خود باوری ، پایه ارتباطات
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد در منطق ارتباطات ، خودباوری را میتوان به عنوان ستون فقرات یا قطب نمای سیاست خارجی یک کشور، به ویژه برای کشورهایی مانند ایران که به دنبال تثبیت هویت و منافع ملی خود در صحنه جهانی هستند، در نظر گرفت.
در یک تئوری ماندگار ، خودباوری یک اصل راهنما است که جهت کلی سیاست خارجی را تعیین میکند. این به معنای انزواطلبی نیست، بلکه به معنای تعامل آگاهانه و فعال با جهان است.
من باب مثال: سیاست “نگاه به شرق” یا تأکید بر روابط با جهان اسلام و کشورهای غیرمتعهد، میتواند نشأتگرفته از خودباوری و تلاش برای یافتن متحدانی خارج اردوگاه غرب که در ادوار گذشته با قصد غارت متکی به یارکشی و مزدور پروری در ایران بوده اند، تلقی شود.
کشوری که خودباور است، منافع ملی خود را نه بر اساس آنچه دیگران به او دیکته میکنند، بلکه بر اساس نیازهای واقعی و ارزشهای خود تعریف میکند. لذاست که تأکید بر حق دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای، از نگاه طرفداران این سیاست، ناشی از خودباوری و باور به توانایی علمی و حق حاکمیت ملی است.
اصولا یک دیپلمات خودباور، با اعتماد به نفس و از موضع برابر وارد مذاکره میشود. او در عین انعطاف برای یافتن راهحل ، بر اصول و خطوط قرمز کشورش پایبند است. ایستادن بر سر مواضع خاص در مذاکرات بینالمللی (مانند برجام) و نپذیرفتن هر شرط و شروطی، نمایشی از خودباوری در عرصه دیپلماسی است.
هم چنین خودباوری اقتصادی (استقلال اقتصادی) یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی خودباور است. کشوری که وابستگی اقتصادی شدیدی به خارج داشته باشد، به راحتی میتواند تحت فشار قرار بگیرد. با این تمهید تلاش برای “اقتصاد مقاومتی” که بر کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تقویت تولید داخلی تأکید دارد، نمونهای از تزریق خودباوری به سیاست اقتصادی و در نتیجه سیاست خارجی است.
اتکا به توان داخلی برای دفاع از تمامیت ارضی، نمونه اعلای خودباوری در سیاست خارجی است. این امر قدرت چانهزنی کشور را در مقابل تهدیدات خارجی به شدت افزایش میدهد.
توسعه صنایع دفاعی داخلی و ساخت تسلیحات پیشرفته توسط ایران، به عنوان عاملی برای افزایش خودباوری در سیاست خارجی و کاهش وابستگی به قدرتهای خارجی عنوان میشود.
در جمهوری اسلامی ایران، مفهوم خودباوری به طور خاص تحت عنوان “استکبارستیزی” و “عدم وابستگی به شرق و غرب” تجلی یافته است. این مفهوم ریشه در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ دارد که خود ، واکنشی به وابستگی نظام پادشاهی به غرب محسوب میشود . بنابراین، خودباوری در DNA سیاست خارجی ایران نهفته است و در موارد زیر نمود پیدا میکند:
تأکید بر الگوی “پیشرفت درونزا” و “برونگرا”.
مقاومت در برابر تحریمها و فشارهای حداکثری.
تلاش برای ایجاد قطبهای قدرت جدید در جهان (چندجانبهگرایی).
البته باید توجه داشت که خطر مبتلا شدن به انزواطلبی و کاهش تعاملات سازنده ، ممکن است در کوتاهمدت هزینههای اقتصادی و سیاسی به همراه داشته باشد. لذا یافتن تعادل بین پایبندی به اصول و انعطافپذیری لازمه شاکله در اصول دیپلماسی است.
به طور خلاصه، خودباوری یک اصل راهبردی و هویتساز حوزه های ارتباطی و در سیاست خارجی است. این مفهوم تعیین میکند که یک کشور:
* چه کسی است؟ (هویت)
* چه میخواهد؟ (منافع)
* چگونه با جهان تعامل میکند؟ (روش)
بنابراین، برای پاسخ به این سئوال که خودباوری کجای سیاست خارجی است؟ باید اذعان کرد که در هسته مرکزی و در جانِ تمام ابعاد آن.
این اصل، روح حاکم بر تصمیمگیریها، انتخاب متحدان، تعیین دشمنان و شیوه تعامل با نظام بینالملل است.والسلام
- نویسنده : حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد







































