در شرایط کرونا ادامه سیاست هژمونی آمریکا اقدامی نامناسب است
در شرایط کرونا ادامه سیاست هژمونی آمریکا اقدامی نامناسب است
وزیر خارجه آمریکا امروز سه شنبه در اظهاراتی ادامه سیاست های آمریکا برای کسب هژمونی و سیطره بر دیگران را در شرایطی که جهان گرفتار ویروس کرونا است را مورد انتقاد قرار داد.

به گزارش واحد بین الملل خبرگزاری صبح اقتصاد به نقل از تاس، «سرگئی لاوروف» در این اظهارات که بصورت ویدئو کنفرانس پخش می‌شد گفت: ویروس کرونا یک چالش اساسی برای تمام کشورها ایجاد کرده و در چنین شرایطی سیاست هژمونی و سیطره یافتن بر دیگران اساساً نامتناسب است.” در شرایط کرونا ادامه سیاست هژمونی آمریکا اقدامی نامناسب است”

وزیر امور خارجه روسیه در ادامه اعلام کرد که کشورهای غربی، و در وهله نخست آمریکا، مصرانه از توقف انسان دوستانه هرگونه تحریمی در خصوص کالاهای ضروری برای مبارزه با بیماری همه گیر کرونا خودداری می‌کنند.

لاوروف امروز، سه شنبه در جریان یک میزگرد با نمایندگان صندوق دیپلماسی عمومی روسیه که در قالب کنفرانس ویدئویی برگزار شد، با اعلام این مطلب، تأکید کرد که تحریم‌های غیرقانونی و یک جانبه در شرایط بیماری همه گیر کرونا در جهان، آسیب‌های زیادی به مردم در برخی کشورها، به ویژه مردم ایران، سوریه و کره شمالی وارد می‌کنند.

وی یادآور شد: این کشورها به دلیل این تحریم‌ها نمی توانند تجهیزات، داروها و تجهیزات محافظ ویژه خریداری کنند، برای اینکه کشورهای غربی و در وهله نخست ایالات متحده، مصرانه از پاسخ مثبت دادن به پیشنهاد اعلام توقف بشردوستانه تحریم‌ها و استثنا شدن هرگونه تحریم برای کالاهای مورد نیاز در مبارزه با بیماری کرونا امتناع می‌ورزند.

    مفهوم «هژمونی» ابتدا در سنت مارکسیستی خود را به ادبیات سیاسی جهان عرضه کرد. اما با وجود افول کمونیسم در جایگاه حاکمیت مرکزیت خود را در جهان سیاست و نظام بین الملل حفظ کرده است. البته در این طیف مفهوم هژمونی به مسائل داخلی و معمولاً به مبارزات طبقاتی علیه طبقه حاکم اطلاق می شد. پلخانف که اولین بار این اصطلاح را به کار برده است، هژمونی را ضرورت مبارزه سیاسی طبقه کارگر علاوه بر مبارزه اقتصادی آن، علیه تزاریسم می داند. اما این مفهوم عمیق جای خود را در نظام بین الملل بازتر کرده و به معنای برتری، تفوق، استیلا، تسلط، پیشوایی و رهبری یک کشور نسبت به کشورهای دیگر گسترش یافت.(۱)
ایالات متحده آمریکا پس از فروپاشی نظام کمونیستی شوروری سابق و زمانی که دنیا در آستانه هزاره سوم قرار داشت، به دلیل خالی بودن نظام بین الملل از تئوری نوین در این عرصه، سعی کرد تا رهبری خود را بر جهان بگستراند. در چنین شرایطی این تنها ابرقدرت باقی مانده از نظام دو قطبی پیشین به دلیل داشتن شرایط اقتصادی برتر و همچنین قدرت نظامی بی نظیر، با بهره گرفتن از مبادلات سیاسی و ابزارهای فرهنگی در صدد برآمد خود را به تنها «هژمون» دنیا تبدیل کند.
در فرایند شکل گیری و قوام ماهیت روابط بین الملل، حوادث به خودی خود فاقد اهمیت و ویژگی هستند. آنچه که حوادث را برجسته می کند، روند جایگزین شدن قالب های فکری، چارچوب های متحول شده و سیاست های برخاسته از نظم در حال پاگیری با نگرش ها، ساختارها و عملکردهای برخاسته از نظم در حال زوال است.(۲)
از این رو می توان به این مسئله تکیه کرد که زوال کمونیسم در قالب شوروی به تنهایی نمی توانست آمریکا را حداقل در مدت زمان خاص و معینی، به تنها تصمیم گیر جهان تبدیل کند، زیرا این کشور نیازمند تولید و پرورش اندیشه و تئوری ای بود که با آن عملکرد و تمایلات جهانی خود را قوام بخشد.
در این راه آمریکا از توانایی های فوق العاده ای در زمینه های مختلفی برخوردار بوده است، به عنوان مثال تنها در زمینه اقتصاد می توان گفت که قدرت اقتصادی آمریکا به گونه ای است که با داشتن یک اقتصاد چهارده تریلیونی بالاتر از مجموع تولید ناخالص بیست و هفت کشور اتحادیه اروپا قرار دارد. (۳) بنابراین می تواند به تئوری پردازی در عرصه بین الملل پرداخته و از مجموع قدرت نرم و سخت بهره برده و «هژمون» را در نبود کمونیسم در عرصه عمل، علم کند.
در واقع در کنار هم قرار گرفتن مولفه های قدرت هستند که شکل نظام را پدید می آورند و امروزه عصر هژمونی (Hegemony) آمریکا است. هژمونی هنگامی شکل می گیرد که یک کشور در تمامی مقوله های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی در شرایطی است که در سطحی بسیار متفاوت تر از دیگر قدرت ها قرار دارد. (۴)

  • منبع خبر : مهر