را با صدای بلند و البته شمرده میخواندم، به معنای بلند آن هم فکر میکردم. عجب شعری گفته ناصرخسرو در هزار سال پیش! به نظرم داستان برتری جویی بوته کدو در مقابل درخت چنار همچنان ادامه دارد. آنچه درخت دویست ساله چنار را در مقابل بوته بیست روزه کدو ممتاز میکند قد او نیست، ریشههایش است. مفاهیم ثبات و ماندگاری (stability) و پایداری (Sustainability) در علم جدید خیلی کلیدی هستند. مفاهیمی که ناصرخسرو هزار سال پیش در این حکایت پرحکمت به آن اشاره کرده است، این مفاهیم در علوم اقتصادی، مسائل زیست محیطی، علوم دفاعی و راهبردی، مهندسی سیستمها و روابط بینالملل به کرات به کار میروند. جای تاسف است که در سالهای اخیر رفتارهایی از جنس بوته کدو! در ما ظهور کرده است. ریشهها را رها کردهایم و به رشد چسبیدهایم. دنبال شاخصهایی هستیم تا خود را هم قد بزرگان نشان دهیم. تبلیغ را جای تحقیق نشانده ایم. اخبار ساعت ۲۱ سیما را که میبینیم دائم میخواهد به ما یادآوری کند که ما از کشورهای توسعه یافته چیزی کم نداریم. ایتالیا را نشان میدهد که مردمش با بحران پناه جویان مواجه هستند. فرانسه را نشان میدهد که ماههاست مردم در حال اعتراض و اعتصاب هستند و از عملکرد دولت ناراضی هستند. انگلستان را نشان میدهد که در گرداب برگزیت در حال غرق شدن است. بعد هم چند مرکز تحقیقاتی یا واحد صنعتی را نشان میدهد که کالایی ساختهاند که فقط در آمریکا و فرانسه تولید شده است و ما سومین کشوری هستیم که به فناوری ساخت آن محصول استراتژیک! دست پیدا کرده ایم. یا فلان واحد صنعتی را نشان میدهد و میگوید این واحد بزرگ ترین، در خاورمیانه است. وزارت علوم آمار سالیانه تولید علم در ایران را گزارش میکند و مسئولان خوشحال هستند که ما در شاخص تولید علم! (منظورشان همان انتشار مقالات علمی است) در دنیا هفدهم هستیم. طبق سند چشمانداز هم که قرار است تا ۵ سال دیگر ما در تمام شاخصهای توسعه در منطقه مقام اول را کسب کنیم. کار به جایی رسیده که اساساً بنیانهای توسعه را نفی میکنیم و به جایش مرکز خلقالساعه درست کرده ایم! اخیراً هم که ذیل یک دانشگاه عالی دفاعی، مدرسه حکمرانی تاسیس کرده ایم. یکی نیست بگوید اگر ما سرآمد علم دنیا هستیم و دنیا باید از ما بیاموزد، پس این همه فقر و فلاکت از کجا میآید. دیو خانمان سوز اعتیاد که میلیونها ایرانی را اسیر خود ساخته و آمار بالای طلاق و آلودگی هوای تهران چه نسبتی با رتبه درخشان تولید علم! دارد. باران اگر بیاید سیل و آب گرفتگی در انتظارمان است و اگر نیاید خشکسالی. چرا با وجود این وضعیت اسف بار ما علاقه داریم خود را هم قد کشورهای توسعه یافته بدانیم. من البته دلیلش را میدانم، ما در پس ذهن خود میدانیم که فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته داریم. اما در خوشبینانه ترین حالت میخواهیم بی زحمت و با سرعت آنها را پشت سر بگذاریم. اولین دانش آموختگان دوره دکتری در رشتههای علوم و مهندسی حدود ۲۰ سال پیش از دانشگاههای ایران فارغالتحصیل شدند در صورتیکه نیوتن حدود ۳۵۰ سال پیش در کمبریج از رساله دکتری خود با عنوان «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» دفاع کرد. اوج شهرت و درخشش این غول علمی در ۱۶۹۸ هم زمان بود با آغاز سلطنت شاه سلطان حسین صفوی، کسی که تاج سلطنت را در پرتو جهل خرافه با خفت و خواری به محمود افغان تقدیم کرد! برای من قابل فهم است که چرا تبلیغات سطحی را جایگزین تحقیقات عمیق کردهایم. ” تحقیق یعنی پایبندی به روش و اصول علمی مشخص برای فهم نتایج نامشخص. ” ” تبلیغ یعنی استفاده از روشهای نامعین برای اقناع افکار عموم به منظور پذیرفتن نتایج از پیش تعیین شده.” فرسنگها بین این دو رویکرد ناهمسو فاصله است. تحقیق دهها سال حوصله و دقت علمی لازم دارد اما تبلیغ کار چند ساعت است». حالا اجازه میخواهم به دکتر محمد شیخ محمدی که قرار است زیر دست ایشان مدرسانی تربیت شوند عرض کنم که برادر کاش میشد من هم به شما انشا میگفتم که بقول جدیدی ها دقتتان را بالا ببرم. در این عناوین انشا چند سئوال را پاسخ میدادید. ۱- ذهن غرب زده از چه مشخصاتی برخوردار است؟ ۲- خود باوری را تعریف کنید. ۳- تمدن ایران قدیمی تر است یا اروپا؟ . مادر علوم پزشکی و نجوم و ریاضیات کدام کشور است؟ علت عقب ماندگی شرق از غرب را تحلیلی بنویسید.؟ چرا چرچیل گفته بود با داشتن اقلیتی خائن و اکثریتی نادان میتوان به استعمار ادامه داد؟؟؟… والسلام
حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد