در مسیر پایان ارتش سالاری امریکا
در مسیر پایان ارتش سالاری امریکا

در بسیاری از فرهنگ های لغت معنی میلیتاریسم را سیاست تفوق نظامی ها، تسلط و نفوذ ارتش در شئون اداری و اجرایی مملکت، تفوق منافع ومصالح نظامی گری درمملکت تسلط و نفوذ نظامیان بر همه شئون کشور. عقیده باینکه آمادگی برای جنگ از اهم وظایف ملتهاست ، معنی کرده اند در چنین مرامی خدمات و […]

در بسیاری از فرهنگ های لغت معنی میلیتاریسم را سیاست تفوق نظامی ها، تسلط و نفوذ ارتش در شئون اداری و اجرایی مملکت، تفوق منافع ومصالح نظامی گری درمملکت

تسلط و نفوذ نظامیان بر همه شئون کشور. عقیده باینکه آمادگی برای جنگ از اهم وظایف ملتهاست ، معنی کرده اند در چنین مرامی خدمات و آداب و اخلاق نظامی مهمترین و ظیفه افراد محسوب میگردد. نظامی گری و تفوق بر دیگران خود خوی جنگ طلبی  را در شئون یک منطقه حاکم میکند. هر قشون کشی در جهان طبعا نیازمند تامین بودجه برای خورد و خوراک و سوخت و هزینه تامین ادوات جنگی است و این امر در کشورهای جنگ طلب حرف اول را زده ، میزند و خواهد زد. ظرف هفته گذشته شاهد دو اتفاق بسیار مهم در مواجهه کاخ سفید با پنتاگون بوده ایم که اول اعلام کاخ سفید برای خروج نظامیان امریکا از سوریه بود و ثانیا اعلام پنجشنبه ۲۹ آذر ۹۷ از طرف کاخ سفید برای خروج کل نظامیان امریکا از افغانستان بودیم.

اما در پی این اعلام ها جورج ماتیس نظامی کهنه کار امریکایی از کاخ سفید و پنتاگون کناره میگیرد و این نشان از واقعی بودن تصمیم ترامپ برای صرفه جویی های مالی در بودجه نظامیگری در امریکاست. این امر بیانگر یک واقعیت در تغیرات راهبردی در جهان است چرا که نظام‌ آمریکا،  همیشه  به یک نظامی‌ میلیتاریستی‌ مشهور بوده است‌. این نظام ارتش سالارانه همیشه ‌ پشت‌ یک فرهنگ نفاق با نماد دمکراسی‌ و آزادی‌خواهی‌ پنهان‌ بوده ‌است‌. اکثر رؤسای‌ جمهور مهم‌ آمریکا از نظامیان‌ بوده اند. در طول یکصد سال گذشته  فرماندهان‌ نظامی‌ آمریکا بعد از دوره نظامی بودن خود به عضویت احزاب در آمده و از عمده تأثیرگذاران‌ سیاست‌ خارجی‌ آمریکا رقم خورده اند . نه تنها در اتخاذ تصمیمات سیاسی که وقتی به شاکله اقتصاد امریکا نگاه می کنیم اساس زندگی بعد از نفت امریکا در صنایع نظامی خلاصه بوده است و حتی صنعت آی تی در امریکا آن مقدار که از اتکا به میلیتاریسم بهره برده ، از بازار آی تی کمتر بهره برده و اگر تغییراتی هم در فرایند چند ساله اخیر بچشم میخورد خود نوعی اتکا به پرتاب ماهواره ها با موشکهای نظامی قلمداد میشوند. لذاست که در می یابیم نظامی‌گری‌ تنها در نخبگان‌ و میزان‌ تأثیر گذاری‌ ارتش‌ در ساختار قدرت‌ آمریکا خلاصه‌ نمی‌شود، بلکه‌ علم‌ را نیز در خدمت‌ ساز و کارهای‌ جنگی‌ برای‌ اعمال‌ سیاست‌های‌ سیاست‌گذاران‌ آمریکا درآورده‌ است‌.

آمریکایی‌ها قبل‌ از اینکه‌ در جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ مداخله‌ کنند برای‌ تفوق بر جهان‌ به ‌فکر ساختن‌ بمب‌ اتم‌ افتادند. «ساختن‌ بمب‌ اتمی‌ و سپس‌ استفاده‌ از آن‌ در بالاترین ‌سطوح‌ دولت‌ به‌ طور کامل‌ مورد بحث‌ و بررسی‌ قرار گرفت‌.

طرح‌ منهاتن‌ در سال ‌۱۹۳۹ میلادی  آغاز شده‌ بود. تنها هدف‌ طرح‌ مزبور مهار انرژی‌ اتمی‌ برای‌ ساختن‌ بمبی‌ بود که‌ بتوان‌ آن‌ را توسط‌ هواپیما حمل‌ کرد. اینکه امروزه کاخ سفید در یک درگیری با نظامیان امریکا بنا را بر رشد روز افزون اقتصادی گذاشته و بخش از این مسیر را صرفه جویی در هزینه های برون مرزی نظامی میداند خود نمونه و نشانه تغییر بافت در فرهنگ هژمونی در جهان است که نظام اقتصادی در جهان یارای تحمل  پرداخت این هزینه ها را نداشته و اتخاذ تصمیم برای رای آوردن و ماندن بر اریکه قدرت از نظامیگری به تکاپوی اقتصادی در حال شیفت کردن است. آنچه در این بستر باید مد توجه جهانیان واقع شود این است که در چنین شرایطی جریانهای قومی و اعتقاد محور زمینه را برای حضور و پرداخت هزینه در جهت اعمال سیاستهای خود آماده ببینند و امثال بوکوحرامها و داعش ها و طالبان ها با هزینه بیشتری از جیب نفتی ها به آشوب در مناطق جهان دست بزنند. و امریکا حاضر خواهد بود با دریافت پول که بخشی از نیات اقتصادیش را تامین میکند به هرج و مرج بیشتر از گذشته دامن بزند. بنظ حقیر اگر چه پر هزینه لاکن ایران باید در افغانستان جای نظامیان امریکا را پر کند تا زمینه تفوق طالبان کاهش یافته مخاطرات نظامی از مرزهای شرقی دور بمانند اگر این راهبرد بسمت تحقق میل نماید این پیش بینی صورت عمل بخود خواهد پیوست که بزودی خلیج فارس نیز از وجود ارتش امریکا خالی خواهد شد و در این صورت یکه تاز میدان خلیج فارس نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. والسلام

حمیدرضا نقاشیان